دانشمندان می‌گویند: شاید ما بیگانگانی در سیاره‌ی خودمان باشیم
دانشمندان می‌گویند: شاید ما بیگانگانی در سیاره‌ی خودمان باشیم
ایده‌ی این که منشاء بشریت نه از این کره‌ی خاکی بلکه جایی فراتر از منظومه‌ی شمسی است بسیار بحث برانگیز و جذاب است، اما جدای از بحث‌های جنجالی، اگر این نظریه درست باشد ما از کجا و چرا به زمین آمده‌ایم؟ همراه ما باشید

دکتر الیس سیلور زیست شناس و اکولوژیست مدارکی را مطرح می‌کند که نشان می‌دهند ممکن است انسان سیر تکاملی خود را روی زمین طی نکرده و شاید از سیاره‌ای دیگر به زمین مهاجرت کرده باشد. دکتر سیلور در کتاب خود با نام ”انسان از زمین نیست” ۱۷ دلیل را لیست کرده و این احتمال را مطرح می‌کند که شاید منشاء انسان جایی فرای کره‌ی خاکی بوده باشد. دکتر سیلور در این کتاب مکانی که احتمالاً نژاد ما از آنجا به زمین آمده و زمانی که روی زمین مستقر شده است را تخمین میزند. در انسان از زمین نیست به مطالب زیر پرداخته شده است.

  • ارزیابی از ۱۳ فرضیه‌ی پیشرو
  • ۱۷ مدرک که نشان می‌دهد ما از زمین نیستیم
  • چگونه به اینجا رسیدیم؟
  • چه زمانی به اینجا رسیدیم؟
  • سیاره‌ی مبدأ ما چه ساختاری داشته است؟
  • ستاره‌ای که سیاره‌ی مبدأ ما به دورش می‌چرخد چه شکلی دارد؟
  • اگر بیگانگانی در خارج از منظومه شمسی وجود دارند چرا نتوانسته‌ایم آن‌ها را پیدا کنیم؟

آیا ما بیگانه‌ایم؟

ParacasSkull

دکتر سیلور برای تمامی این سؤال‌ها پاسخ‌هایی بر اساس شواهد موجود و طرز فکر جامعه‌ی علمی مطرح کرده است، به نظر ایشان فیزیولوژی بدن ما در سیاره‌ای با گرانشی ضعیف‌تر تکامل یافته است. با اینکه به نظر می‌رسد انسان گونه‌ای پیشرفته و تکامل یافته در زمین است اما جای تعجب دارد که وضعیت بدنی ما چندان مناسب شرایط زیست بومی زمین نیست، ما در برابر نور خورشید آسیب‌پذیریم، علاقه‌ای به غذاهای طبیعی سیاره خود نداریم و نرخ بالایی از بیماری‌های مزمن در انسان وجود دارد. زمین احتیاجات ما را برای زنده ماندن فراهم کرده اما نه به خوبی جایی که از آن آمده‌ایم. سوسمارها می‌توانند برای روزها و تا زمانی که بخواهند حمام آفتاب بگیرند و بسیاری از آن‌ها این کار را همیشه و بدون هیچ مشکلی انجام می‌دهند اما بدن انسان تحمل ماندن طولانی مدت در زیر نور خورشید را ندارد. مشکل ما با خورشید بر خلاف اکثر حیوانات بسیار عجیب است. به گفته‌ی دکتر سیلور برخی از بیماری‌های مزمن بشر مانند کمر درد می‌تواند نشانه‌ی ساخته شدن بدن ما برای تحمل گرانشی ضعیف‌تر باشد. همچنین دکتر سیلور به شواهد دیگری از صفات انسانی متفاوت اشاره می‌کند، مانند اینکه سر نوزادان به حدی بزرگ است که در زایمان برای مادر و بچه مشکل ایجاد می‌کند و در گذشته این عامل برای هردو می‌توانسته کشنده باشد؛ هیچ گونه‌ی دیگری از جانداران روی سیاره این مشکل را ندارد. همچنین ۲۲۳ ژن فوق‌العاده در انسان وجود دارد که در هیچ گونه‌ی دیگری یافت نمی‌شود و ما دارای یک نقطه‌ی کور فسیلی هستیم. علاوه بر آن ما انسان‌ها همه بیمار هستیم، شما کمتر کسی را می‌توانید پیدا کنید که از سلامت ۱۰۰ درصد برخوردار باشد، اکثر افراد از اختلالات و یا بیماری‌های مختلف و شاید پنهان رنج می‌برند.

آیا ما در جهانی بیگانه تکامل یافته‌ایم؟

astronaut

دکتر سیلور می‌گوید من باور دارم که بسیاری از مشکلات ما از این واقعیت ساده نشأت می‌گیرد که ساعت داخلی بدن ما برای ۲۵ ساعت تکامل یافته است و این موضوع توسط محققان خواب ثابت شده است، اما شبانه روز در زمین ۲۴ ساعت است، این یک بیماری مدرن نیست بلکه در طول تاریخ همراه بشر بوده است. احتمالات زیادی درباره‌ی چگونگی رسیدن انسان تا به اینجا مطرح شده است، ممکن است نسل‌های پیش از انسان امروزی مانند هومو ارکتوس با گونه‌های دیگر ترکیب شده باشند. همچنین احتمال دارد انسان از سیستمی دیگر مانند آلفا قنطورس به زمین آمده باشد. ممکن است انسان در یک سیاره‌ی متفاوت تکامل یافته و ممکن است ما به عنوان نمونه‌ای نادر به زمین آورده شده باشیم، ممکن است زمین نه به عنوان خانه بلکه زندانی برای انسان‌ها باشد و شاید ما باید اینجا بمانیم تا زمانی که یاد بگیریم رفتار مناسبی با خودمان و موجودات دیگر داشته باشیم و شاید صدها احتمال دیگر. با وجود اینکه این موضوعی بسیار جنجالی است و افراد زیادی با توجه به شواهد مبنی بر تکامل این ایده را افراطی می‌دانند دکتر سیلور این بحث را فقط یک فرضیه دانسته و به دنبال جمع آوری مدارک بیشتری مبنی بر رد یا اثبات این موضوع فارغ از جنجال‌ها هستند



:: برچسب‌ها: گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , گزارش های علمی , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : جمعه 5 تير 1394
آیا وجود دو جهان موازی حقیقت دارد؟
در سال ۱۹۵۴ میلادی، دانشجوی جوان دکتری در دانشگاه پرینستون، به نام هیو اورت ایده‌ای عجیب را مطرح کرد: وجود دو جهان موازی. دنیایی مانند دنیای ما که شباهت زیادی به هم دارند اما اتفاقات متفاوتی در آن‌ها رخ می‌دهند. با کهکشان قرآنی  همراه شوید تا به بررسی حقیقت وجودی این ادعا بپردازیم.

دنیای موازی مانند شعبه‌ای از دنیای ما عمل می‌کند و این دو دنیا ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. امکان دارد جنگ‌ها در هر یک از این دنیاها نتایج متفاوتی در برداشته باشد یا حیواناتی که در دنیای ما منقرض شده‌اند، در دنیای دیگر رشد و تغییر کرده و به حیات خود ادامه می‌دهند. حتی این امکان نیز وجود دارد که در دنیای دیگر، نسل انسان‌ها به طور کامل منقرض شده باشند.

این ایده از سمتی نامعقول به نظر می‌آید و از سمتی دیگر کاملا قابل درک. اما چرا باید فیزیکدان جوان و کم‌تجربه‌ای با مطرح کردن این ایده آینده‌ی طولانی پیش‌روی خود را به خطر بیاندازد؟

با نظریه‌ی جهان چندگانه، اورت در نظر داشت تا پاسخی برای یک سوال قدیمی در فیزیک بیابد. چرا ماده‌ی کوانتومی بسیار غیرقابل پیش‌بینی و نامنظم رفتار می‌کند. سطح کوانتوم، کوچک‌ترین سطحی است که علم بشریت تاکنون توانسته آن را کشف کند. تحقیقات فیزیک کوانتوم همزمان با معرفی این مفهوم توسط مکس پلانک، آغاز شدند. تحقیقات پلانک در زمینه‌ی تابش، نتایجی را حاصل داد که با قوانین فیزیک کلاسیک هم‌خوانی نداشتند. این کشفیات نشان می‌دادند قوانین دیگری در طبیعت حاکم هستند که در سطوحی کوچک‌تری از سطح‌های شناخته شده عمل می‌کنند.

اصل عدم قطعیت هایزنبرگ

2011-werner-heisenberg-09

دانشمندان در دنیای کوچک و در عین حال عظیم کوانتوم، اتفاقات و رفتارهای بسیار عجیبی مشاهده کرده‌اند. برای مثال، اجزای موجود در این سطح به صورت اجباری اشکال مختلفی به خود می‌گیرند که از آن جمله می‌توان به فوتون‌ها اشاره کرد که هر دو رفتار موج و ذره را از خود به نمایش می‌گذارند. برای درک حد عجیب بودن این اتفاق می‌توان از این مثال استفاده کرد. فرض کنید دوست خود را می‌بینید و در حالی که با او حرف می‌زنید در یک چشم به هم زدن او فرم گازی به خود می‌گیرد و در هوا پخش می‌شود!

این پدیده را اصل عدم قطعیت هایزنبرگ می‌نامند. فیزیک‌دان نامی، ورنر هایزنبرگ، معتقد بود که ما با مشاهده‌ی ذرات کوانتومی بر رفتار این ذرات تاثیر می‌گذاریم. بنابراین ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم از اشیای کوانتومی و مشخصات آن مانند سرعت و جایگاهش، با اطمینان صحبت کنیم.

فوتون نه ذره است و نه موج بلکه هم موج است و هم ذره

این ایده توسط موسسه‌ی تفسیر فیزیک کوانتوم کپنهاگ نیز تایید شده است. نیلز بور به نمایندگی از این موسسه بیان می‌کند: این‌گونه نیست که اجزای کوانتومی گاه در حالتی باشند و پس از چند لحظه حالت دیگری را تجربه کنند بلکه این ذرات تمامی حالت‌های ممکن را در آن واحد داراست. یعنی فوتون نه ذره است و نه موج بلکه هم موج است و هم ذره! مجموع تمامی حالت‌ها برای یک ذره‌ی کوانتوم را تابع موج می‌نامند و موقعیتی که ماده در آن تمامی حالت‌های ممکن را داراست، برهم‌نهی کوانتومی نام دارد.

بور بیان می‌کند که ما هنگام مشاهده‌ی یک ذره‌ی کوانتومی رفتار آن را تحت تاثیر قرار می‌دهیم. مشاهده‌ی یک ذره باعث می‌شود حالت برهم‌نهی کوانتومی از بین برود و ذره مجبور به انتخاب یکی از حالت‌های تابع موج خود شود. این نظریه می‌تواند نتایج متفاوت بررسی یک ماده را توجیه کند چرا که در هر یک از بررسی‌ها ممکن است ماده حالت متفاوتی را برای خود برگزیند.

تفسیر بور چه در زمان خود و چه در عصر حاضر مورد قبول و احترام دانشمندان است. اما اخیرا نظریه‌ی دنیاهای چندگانه‌ی اورت توجهات دانشمندان را به سمت خود جلب کرده است.

نظریه‌ی دنیاهای چندگانه

Parallel-Universe2

هیو اورت جوان با اکثر مواردی که بور مطرح کرده بود مشکلی نداشت و آن‌ها را قبول می‌کرد. او با بور در زمینه‌ی برهم‌نهی کوانتومی و تابع موج موافق بود اما در یک مورد حیاتی نظریه‌ی وی را قبول نداشت.

بنابر نظر اورت، مشاهده‌ی اجزای کوانتومی باعث تغییر حالت این اجزا نمی‌شود، اما این مشاهده می‌تواند شکافی در جهان ما ایجاد کند. جهان ما نسخه‌های مختلفی به اندازه‌ی حالت‌های موجود برای این ذرات کوانتومی دارد. برای مثال فرض کنید شی مورد بررسی دو حالت ممکن موج و ذره را می‌تواند داشته باشد. پس بررسی نیز دو نتیجه‌ی احتمالی دارد، شی مورد نظر یا یک ذره خواهد بود یا یک موج.

هنگامی که یک دانشمند شیئی را مورد مشاهده قرار می‌دهد، شکافی در دو جهان مجزا ایجاد می‌شود. بنابراین دانشمندی در یک جهان این شی را موج می‌بیند و دانشمندی در جهانی دیگر همان شی را در حالت ذره. بنابراین با این نظریه می‌توان حالت‌های مختلف ماده را نیز توجیه کرد.

اگر کاری را انجام دهیم که یکی از نتایج احتمالی آن مرگ باشد، نسخه‌ی دیگری از ما در جهانی موازی خواهد مرد

نظریه‌ی دنیاهای چندگانه با این‌که عجیب به نظر می‌رسد اما مفاهیمی ورای سطح کوانتوم دارد. اگر این نظریه درست باشد و عملی چند نتیجه‌ی ممکن و متفاوت داشته باشد، اگر آن عمل را انجام دهیم در واقع دنیاها را جدا کرده و شکافی در آن‌ها ایجاد می‌کنیم. حتی اگر آن عمل را انجام ندهیم نیز این اتفاق می‌افتد چرا که یکی از حالت‌های ممکن اتفاق نیفتادن آن عمل است. یعنی اگر کاری را انجام دهیم که یکی از نتایج احتمالی آن مرگ باشد، نسخه‌ی دیگری از ما در جهانی موازی خواهد مرد! اینجا است که بسیاری این نظریه را ناراحت کننده و عذاب‌آور می‌دانند.

همچنین این نظریه خطی بودن زمان را زیرسوال می‌برد تاریخچه‌ای از جنگ ویتنام را در نظر بگیرید. در صورت صحیح بودن این نظریه، هر عملی از اول جنگ چندین نتیجه خواهد داشت و هر نتیجه‌ای چندین و چند نتیجه‌ی متفاوت دیگر. این پیچیدگی باعث ایجاد تاریخچه‌ای پیچیده و عجیب در تاریخ بشریت می‌شود.

اما یک فرد اطلاعی از نسخه‌ی دیگر خود در جهان‌های موازی حتی پس از مرگ نیز نخواهد داشت، پس چگونه می‌توان این نظریه را ثابت کرد؟ شواهدی برای وجود امکان درستی این نظریه در حالت تئوری در حدود سال‌های ۱۹۹۰ میلادی توسط آزمایشی بدست آمدند. به این نوع آزمایش‌ها، آزمایش ذهن گفته می‌شود، که به صورت تخیلی برای اثبات درستی و یا نادرستی یک نظریه، انجام می‌گیرند. آزمایش مورد استفاده برای بررسی صحت این نظریه، خودکشی کوانتومی نام داشت.

این آزمایش بار دیگر توجهات را به سمت نظریه‌ی اورت جلب کرد، نظریه‌ای که برای سالیان دراز غلط انگاشته می‌شد. چون نظریه‌ی جهان‌های چندگانه در حالت نظری ممکن است، فیزیکدانان و ریاضیدان‌ها سعی دارند به عمق و مفهوم این نظریه پی ببرند. اما مفهوم دنیاهای چندگانه تنها نظریه‌ای نیست که سعی در توجیه جهان دارد و صد البته تنها نظریه‌ای نیست که وجود جهان‌های موازی را مطرح می‌کند.

دنیاهای موازی: جدا یا به هم چسبیده؟

Michio Kaku Presentation

نظریه‌ی دنیاهای چندگانه و مفاهیم مطرح شده توسط بور تنها نظریه‌ای نیستند که سعی در توضیح جهان ما دارند. در واقع حتی فیزیک کوانتوم نیز تنها زمینه‌ای از علم فیزیک نیست که در این مورد بحث می‌کند. نظریه‌هایی که از تحقیقات فیزیک زیراتمی بدست آمده‌اند نیز تا به حال رد نشده‌اند. این اتفاقات باعث شده‌اند تا دنیای فیزیک نیز مانند علم روان‌شناسی تقسیم شود. هر یک از این بخش‌ها شرایط و چهارچوب‌های خاص خود را دارند همان‌گونه که کارل جانگ، آلبرت الیس و سیگموند فروید در علم روان‌شناسی چهارچوب‌های خاصی را جدا کرده‌اند.

از زمان شروع علم فیزیک، فیزیکدان‌ها با استفاده از مهندسی معکوس سعی در درک اتفاقات داشته‌اند. آن‌ها پدیده‌ای را مشاهده کرده و سعی می‌کنند در هر مرحله ریز و ریزتر به آن نگاه کنند و آن را مورد بررسی قرار دهند. با این کار فیزیکدان‌ها سعی دارند به کوچک‌ترین جز یک پدیده برسند. جزئی که امیدوارند پاسخ تمامی سوالات خود را در آن بیابند.

پس از مطرح کردن نظریه‌ی معروف نسبیت، آلبرت اینیشتین سعی داشت تا به یک سطح نهایی برسد که بتوان پاسخ تمامی سوالات فیزیکی را در آن پیدا کرد. این نظریه‌ی فانتوم، نظریه‌ی همه‌چیز نام دارد. فیزیکدانان فعال در زمینه‌ی کوانتوم معتقدند آن‌ها در آستانه‌ی ارائه‌ی نظریه‌ی نهایی هستند اما سایر زمینه‌های علم فیزیک اعتقاد دارند کوانتوم آخرین سطح ذره نیست و در نتیجه نمی‌تواند نظریه‌ی همه‌چیز را ارائه دهد.

این فیزیکدان‌ها توجه خود را معطوف به سطحی پایین‌تر از سطح کوانتوم به نام نظریه‌ی ریسمان کرده‌اند و معتقدند پاسخ همه‌ی سوالات را می‌توانند در این سطح بیابند. آن‌چه که به نظر شگفتی‌آور می‌آید این مورد است که فیزیکدانان زمینه نظریه‌ی ریسمان در بررسی‌های نظری خود، به مانند اورت، معتقد هستند که جهان‌های موازی واقعیت دارند.

جهان ما بر پایه‌ی ۱۱ بعد مختلف قرار گرفته است

نظریه‌ی ریسمان توسط فیزیکدان آمریکایی-ژاپنی به نام میشیو کاکو مطرح شده است. نظریه‌ی او بیان می‌کند که پایه‌ی تمامی مواد و حتی نیروها در سطحی زیر سطح کوانتوم قرار دارند. این پایه‌ها در واقع ریسمان‌هایی هستند که کوارکزها را تشکیل می‌دهند که ذرات کوانتومی هستند. این ذرات کوانتومی بزرگ و بزرگ‌تر شده و الکترون‌ها، اتم‌ها، سلول‌ها و مولوکول‌ها و اجزای بزرگ‌تر را می‌سازند. چه ماده‌ای از یک ریسمان ساخته‌ خواهد شد و چه خواصی خواهد داشت؟ این موارد همگی به لرزش ریسمان‌ها بستگی خواهد داشت. این روشی است که جهان ما براساس آن ساخته شده و این سازه بر پایه‌ی ۱۱ بعد مختلف قرار گرفته است.

مانند نظریه‌ی چندین جهان، نظریه‌ی ریسمان نیز بیان می‌کند که جهان‌های موازی در واقعیت وجود دارند. بنابر این نظریه، جهان ما مانند حبابی است که در بین چندین جهان موازی قرار گرفته است. برخلاف نظریه‌ی جهان‌های چندگانه، نظریه‌ی ریسمان معتقد است که این جهان‌ها می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این نظریه معتقد است که نیروی جاذبه می‌تواند بین جهان‌ها جریان داشته باشد. زمانی که این جهان‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند انفجاری مانند بیگ‌بنگ می‌تواند دوباره به وقوع بپیوندد.

در حالی که فیزیکدان‌ها ابزاری برای مشاهده‌ی ذرات کوانتومی کشف کرده‌اند اما تا به حال ذرات زیرکوانتومی ریسمانی مشاهده نشده‌اند که‌ باعث می‌شود نظریه‌ی ریسمانی در حد یک نظریه باقی بماند. این عامل باعث می‌شود بسیاری آن را قبول نداشته باشند.

اما آیا جهان‌های موازی وجود دارند؟ بنابر نظریه‌ی جهان‌های چندگانه چون ما هیچ راهی برای ارتباط با جهان‌های دیگر نداریم، نمی‌توانیم وجود آن‌ها را نیز اثبات کنیم. نظریه‌ی ریسمانی نیز یک‌بار آزمایش شده که نتایج منفی بوده‌اند اما دکتر کاکو همچنان معتقد است که ابعاد موازی وجود دارند.

اینیشتین جهان ما به قدر کافی عمر نکرد تا بتواند نظریه‌ی همه‌چیز را بسط دهد و به نتیجه برساند اما اگر نظریه‌ی جهان‌های چندگانه صحیح باشد، اینیشتین در جهان دیگری زنده است و امکان دارد به نظریه‌ی همه‌چیز نیز تا به حال دست پیدا کرده باشد!



:: برچسب‌ها: نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , نجوم , علم , عجایب , جهان , موازی , میلاد , راجی , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 4 تير 1394
گفت و گو با خدا
من این متن را به صورت انگلیسی نوشته ام و ترجمه فارسی آن را هم گذاشتم تا شما معنی آن را درک کنید
 

INTERVIEW WITH GOD

گفتگو با خدا

I dreamed I had an interview with god.

خواب دیدم .در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

God asked

خدا گفت :

 

So you would like to interview me

پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

I said ,If you have the time

گفتم اگر وقت داشته باشید.

God smiled

خدا لبخند زد.

My time is eternity

وقت من ابدی است.

What questions do you have in mind for me

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟

What surprises you most about human kind

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

God answered

خدا پاسخ داد:

That they get bored with child hood

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند،

They rush to grow up and then ,

عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد،

long to be children again

حسرت دوران کودکی را می خورند.

That they lose their health to make money

اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند ،

and then

و بعد

lose their money to restore their health

پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند.

That by thinking anxiously about the future

اینکه با نگرانی نسبت به آینده

They forget the present ,

، زمان حال را فراموش می کنند.

such that they live in nether the present

آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند ،

And not the future

نه در آینده

That they live as if they will never die

این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد.

and die as if they had never lived

وآنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند.

God's hand took mine and

خداوند دستهای مرا در دست گرفت

we were silent for a while

و مدتی هر دو ساکت ماندیم.

And then I asked

بعد پرسیدم

As the creator of people

به عنوان خالق انسانها

What are some of life lessons you want them to learn

می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

God replied , with a smile

خداوند با لبخند پاسخ داد :

To learn they can not make any one love them

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود
کرد

but they can do is let themselves be loved

اما می توان محبوب دیگران شد.

T o learn that it is not good to compare themselves
to others

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

To learn that a rich person is not one who has the
most

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

but is one who needs the least

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد.

To learn that it takes only a few seconds to open
profound wounds in persons we love
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق، در دل
کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم،

, and it takes many years to heal them

ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.

To learn to forgive by practicing for giveness

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند.

T o learn that there are persons who love them
dearly

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.

But simly do not know how to express or show
their feelings

اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند.

T o learn that two people can look at the same
thing

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند،

and see it differently

اما آن را متفاوت ببینند.

To learn that it is not always enough that they be
forgiven by others

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.

The must forgive themselves

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.

And to learn that I am here

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

ALWAYS

همیشه



:: برچسب‌ها: گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , گفت , و , گو , با , خدا , خدا , حرف , با , خدا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394
۱۰ نقطه‌ از کره زمین که به اندازه‌ مثلث برمودا اسرارآمیز هستند
Bermuda Triangle
 
مثلث برمودا و اتفاقات عجیب پیرامون آن همواره ذهن مردم و حتی دانشمندان را درگیر خود کرده است. اما در این مقاله ازکهکشان قرآنی با مکان‌های دیگری آشنا می‌شوید که دست کمی از مثلث برمودا ندارند.

همه در مورد مثلث برمودا و اتفاقات عجیبی که در آن به وقوع پیوسته، شنیده‌اند.‌ نظریه‌ها در مورد این ناحیه گاه بسیار ساده و گاه بسیار مضحک است. خواه آن را ناحیه‌ای برای سفر در زمان یا آدم‌ربایی "موجودات فضایی‌" بدانید، یا یک تخیل زاده‌ی ذهن برخی افراد ساده لوح، اتفاقات عجیبی که در برمودا به وقوع پیوسته‌اند، غیر‌قابل انکار هستند. با همه‌ی این‌ها برمودا تنها ناحیه‌ای نیست که در آن اتفاقات عجیب رخ داده است. باکهکشان قرآنی همراه باشید تا 10 ناحیه‌ی دیگر زمین را که به اندازه‌ی مثلث برمودا رازآلود هستند، بشناسید.

 

مثلث برمودا که به نام مثلث شیطان هم شناخته می‌شود، حدود منطقه‌ای در ناحیه‌ی غربی اقیانوس اطلس شمالی است که گفته می‌شود، بیش از ۵۰ کشتی و ۲۰ هواپیما به طرز مرموزی در این منطقه ناپدید شده یا از بین رفته‌اند. البته مثلث برمودا دقیقاً شبیه مثلث نیست. بر پایه‌ی نیروی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا چنین مثلثی وجود ندارد و نام آن در انجمن نام‌های جغرافیایی ایالات متحده شناخته شده نیست. در فرهنگ عامه برخی ناپدید شدن‌ها به فراهنجار یا فعالیت‌های زیست فرازمینی در این ناحیه نسبت داده شده است. در این مطلب به ۱۰ منطقه‌ی عجیب دیگر می‌پردازیم که اتفاقاتی عجیب و رمز آلود در آنها به وقوع پیوسته است.

10) کوه خرافات

10

کوه خرافات در شرق فونیکس در ایالت آریزونای آمریکا، واقع شده است. بنابر گفته‌های ساکنین قدیمی منطقه، حدود سال 1800 میلادی، ژاکوب والتز معدنی بزرگ از طلا در این ناحیه یافته بود، که از زمان مرگ وی به نام "معدن گمشده‌ی مرد آلمانی" شناخته می‌شود. او محل این معدن را تا زمان مرگش به کسی نگفته است؛ اما در زمان مرگش گویا این راز را منتقل کرده است ( هرچند عده‌ای معتقدند او این راز را با خود به گور برده است). در هر صورت، با وجود کاوش‌های فراوانی که انجام شده، این معدن تا به حال یافت نشده است. عده‌ای معتقدند روح افرادی که در جست‌و‌جوی این معدن جان خود را از دست داده‌اند، در این کوه سرگردان هستند.

حتی ساکنان بومی این منطقه، معتقدند افرادی به نام "Tuar Tums" (به معنای آدم‌های کوچک) از این معدن مراقبت می‌کنند و در غارها و تونل‌هایی در زیر کوه زندگی ‌می‌کنند. یکی از قبیله‌های سرخ‌ پوست آمریکا اعتقاد دارند که این کوه، دروازه‌ی ورود به جهنم است.

9) آتلانتیک جنوبی نامتعارف

9

ظاهرا مشابه مثلث برمودا، مثلثی در فضا وجود دارد. این ناحیه با نام " آتلانتیک جنوبی نامتعارف" شناخته ‌می‌شود. در این ناحیه، نواری از تابش‌ها به نام کمربند درونی ون آلن، کمترین فاصله را از سطح زمین دارند.

مرکز این ناحیه در نزدیکی سواحل برزیل قرار دارد و گفته می‌شود مسبب بسیاری از اتفاقاتی است که بر سر فضاپیماها آمده است. مشکلاتی از جمله اختلال در سیستم کنترل فضاپیماها و حتی در برخی موارد انهدام آن‌ها، همگی جز موارد شایع در این ناحیه است. تلسکوپ فضایی هابل زمانی که از این ناحیه می‌گذرد، به طور کامل خاموش می‌شود تا دچار مشکل نشود. همچنین ایستگاه فضایی بین‌المللی در زمان گذر از این ناحیه ( که 5 بار در روز اتفاق می‌افتد)، برنامه‌های خود برای پیاده‌روی فضایی را لغو می‌کند. مشکلات در جنبه‌ی فنی خلاصه نمی‌شوند، چرا که برخی از فضانوردان ادعا می‌کنند، در این ناحیه اشیای ستاره‌ مانند در حال حرکت نیز مشاهده کرده‌اند.

تاکنون علل این مشکلات به طور کامل مشخص نشده‌اند، هر چند دانشمندان معتقدند تجمع تابش‌ها در این ناحیه، مسبب این وقایع است، ولی هیچ‌گونه نظری در مورد اینکه این اتفاقات چگونه به وقوع می‌پیوندند، ندارند.

8) دریاچه‌ی آنجیکنی

8

این دریاچه تاکنون جان بسیاری از افراد را گرفته است. حتی دریاچه‌ی آنجیکنی یک روستا با تمام اهالیش را یکجا بلعیده است! همه چیز در نوامبر 1930 میلادی اتفاق افتاد، زمانی که ماهیگیری به نام جرج لابل تصمیم گرفت برای پهلو گرفتن قایق خود، از بندر روستای نوئیت استفاده کند. او با این نواحی آشنایی کامل داشت اما در کمال تعجب اثری از 30 تا 2000 ساکن این روستا (بسته به اینکه کدام یک از منابع را در زمینه‌ی جمعیت این روستا معتبر بدانید) نیافت. همه چیز از جمله غذاها و لوازم شکار جا مانده بود اما اثری از هیچ موجود زنده‌ای نبود.

لابل سریعا تلگرافی به پلیس کانادا زد و جستجو برای یافتن ساکنان این روستا آغاز شد. در حین جستجو صحنه‌ای عجیب مشاهده شد؛ حداقل یکی از قبرها کنده شده و جسدی که درون آن قرار داشت، به سرقت رفته بود. این عمل به طرز واضحی کار حیوانات وحشی نبود. بعلاوه اجساد هفت سگ در 90 متری روستا پیدا شدند که همگی از گرسنگی تلف شده بودند، این در حالی بود که انواع تغذیه به راحتی در روستای خالی از سکنه، در دسترس قرار داشت. بعضی از افراد ادعا می‌کنند در حین ناپدید شدن ساکنان روستا، نوری عظیم بر فراز دریاچه مشاهده کرده‌اند.

در واقع چه اتفاقی افتاده است؟ در این مورد ادعاهای زیادی وجود دارد، از موجودات فضایی گرفته تا ارواح و حتی خون‌آشام‌ها را در این زمینه دخیل دانسته‌اند. پلیس کانادا هم دلیلی برای این حادثه اعلام نکرد و نمی‌توان از چیزی مطمئن بود جز یک مورد، آن هم این که اتفاق قطعا کار خون‌آشام‌ها نیست، چون همگی می‌دانیم چنین موجوداتی وجود ندارند.

7) دریای شیطان

7

دریای شیطان (یا مثلث اژدها، بستگی به انتخاب شما دارد که کدام نام را ترسناک‌تر بدانید) در اقیانوس آرام واقع شده و حوادثی که تاکنون به خود دیده، به اندازه‌ی مثلث برمودا، عجیب است. این ناحیه در ساحل ژاپن قرار گرفته و انواع پدیده‌های اسرارآمیز همچون میدان مغناطیسی نامتعارف، دیده شدن اشیا و تابش‌های عجیب و ناپدید شدن‌های بی‌دلیل، در آن دیده شده‌اند. این ناحیه توسط مقامات مسئول به عنوان ناحیه‌ی خطرناک برای ماهیگیری معرفی شده است.

سال 1952 دولت ژاپن برای پرده برداشتن از اسرار این ناحیه، زیردریایی به نام کائی‌مارو شماره 5 را به دریای شیطان فرستاد. متاسفانه کائی‌مارو شماره 5 و 31 خدمه‌ی آن دیگر رنگ ساحل را به خود ندیدند و همگی ناپدید شدند. داستانی دیگر در مورد کوبلایی خان است که در زمان‌های قدیم سعی در تجاوز به خاک ژاپن از طریق دریای شیطان را داشته است. او 40 هزار سرباز جنگی خود را در این دریا از دست داد.

نظریه‌های فراوانی در این زمینه وجود دارد. بسیاری وجود موجودات فضایی، دروازه‌ای به دنیای موازی و حتی تونلی به سمت دریای آتلانتیس، را از دلایل ناپدید شدن افراد و اتفاقات عجیب این ناحیه می‌دانند. اما بعضی عقیده دارند که عامل این حوادث طوفانی بودن بیش از حد این منطقه است. هر چه که باشد ما پیشنهاد می‌کنیم از این اقیانوس دوری کنید!

6) مزرعه‌ی بیگِلو

6

مزرعه‌ی بیگِلو با مساحت 480 متر مربعی در شمال‌غربی یوتا در آمریکا قرار دارد و موارد بسیاری از دیده شدن اشیای پرنده‌ی نامشخص در آن ناحیه، گزارش شده است. علاوه بر آن قطع عضو حیوانات و حوادث عجیب دیگری نیز در این مزرعه، مشاهده شده‌اند. با اینکه عمده‌ی این حوادث در حوالی سال 1950 میلادی رخ داده‌اند اما بدترین آن‌ها بر سر دو مزرعه‌دار به نام‌های گووِن و تِری شرمن زمانی که این مزرعه را در سال 994 خریداری کردند، آمده است.

در اولین روزی که شرمن‌ها به این مزرعه نقل مکان کردند، گرگ بزرگی در میان علف‌ها دیدند. آن‌ها گرگ را به عنوان حیوانی خانگی پرورش می‌دادند چرا که به نظر اهلی می‌آمد. گرگ با شرمن‌ها خوب بود و به آرامی با آن‌ها برخورد می‌کرد تا اینکه روزی گرگ عظیم‌الجثه سعی کرد گوساله‌ای را در حالی که در بین حصار چوبی قرار داشت، بکشد. وقتی تِری سعی کرد با تفنگ معمولی خود گرگ را از پای درآورد، در کمال تعجب گلوله‌ها بر روی آن اثری نداشتند، وقتی او شات‌گان خود را بیرون کشید، گرگ پا به فرار گذاشت، با اینکه گرگ فرار کرد اما حتی گلوله‌های شات‌گان نیز بر روی آن اثری نکردند. شرمن‌ها سعی کردند تا ردپای گرگ را دنبال کنند اما ردپای آن از جایی به بعد، طوری که گویا گرگ ناپدید شده باشد، محو شده بودند.

اما این پایان ماجرا نبود و شرمن‌ها اجسام کروی پرنده‌ی مرموز (که گویا یکی از سگ‌های آن‌ها را نیز کشته بود)، پدیده‌های عجیب، قطع عضو حیوانات به طرز ترسناک و بسیاری اتفاقات دیگر را شاهد بودند. این اتفاقات به قدری آزاردهنده بود که شرمن‌ها در سال 1996، مزرعه را به رابرت بیگِلو فروختند. بیگِلو دانشمندی بود که هدفش از این خرید، تحقیق در مورد اتفاقات عجیب این مزرعه بود.

5) نقطه‌ی خوشایند

5

نقطه‌ی خوشایند در ابتدا به نظر نامی مناسب برای این ناحیه بود، اما در طی سال‌ها و اتفاقات عجیب و رمزآلودی که در آن به وقوع پیوست، این اسم به نظر نامی طعنه‌آمیز می‌آید. معروف‌ترین این اتفاقات به موجودی با نام Mothman برمی‌گردد، که ساکنین ویرجینیای غربی را از نوامبر 1996 تا دسامبر 1997 مورد شکنجه قرار داد. بیش از 100 نفر از ساکنین نقطه‌ی خوشایند این موجود را با چشمان خود دیده‌اند. مردی 2 متر و 10 سانتی متری با سینه‌ای عریض و چشمان قرمز و بال‌هایی به طول 3 متر که در پشت وی جمع می‌شدند.

Mothman که براساس آن فیلمی ساخته و کتابی نوشته شده است و حتی مجسمه‌ی آن در نقطه‌ی ناخوشایند به چشم می‌خورد، می‌تواند توجیه‌های زیادی داشته باشد. عده‌ای آن را موجودی جهش‌یافته می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند اهالی نقطه‌ی خوشایند، بدلیل ترس زیادی که از وال‌ها و حیوانات بزرگ آن ناحیه داشتند، از آن‌ها موجودی عجیب و غریب در ذهن خود ساخته اند تا جایی که ذهن آن‌ها بر دیدشان تاثیر گذاشته و باعث شده خیال کنند چنین موجودی دیده‌اند. هر چه که باشد، بعد از فروریختن پل سیلور در 15 دسامبر 1967 میلادی، که باعث مرگ 46 انسان شد، گزارش‌های دیده شدن این موجود نیز متوقف شدند. این اتفاق باعث شد که عده ای این دو حادثه را مرتبط به هم بدانند.

علاوه بر Mothman، حوادث ماورالطبیعه‌ی فراوانی در این ناحیه به وقوع پیوستند. از جمله اشیای پرنده‌ی مرموز و افرادی به نام "مردان سیاه پوش" که می‌توانستند صرفا با حرف زدن و نگاهشان افراد را بی‌حس کنند! هدف این "مردان" جمع‌آوری اطلاعات در مورد حوادثی ماورالطبیعه بوده است.

4) مثلث میشیگان

4

مثلث میشیگان، مثلی جغرافیایی واقع در دریاچه‌ی میشیگان است. این ناحیه نیز شاهد حوادث رمزآلود زیادی بوده است که مهم‌ترین آن ها عبارتند از:

کاپیتان دونر: در 28 آوریل 1937، کاپیتان جرج دونر در حال حرکت از بندر ایری در پنسیلوانیا به سمت ویسکونسین در واشنگتن بود و مجبور بود تا از این مثلث عبور کند. کاپیتان در میان راه برای استراحت به کابین می‌رود و از کمک‌کاپیتان می‌خواهد تا کشتی را کنترل کند و زمانی که به مقصد نزدیک شدند او را از خواب بیدار کند. بعد از سه ساعت زمانی که کمک‌کاپیتان برای بیدار کردن دونر، به کابین رفت وی را پیدا نکرد. جستجوهای زیاد در عرشه نیز بی‌نتیجه بودند و اثری از کاپیتان دونر دیده نشد.

پرواز 2501: در ژوئن 1950، پرواز 2501 خطوط هوایی شمال‌غرب، در حال پرواز از نیویورک به مینیاپلیس توسط کاپیتان باتجربه، رابرت لیند به همراه 58 مسافر بود. بدلیل آب‌ و هوای بد، کاپیتان مجبور به تغییر مسیر و پرواز بر فراز دریاچه‌ی میشیگان شد. حوالی نیمه‌شب کاپیتان لیند بدون اعلام دلیلی مشخص خواستار کم کردن ارتفاع از 35 هزار به 25 هزار پا شد، که این درخواست رد شد و این آخرین ارتباط با پرواز 2501 بود.

با اینکه منابع مختلف اخبار متفاوتی از پیدا شدن بازمانده‌ی این هواپیما می‌دهند (از پیدا شدن قطعه‌ای کوچک تا اینکه اصلا بازمانده‌ا‌ی از هواپیما یافت نشده است)، آنچه که مسلم است هواپیما به دریا سقوط کرده است. نکته‌ی عجیب این است که هواپیما در سلامت کامل و در دستان مطمئن کاپیان لیند بوده است، اما عجیب‌تر اینکه با وجود جستجوهای سالانه، تاکنون هیچ‌یک از اجساد مسافران یا کاپیتان هواپیما یافت نشده‌اند.

3) دره‌ی سن‌لوئیس

3

دره‌ی سن‌لوئیس، در جنوب کولورادو، ناحیه‌ای با حوادث ماورالطبیعه‌ی فراوان است. چندین مورد اشیای پرنده‌ی مرموز، صدها گزارش قطع عضو حیوانات مهم‌ترین آن‌ها هستند. دیدن اشیا پرنده در این ناحیه به قدری عادی شده است که فردی به نام جودی ماسولاین محلی برای رصد آن‌ها ساخته است و از سال 2000 میلادی تا به امروز بیش از 50 مورد از آن‌ها را مشاهده کرده است. برخی از این اشیای پرنده را چندین فرد به طور همزمان مشاهده کرده‌اند.

برای کسانی که به اجسام پرنده شک دارند، باید گفت که موارد متعدد قطع عضو حیوانات گزارش شده‌اند که توجیهی ندارند. این حوادث از سال 1967 با اسبی به نام اسنیپی شروع شد. اسنیپی روزی در حالی که مغزش از سرش خارج شده و تک تک استخوان‌هایش تمیز شده بودند، یافت شد. بعد از اسنیپی صدها و شاید هزاران مورد دیگر از حیوانات قطع عضو شده، پیدا شدند که همگی در موارد متعددی شبیه هم بودند. اول اینکه هیچ‌گونه اثری از خون دیده نشد و دوم، بریدگی‌ها همگی دقیق و تمیز بودند و نمی‌توانستند کار شکارچیان طبیعی باشند و در نهایت اینکه همه‌ی این اتفاقات یک شبه و در حالی که حیوانات در سلامت کامل بودند، به وقوع پیوسته‌اند.

تحقیقات که تا به امروز نیز ادامه دارد، به نتیجه‌ای منجر نشده‌اند. برخی مزرعه‌داران از دیدن نوری عجیب در آسمان شب قبل از پیدا کردن جسد یک کرکس، خبر دادند که باعث شد عده‌ای به این نتیجه برسند که در این حوادث، موجودات غیرزمینی، دستی دارند. هر چند به نظر معقول نیست که موجودات فضایی در این حد به حیوانات توجه کنند.

2) مثلث بنینگتون

2

باز هم مثلثی دیگر! این یکی در جنوب‌غربی ورمونت قرار دارد. 5 اتفاق بین سال‌های 1945 تا 1950 میلادی، که ارتباطی به جز یکسان بودن محل وقوع ندارند، این مثلث را به مثلثی اسرارآمیز تبدیل کرده‌اند. این حوادث عبارتند از:

میدی ریوِرز 75 ساله، در 12 نوامبر 1945 در حال رهبری گروهی از شکارچیان بود. در مسیر بازگشت، او مقداری جلوتر از گروه خود حرکت کرد و دیگر اثری از وی دیده نشد. چند عدد پوکه‌ی تفنگ در مسیر یافت شدند، اما تحقیقات به نتیجه‌ای نرسیدند.

پائولا وِلدن 18 ساله، دانشجوی کالج بنینگتون بود که در 1 دسامبر 1946، برای اسکی رفت و دیگر به خانه بازنگشت.

دقیقا سه سال بعد، در دسامبر 1949 نظامی بازنشته، جیمز تتفورد سوار اتوبوس شد تا بعد از دیدار با والدین خود به سمت خانه برگردد. شاهدان وی را قبل از ایستگاه مقصد در اتوبوس دیده بودند اما زمانی که اتوبوس به ایستگاه مقصد وی رسید، اثری از او نبود اما چمدان جیمز همچنان داخل اتوبوس قرار داشت.

پاول جپسون 8 ساله، در حالی که مادرش به خوک‌ها غذا می‌داد، ناپدید شد و گروه‌های جست‌و‌جو علی‌رغم کت قرمز و مشخصی که بر تن پاول بود، هیچ اثری از وی نیافتند.

دیگر اتفاق، ناپید شدن فردی به نام فریدا لِنگر بود. او که به همراه نزدیکان خود، در حال اسکی بود، درون جریانی از آب افتاد و برای عوض کردن لباس خود، محل را ترک کرد. اگر تا اینجا خوب مطالعه کرده باشید، حتما خواهید گفت که فریدا ناپید شد و دیگر اثری از وی دیده نشد. اما این به طور کامل درست نیست، چرا که جسد وی یافت شد اما بعد از 6 ماه و دقیقا در مکانی که قبلا با دقت تمام جستجو شده بود. او تنها موردی بود که جسدش یافت شد اما به قدری له شده بود که دلیل مرگ وی مشخص نشد.

نظریه‌های فراوانی برای این اتفاقات وجود دارند. موجودات فضایی، قاتل زنجیره‌ای و یا حتی غول پا بزرگ از نظریه‌های مطرح شده هستند. دلیل را دقیقا نمی‌دانیم اما این را می‌دانیم که بهتر است از مثلث‌ها نیز دوری کنید!

1) مثلث بریج‌واتِر

1

از مثلث‌ها دوری کنید! خصوصا این مثلث. مثلث بریج‌واتِر منطقه‌ای به مساحت 322 کیلومتر مربع در جنوب ماساچوست در بوستون است که مانند ویترینی از حوادث ماورالطبیعه عمل می‌کند.

در بین موارد دیگر، چندین مورد حیوانات عجیب و غریب در این ناحیه دیده شده‌اند. از سال 1970 میلادی، گزارش‌هایی مبنی بر دیده شدن موجودی پر مو، مانند میمون که جثه‌ای عظیم داشته، دریافت شده‌اند. همچنین پرندگانی بزرگ که در حال نبرد با یکدیگر در پرواز بودند نیز دیده شده‌اند. در سال 1976 مردی گزارش داد که سگی عظیم با چشمان قرمز دیده است که دو اسب او را کشته است.

علاوه بر آن‌ها، موارد متعدد قطع عضو حیوانات نیز مشاهده شده‌اند که عده‌ای شیطان‌پرستان را مسئول این اتفاق می‌دانند اما تا به حال هیچ گروهی مسئولیت این حوادث را بر عهده نگرفته‌ است.

اگر این موارد کافی نیست باید گفت که چندین مورد اشیا پرنده‌ی مرموز نیز در این منطقه مشاهده شده‌اند که اولین آن به سال 1760 برمی‌گردد. در مورد عجیب دیگر، در شب هالووین سال 1908 میلادی، دو فرد که از این ناحیه عبور می‌کردند در آسمان نور بزرگی مانند فانوس دریایی مشاهده کردند که بعد از حدود 40 دقیقه ناپدید شد.



:: برچسب‌ها: مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , مناطق , عجیب , اسرار , امیز , طبیعت , قدرت , الهی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394
سیاره مشتری

 

نگاه اجمالی

مشتری پنجمین سیاره نزدیک به خورشید و اولین غول از چهار غول گازی است. مشتری بزرگترین سیاره منظومه شمسی بوده و جرم آن از تمام سیارات دیگر بیشتر است. مشتری که نزدیکترین سیاره غول پیکر به خورشید است، از نظر بزرگی و جرم در مقام اول جای دارد. هنگامی که در آسمان پدیدار می‌شود، به غیر از زهره از تمام ستارگان و سیاره‌های دیگر ، نورانی تر دیده می‌شود. اشکال گوناگونی در مشتری دیده می‌شود که حتی با یک تلسکوپ کوچک نیز قابل رویت است. مثلا لکه بزرگ سرخ رنگی می‌توان در آن دید. موقعی که به مشتری نگاه می‌کنیم، فقط ابرها و توفانهای جو فوقانی آن را می‌بینیم. حتی تلسکوپهای مستقر در سفینه‌های فضایی نمی‌توانند از سطح پنهان در زیر هزاران کیلومتر گاز تیره جو آن تصویر بدست آورند.حجم این سیاره 1300 برابر زمین، و جرم آن دو و نیم برابر جرم تمامی سیارات منظومه شمسی است. ابرهای انواری شکل مشتری غالباً از گازهای هیدروژن و هلیوم تشکیل شده اند. جو درونی سیاره حدود 1000 کیلومتر (600 مایل) پایین‌تر از ابرها شروع می‌شود که در این نقطه گاز هیدروژن به مایع تبدیل می‌گردد. در اعماق پایین تر، هیدروژن حالت فلزی دارد. در مرکز مشتری ، هسته‌ای سنگی و بسیار داغ وجود دارد که حرارتش به 3500 درجه سانتی گراد (63000 درجه فارنهایت) می‌رسد.

مشتری گون

img/daneshnameh_up/6/62/Moshtari.jpg


آن سوی مریخ ، از کمربند سیاری به اندازه تقریبا 3AV عبور می‌کنیم و بالاخره به بزرگترین سیاره مشتری گون یعنی مشتری که به خاطر نام سلطان خدایان اولمپیا (Olym pian) نامگذاری شده است، می‌رسیم. به دلیل اندازه بسیار بزرگ و آلبدوی زیاد آن (51%) ، مشتری در آسمان شبهای زمین به خصوص در نقطه مقابله یک سیاره خیلی روشن است. سیاره‌های غول پیکر منظومه شمسی ، بطور قابل ملاحظه‌ای بزرگتر از سیاره‌های درونی هستند. برای مثال ، قطر مشتری یازده برابر قطر زمین و حجم آن ، هزار برابر حجم زمین است. ولی چگالی این سیاره‌ها در حدود چگالی آب است.

حرکت مشتری

مدار مشتری حول خورشید ، خروج از مرکز کمی دارد (0.0484) و تنها به اندازه 1.31 درجه نسبت به دایرةالبروج میل دارد. نیم قطر طول مدار آن 5.2028AV است. این سیاره یک مدار نجومی را در 11.862 سال زمینی طی می‌کند. دوره تناوب مداری هلالی 398.88 روزه آن ، دلالت بر این دارد که مشتری (با شکل کامل) هر سال دیرتر به نقطه مقابله بر می‌گردد. از آنجا که فقط می‌توانیم جو غلیظ مشتری را ببینیم، دوره تناوب چرخش سیاره بوسیله دوره تناوب چرخش اشکال جوی آن ، نظیر لکه قرمز بزرگ با اندازه گیری انتقال دو پلری نور از لبه‌های نزدیک و دور شونده و با مطالعه چرخش ساختار میدان مغناطیسی تعیین می‌شود.

در می‌یابیم که محور چرخشی مشتری 7 دقیقه و 3 ثانیه نسبت به محور مداری آن میل دارد. اما دوره تناوب چرخشی نجومی آن از 9 ساعت و 50 دقیقه در استوا تا 9 ساعت و 55 دقیقه در عرضهای جغرافیایی بالاتر تغییر می‌کند. از این رو جو گازی شکل مشتری یک چرخش جزئی نشان می‌دهد. در استوا سریعترین و در قطبین آهسته‌ترین (خورشید نیز به مدار جزئی می‌چرخد، زیرا آن هم یک سیال است) است. چرخش بسیار سریع مشتری در اثر پخی زیاد آن نتیجه می‌شود.


img/daneshnameh_up/4/4c/Lakemoshtari.jpg
گردباد
لکه سرخ بزرگ ناحیه‌ای پر فشار است
که در آن گردبادهای بالارونده ، گازهای
مختلفی را با خود وارد جو می‌کنند.

 

مشخصات فیزیکی

شعاع استوایی (11.19Rφ) و جرم (318Mφ) مشتری توسط مشاهدات مدرای ، و پنهان شدگیهایی اقمارش و بوسیله اختلالات جاذبه‌ای آن در مدارات ستاره‌های دنباله‌دار و سیارکها و بوسیله اندازه گیری قطر زاویه‌ای قرص قابل رویت آن (47 ثانیه در نقطه مقابله) و بوسیله اندازه گیریهای مسافر (Voyager) که از کنار آن در حال عبور است، بطور دقیق معین شده است. این مدل خیلی بزرگ سیارات مشتری گون ، دارای چگالی متوسط 1330Kg/m3 است. این چگالی دلالت بر این دارد که ترکیبات مشتری شبیه خورشید با فراوانی حدود 75 درصد هیدروژن ، 24 درصد هلیوم و یک درصد تمام عناصر سنگینتر (از لحا‌ظ جرمی) است. قسمت اعظم مشتری ، کاملا برخلاف درون زمین و سایر سیارات خاکی ، از هیدروژن تشکیل شده است و بیشتر آن به صورت مایع می‌باشد. دمای هسته ممکن است حدود 10 برابر داغ تر از زمین ، بالغ بر 4000 درجه کلوین ، باشد. عامل چرخش همرفتی جو ، شارش گرما از هسته به بیرون است. چرخش سریع سیاره ، شتاب کوریولیس بزرگی ایجاد می‌کند که جو لایه‌ لایه‌ای زیبایی بوجود می‌آورد.

لکه سرخ بزرگ

لکه سرخ بزرگ ، یک ناحیه واچرخه‌ای بزرگ (نوعی گردباد) در ابرهای فوقانی سیاره مشتری است. از زمان کشف این لکه تا کنون ، بارها دیده شده که قطر آن تا سه برابر قطر زمین افزایش یافته است. جریانهای چرخان گاز که در این لکه وجود دارند، فسفر را ار جو تحتانی به بالا مکیده و باعث قرمز یا صورتی شدن لکه می‌شوند. این لکه از محیط اطراف خود بلندتر و سردتر است و هر 12 روز زمینی، یک دور در جهت عکس عقربه‌های ساعت به دور خودش می‌چرخد.

حلقه‌های مشتری

منظومه حلقه‌های مشتری در سال 1979 توسط کاوشگر فضایی ویجر 1 کشف گردید. سه حلقه مشتری به ترتیب زیر نامگذاری شده اند:

حلقه هاله به عرض 22800 کیلومتر (14170 مایل). حلقه اصلی که حلقه‌ای باریک و درخشان است به عرض 6400 کیلومتر (3980 مایل). و حلقه تار عنکبوت (گسامر) که رقیق‌ترین و عریض ترین حلقه می‌باشد به عرض 8500 کیلومتر (53000 مایل). حلقه تار عنکبوت که در این تصویر ساختگی به رنگ آبی کمرنگ دیده می‌شود، از حلقه اصلی که مشتری را احاطه می‌کند بیرون زده است.

میدان مغناطیسی

img/daneshnameh_up/3/38/Ghamarhayemoshtari.jpg


مشتری از خود گسیلهای رادیویی نشان می‌دهد که به میدان مغناطیسی مشتری گون در حدود 1x10-4T در سطح سیاره ربط داده شده است. این میدان مغناطیسی شدید در اثر یک ساز و کار دینامیکی در هسته مایع هیدروژن فلزی در حال چرخش سریع بوجود می‌آید. در طول موجهای 3 تا 75 سانتیمتر مشاهده شده است که سیاره به صورت غیر حرارتی تشعشع می‌کند. این تابش دسیمتری و یا DIM عبارت است از تابش همزمان در اثر الکترونهای نسبیتی با تندی خیلی نزدیک به تندی نور در کمربندهای تابشی مشتری گون ، که بوسیله میدان مغناطیسی مشتری به دام افتاده‌اند و به صورت مارپیچی حرکت می‌کنند.

محور مغناطیسی با محور چرخش مشتری ، زاویه‌ای حدود 10 درجه می‌سازد. این میدان مغناطیسی شدید یک مغناطیس سپهر عظیم در اطراف مشتری بوجود می‌آورد که باد خورشیدی را دور نگه می‌دارد. مشتری میدان مغناطیسی بسیار بزرگی دارد که تا فاصله‌های دور دستی در فضا امتداد یافته است. ذرات باردار ، به هنگام حرکت در میان این میدان ، علامتهای رادیویی گسیل می‌کنند. تلسکوپهای رادیویی با دریافت آنها می‌توانند پوشش مغناطیس اطراف مشتری را نقشه برداری کنند.

قمرهای مشتری

img/daneshnameh_up/9/96/Sakhtaremoshtari.jpg


گالیله در سال 1610 میلادی (989 شمسی) ، چهار قمر اصلی مشتری را کشف کرد. اسامی آنها شامل یو ، اروپا ، گانیمد و کالیسو است. این چهار قمر ، حتی با دوربین دو چشمی نیز دیده می‌شوند. یو درکمتر از دور روز ، اروپا در سه روز و نیم و گانیمد در یک هفته و کالیسو در حدود هفده روز ، مشتری را دور می‌زنند. اگر در چند شب ، نموداری از مشتری و قمرهایش تهیه کنیم، رقص آنها به دور سیاره مادر آشکار می‌شود. گالیله دریافت که مشتری ، خود یک منظومه شمسی کوچک است. علاوه بر این چهار قمر که قمرهای گالیله نیز نامیده می‌شوند، دست کم 9 قمر کوچکتر در اطراف مشتری وجود دارد. آنها را می‌توان با تلسکوپهای بزرگ عکسبرداری کرد.

شانزده قمر مشتری به چهار گروه چهارتایی تقسیم می شوند . گروه اول در فاصله حدود 130000 کیلومتری (80000 مایل). گروه دوم در فاصله حدود 200000 کیلومتری (125000 مایل). گروه سوم در فاصله 9 میلیون کیلومتری (6/5 میلیون مایل). و گروه چهارم در فاصله ای نزدیک به گروه سوم قرار دارند. جهت چرخش تمام گروهها بجز گروه چهارم، همان جهت چرخش مشتری است. همه قمرهای مشتری بجز قمرهای گروه دوم، کوچک هستند. قمرهای گروه دوم که گالیله ای نام دارند هم اندازه ماه زمین هستند. گانیمید ، یک قمر گالیله ای چهار قمر بزرگ مشتری که توسط گالیله (1642-1564) کشف شدند، قمرهای گالیله‌ای نامیده می‌شوند. سیاره مشتری دارای بزرگترین قطر و بیشترین جرم در میان تمام سیارات منظومه شمسی است. استوای مشتری 11 برابر استوای زمین است. این سیاره سریعتر از سایر سیارات به دور خود می چرخد. دوره چرخشی مشتری نصف دوره چرخشی زمین است



:: برچسب‌ها: سیاره , مشتری , سیاره , سیاره , مشتری , سیاره , سیاره , مشتری , سیاره , سیاره , مشتری , سیاره , مشتری , مشتری , سیاره , مشتری , سیاره , سیاره , مشتری , سیاره , سیاره , مشتری , سیاره , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : دو شنبه 28 ارديبهشت 1394
یک روز زندگی با فضانوردان

فكر مي‌ كنيد فضانوردان در فضا چگونه زندگي مي‌ كنند؟ چه مي ‌خورند؟ چگونه مي ‌خوابند يا چگونه خود را سرگرم مي ‌كنند؟ اگر دوست داريد بدانيد فضانوردان در فضا چگونه زندگي مي ‌كنند، آن هم صدها هزار كيلومتر دورتر از زمين و در محفظه‌ اي معلق در مدار، بهتر است به ادامه مطلب بروید  ،چون مي‌ خواهيم با هم سري به يك ايستگاه فضايي (شاتل) بزنيم و يك روز با فضانوردان زندگي كنيم.  

غذا خوردن درفضا
همان ‌طور كه در زمين تغذيه براي ما بسيار مهم و ضروري است در فضا هم تغذيه فضانوردان اهميت زيادي دارد. فضانوردان در فضا هرسه وعده غذايي را دارند و غذاهاي آنها از تنوع زيادي برخوردار است به طوري كه در ليست غذايي آنها تا 300 نوع غذاي مختلف و متنوع وجود دارد، از انواع غذاهاي گياهي و دريايي گرفته تا انواع نوشيدني ‌ها و دسرها. برخي ازغذاها مثل ميوه‌ ها وسبزي‌ ها درشكل طبيعي خود مصرف مي ‌شوند و برخي ديگر نياز به اضافه كردن آب دارند ولي تقريبا بيشتر غذاهاي فضايي به صورت آماده است. همان‌ گونه كه گفتيم غذاهاي فضايي شبيه به غذاهاي زميني است و بزرگ‌ ترين تفاوت آنها در نوع بسته بندي و طراحي و نگهداري آنهاست. به علت نبودن جاذبه در فضا، غذاهايي كه در فضا استفاده مي ‌شوند، بايد بسته بندي محكم و مناسبي داشته باشند تا محتواي آنها خارج نشود و در فضاي شاتل شناور نگردد، چرا كه اين خطر وجود دارد كه ذرات غذايي معلق در فضا وارد بيني و ريه فضانوردان شده و براي آنها مشكلات تنفسي و ريوي ايجاد كند. اغلب غذاهاي فضايي به صورت خشك و پودر شده و كاملاً استرليزه هستند و از يك تا 3 سال در فضا قابل نگهداري ‌اند.
نمك و فلفل در فضا به شكل مايع نگهداري مي ‌شوند، چون به دليل نبودن جاذبه فضانوردان نمي ‌توانند نمك و فلفل را روي غذاي خود بپاشند، زيرا ذرات نمك و فلفل در فضا شناور مي شود و ممكن است وارد بيني و گلوي فضانوردان شود.
البته در فضا يخچال يا فريزري وجود ندارد و غذاها در مخازن خاصي انبار و نگهداري مي ‌شوند. مثلاً گوشت مورد نياز فضانوردان به دليل اين ‌كه بشدت در معرض آلودگي‌ هاي ميكروبي و باكتريايي قرار دارد، ابتدا پخته شده و در فويل‌ هاي خاصي بسته‌ بندي شده و سپس تحت تأثير اشعه گاما و پرتوهاي الكتروني قرار مي ‌گيرند تا امكان رشد هر گونه باكتري و ميكروب در آن از بين برود. همچنين اغلب نوشيدني ‌ها و آبميوه ها نيز به صورت پودر شده هستند و بايد در زمان مصرف به آنها آب اضافه كرد. برخي غذاها را دهيدراته مي ‌كنند، مانند غذاهايي كه براي صبحانه مورد مصرف قرار مي گيرد. ميوه ‌ها و سبزي‌ ها كه بايد به صورت تازه مصرف شوند در بسته ‌هاي نايلوني مخصوصي قرار مي‌ گيرند كه ماه ‌ها سالم و تازه مي ‌مانند. در هرم غذايي فضانوردان همه گروه ‌هاي غذايي مورد نياز بدن، به چشم مي ‌خورد. بيشترين سهم مواد غذايي مربوط به گروه نان و غلات است و بعد از آن گروه ميوه ‌ها و سبزي‌ ها قرار دارد و سپس گروه گوشت و لبنيات و در آخر هم گروه روغن‌ ها و شيريني‌ ها كه كمترين حجم را دارند. جالب است بدانيد كه نمك و فلفل در فضا به شكل مايع نگهداري مي ‌شوند، چون به دليل نبودن جاذبه فضانوردان نمي ‌توانند نمك و فلفل را روي غذاي خود بپاشند، زيرا ذرات نمك و فلفل در فضا شناور مي شود و ممكن است وارد بيني و گلوي فضانوردان شود. نكته ديگر اين‌ كه در غذاهاي فضايي عنصر آهن زيادي وجود ندارد به اين دليل كه در فضا گلبول‌هاي قرمز خون در بدن فضانوردان به دليل نبودن جاذبه سرعت عملكرد و فعاليت چنداني ندارند و لذا بدنشان نياز به عنصر آهن چنداني ندارد. نكته آخر اين‌كه بد نيست بدانيد كه مزه غذاها در فضا بسيار متفاوت ‌تر از زمين است. علت آن است كه چون بخشي از مزه غذا با سيستم بويايي و از طريق بيني حس مي‌ شود، در فضا به دليل نبودن جاذبه، بوي غذاها به بيني فضانوردان كمتر مي ‌رسد و لذا آنها نمي ‌توانند مزه غذاها را به‌ درستي درك كنند و شايد به همين دليل است كه مي‌ گويند غذاهاي فضايي بي‌ مزه ‌اند و طعم خوبي ندارند. 
 

خواب و استراحت در ايستگاه فضايي
پس از يك كار خسته‌ كننده و طولاني آن هم در شرايط سخت و دشوار در فضا، واقعا هيچ چيز مثل يك خواب آرام شبانه لذت بخش نيست. برعكس ما كه در زمين روي رختخواب مي ‌خوابيم، فضانوردان مي ‌توانند در هر كجاي شاتل كه بخواهند، بخوابند مثلاً روي ديوار، روي سقف، روي ميز و هر جاي ديگر منتها بايد خود را به آنجا محكم متصل كنند تا در زماني كه خواب هستند، شناور نشوند و به چيزي برخورد نكنند. البته آنها همچنين مي‌ توانند در كيسه‌هاي خواب نيز بخوابند. در هر ايستگاه چندين اتاق براي خواب و استراحت فضانوردان وجود دارد. هر اتاق داراي چند كيسه خواب و يك پنجره بزرگ است كه مي‌ توان از آن مناظر بيرون فضا را مشاهده كرد. فضانوردان به طور متوسط به 8 ساعت خواب در شب نياز دارند تا بتوانند براي روز بعد انرژي خود را تأمين كنند. راستي جالب است بدانيد طبق گفته فضانوردان آنها خواب و رويا هم مي‌ بينند.
  
منبع: nasa.com
به نقل از: روزنامه جام جم    
*************************************************************** 

خوراک فضانوردان یا غذای فضایی مواد غذایی است که فضانوردان در طول ماموریت فضایی مصرف می‌کنند. این غذاها به دقت توسط متخصصان پزشکی فضایی انتخاب، و با روش‌های ویژه تهیه و بسته‌بندی می‌شوند. غذای فضانوردان باید روی‌هم‌رفته نیازهای انرژی و تغذیه‌ای فضانوردان را برآورده سازد تا آنها نیرو و سلامت کافی برای انجام ماموریت خود را داشته باشند.

مواد غذایی در ماموریت‌های کوتاه‌مدت به همراه فضانوردان به فضا فرستاده می‌شود. در ماموریت‌های بلندمدت، مانند ماموریت فضانوردان در ایستگاه فضایی بین‌المللی، مواد غذایی بطور منظم بوسیله فضاپیماهای پشتیبانی از زمین برای آنها فرستاده می‌شود.

ترکیب غذاهای فضایی در طول تاریخ پنجاه ساله فضانوردی بشر، به سرعت پیشرفت کرده‌اند و روز به روز به غذاهای معمولی که مردم سر میز شام صرف می‌کنند شبیه‌تر شده‌اند.

حمل هر کیلو محموله به فضا حدود ۲۰۰ میلیون ریان هزینه دارد. از این رو، هر وعده غذایی که فضانوردان در ایستگاه بین‌المللی فضایی صرف می‌کنند با احتساب وزن غذا، آب و ظروف مورد استفاده هزینه بسیار بالایی دارد. فضانوردان پروژه‌های جمینای و آپولو از غذاهای خشک و یخ‌زده استفاده می‌کردند. کپسولهای فضایی آنها برای تولید الکتریسیته از پیلهای سوختی بهره می‌بردند. آب به عنوان محصول جانبی پیلهای سوختی که با ترکیب اکسیژن و هیدروژن، الکتریسیته تولید می‌کنند، در آن ناوهای فضایی به وفور در دسترس بود. بنابراین فضانوردان می‌توانستند در زمان صرف غذا با مخلوط کردن آب گرم و غذای خشک شده، وعده غذاییِ نه چندان دلچسبی را تهیه نمایند. این غذاها چندان باب میل فضانوردان نبود و آنها پس از چند روز از طعم و شکل این غذاها بیزار می‌شدند. 

اما غذاهای فضایی امروزی شامل انواع متنوعی از غذاهای بسته‌بندی و استریلیزه شده آماده، میوه‌های خشک، آجیل و انواع شیرینی‌هایند. گاه‌گاهی هم میوه تازه به مدارزمین راه پیدا می‌کند، اما باید در مدت زمان کوتاهی خورده شوند، چون در صورت فاسد شدن، همه پولی که بابت فرستادن آنها به فضا صرف شده به هدر می‌رود.

 

برخی گونه غذاها در فضا استفاده نمی‌شوند:

  • نوشابه‌های گازدار: گاز موجود در این نوشابه‌ها در شرایط درون فضاپیما، به صورت حباب درآمده و به طور تصادفی در محلول نوشابه پخش می‌شوند. با باز کردن درب نوشابه، این حبابها به همراه مایع نوشابه در فضای کوچک کابین فضاپیما پخش شده و ایجاد دردسر خواهند کرد.
  • غذاهای پودری: غذاها و یا چاشنی‌هایی که به شکل پودر هستند نیز به در منوی غذای فضانوردان وجود ندارد. پودر ریز می‌تواند به آسانی در فضا پخش شود و برای تجهیزات حساس داخل کابین ایجاد اشکال نماید. از این رو است که فضانوردان مجبورند نمک  را به صورت محلول در آب و  فلفل را به صورت حل شده در روغن با خود به سفر فضایی ببرند.
  • غذاهای خردشدنی: غذاهایی که خرد شدنی هستند مانند چیپس و یا کلوچه  نیز دردسر سازند. بیسگویت و کلوچه‌های فضایی را آنقدر کوچک می‌پزند که فضانورد بتواند یکباره آن را در دهان خود قرار دهد. فضانوردان معمولاً به جای نان از نوعی نان ذرت مکزیکی به نام «تورتیا» استفاده می‌کنند که به قدر کافی کوچک پخته شده است.
  • برخی میوه‌جات: برخی از میوه‌جات مانند ژرتقال  و موز تازه نیز به فضا برده نمی‌شوند. این میوه‌ها به ویژه زمانی که مصرف می‌شوند، بوی خاصی از خود تولید می‌کنند. زمانی‌که فضانوردان در مدار زمین قرار می‌گیرند به علت بی وزنی دچار حالت تهوع هستند. بوی ناشی از پرتقال و موز تازه می‌تواند این حالت را تشدید کرده و شرایط جسمی آنها را وخیم‌تر نماید 
  • منبع: ویکی پدیا


:: برچسب‌ها: فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , فضا , فضانوردان , زندگی , فضا , نورد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394
داستان انقراض دایناسور ها
انقراض دایناسور ها, عامل اصلی انقراض دایناسورها
 

داستان انقراض دایناسور ها

بر خلاف آنچه تا کنون تصور می رفته است ,عامل اصلی انقراض دایناسورها و هم عصرانشان شهاب سنگ معروف "چیکسولوب"* نمی باشد.

 

همراه ما باشید تا پاسخ این موضوع هیجان انگیز را بیابید:

به اعتقاد برخی فسیل شناسان اصابت شهاب سنگهای متعددبه زمین, آتشفشانهای مهیب و پرقدرت شبه قاره هند و نهایتا تغییرات آب و هوایی در پایان دوره" کریتاسیوس" همگی در نابودی دایناسورها نقش داشتند.

بیش از 65  میلیون سال پیش دراواخر دوره کریتاسیوس ,شهاب سنگ عظیم الجثه ای به قطر 10 کیلومتر به زمین اصابت کرد.در اثر این اصابت حفره ای عظیم در دل زمین ایجاد شد که با استفاده از ابزارهای زمین شناسی وجود آن در یک کیلومتری زیر سطح زمین کشف شد .مکان این اصابت یاکوتان در پنینسولا واقع در مکزیکو بود.

هنگامی که چیکسولوب به زمین اصابت کرد شوک عظیمی ناشی از انتقال انرژی به زمین بوجود آورد با این اتفاق  5.0×1023 ژول انرژی تقریبا برابر با  100000  گیگا تن تی ان تی انرژی آزاد شد .این مساله یک سونامی عظیم در همه جهات به  وجود آورد که به خصوص جزایر کارائیب را به شدت در هم نوردید همچنین موجب بروز زمستان هسته ای شد که زمین را بر ای سالها با ابر غلیظی پوشاند.

در اینجا بود که در دهه هفتاد میلادی نظریه انقراض دایناسورها توسط این شهاب سنگ از سوی فیزیکدانی به نام لوئیس آلوارز و پسرش والتر که یک زمین شناس بود مطرح شد .این نظریه به طورگسترده ای از سوی جوامع علمی با  استقبال روبرو شد و مورد پذیرش قرار گرفت.بر اساس این نظریه  ایریدیوم تا پیش از اصابت چیکسولوب در زمین وجود نداشته است و توسط این شهاب سنگ به زمین آورده شده است.

اما  تحقیقاتی که به تازگی صورت گرفته است و با نمونه برداری از رسوبات اعماق دریا در محل اصابت چیکسولوب و نیز در تگزاس در طول رودخانه " برازوس" و از صخره های عظیم الجثه در شمال مکزیکو نشان می دهد که چیکسولوب  به تنهایی نمی تواند عامل انقراض دایناسورها در کره زمین باشد چراکه اصابت این شهاب سنگ  300000 سال پیش  از نابودی کامل حیات به زمین رخ داد که پس از آن بسیاری از گونه های جانداران دریایی  سالهابه حیات خود ادامه می دادند.

بر اساس این تحقیقات حفره به جا مانده ازاین شهاب سنگ تنها یکی از هزاران آثار باقیمانده از انواع مشابه خود بر روی کره زمین است و شاید چیکسولوب کوچکترین و جز اولین سری از شهاب سنگهایی باشد که حیات برروی کره زمین را برای بیش از  50000از بین برد.

در تمامی مکانهای بالا محققین میکرو فسیلهای موجود را مورد بررسی قرار دادند اما  هیچ گونه تاثیرات زیست محیطی که منجر به پدیده انقراض شود رانیافتند .بعبارتی هیچگونه رابطه ای بین انقراض و اصابت چیکسولوب به زمین  وجود ندارد.در نهایت بزرگترین و آخرین ضربه نامشخص در 65.5 میلیون سال رخ داد و این فاجعه دو سوم از انواع گونه های  گیاهی و جانوری را به ورطه نابودی و انقراض کشاند. در واقع آن ضربه بود که باعث شد تا فلز ایریدیوم به کره زمین آورده شود و اکنون در همه سنگها و صخره ها در همه جای دنیا دیده شود. این خود از نشانه های آن ضربه کاری است که منجر به نابودی عصر خزندگان گردید.

به این ترتیب با کشف حلقه ها ی گمشده داستان واقعی انقراض دایناسور ها این داستان را می توان این گونه ادامه داد و به پایان بردکه چیکسولوب علی رغم شدت و قدرت اصابت همراه با فعالیتهای آتشفشانی بلند مدت و شدید در شبه قاره هند که طغیانهای بازالتی به همراه داشت مقادیر بسیا رانبوهی از گازهای گلخانه ای را به اتمسفر زمین متصاعد کرد  در طی یک دوره بیش از یک میلیون سال  با تغییرات جوی گونه های جانوری  را به پرتگاه نیستی سوق داد و در نهایت با سقوط دومین شهاب سنگ عظیم الجثه همه چیز به پایان رسید.

اما این داستان با یک سوال به پایان می رسد و آن این است که رد پای آخرین شهاب سنگ عظیم الجثه را  در کدام نقطه این کره خاکی باید جستجو کرد؟ * چیکسولوب در فرهنگ لغت مایا به معنای "رد پای شیطان" است که نام شهاب سنگ مربوطه نیز از آن اقتباس شده  است

منبع:http://faratar.tk



:: برچسب‌ها: داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , داستان , انقراض , دایناسور ها , دایناسور , گذشته , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394
3 ایرانی در میان 100 داوطلب سفر بی بازگشت به مریخ
3 ایرانی در میان 100 داوطلب سفر بی بازگشت به مریخ
مارس وان
 
با محدودتر شدن فهرست داوطلبان سفر بی بازگشت به سیاره سرخ، سه ایرانی در جمع 100 نفر برگزیده نهایی پروژه «مارس وان» آماده می شوند تا بخت خود را برای قرار گرفتن در جمع چهار فضانورد فاتح مریخ امتحان کنند. حضور سه ایرانی در این جمع 100 نفره که از بین بیش از 202 هزار داوطلب اولیه انتخاب شده اند احتمال این که کهن ترین تمدن بشری در بنا کردن نخستین اقامتگاه دائمی زمینی ها در ماورای جو نیز نماینده ای داشته باشد را بسیار بالا برده است.
همراه ما باشید:
 

به گزارش BBC، پروژه غیر انتفاعی مارس وان از سال ۲۰۱۱ با هدف مسکونی کردن مریخ آغاز شده است. برای انتخاب ساکنان آینده مریخ، بیش از نیم میلیون نفر ثبت نام کردند که در پایان سومین مرحله انتخابی، دیروز نام صد نفر از کشورهای مختلف دنیا اعلام شد. باس لنسدورپ مدیر عامل و از بانیان پروژه مارس وان گفت کاهش قابل توجه تعداد داوطلبان برای یافتن افراد مناسب برای سفر به مریخ ضروری بوده است: “این مریخی های مشتاق به جهانیان امکان می‌دهند نظری کوتاه به کاشفان دنیای مدرن بیندازند.”

برای انتخاب این افراد، دکتر نوربرت کرافت مسئول پزشکی مارس وان با داوطلبان از طریق اینترنت مصاحبه کرده و آگاهی آنها از خطرات پیش‌ِ رو، روحیه جمعی و انگیزه آنان ارزیابی کرده است. افراد منتخب هر کدام در ویدئویی کوتاه به معرفی خود و انگیزه‌هایشان پرداخته‌اند. به گفته دکتر کرافت، تعداد داوطلبان قوی زیاد بوده و این کار انتخاب را “بسیار مشکل” کرده بوده است.

در بین این صد نفر سعید قندهاری، ایرانی مهاجر که در اوکلند نیوزیلند زندگی می‌کند تنها کسی است که از نیوزیلند در بین صد نفر قرار گرفته است. بجز آقای قندهاری دو ایرانی دیگر هم که ساکن ایران هستند، الهه نوری و صادق مدرسی، در بین صد نفر پایانی هستند. از بین این صد نفر در مرحله بعد ۴۰ نفر و در نهایت ۲۴ نفر برای سفر نهایی به مریخ انتخاب خواهند شد. از سال ۲۰۲۵ هر دو سال یکبار یک گروه چهار نفره به مریخ اعزام خواهند شد. بر طبق برنامه‌ای که پروژه مارس وان اعلام کرده، آموزش و تمرین این فضانوردان امسال آغاز خواهد شد و تا سال ۲۰۲۴ طول خواهد کشید. اولین مسافران این پروژه در سال ۲۰۲۵ به مریخ خواهند رسید.

از چپ به راست: سعید قندهاری، الهه نوری و صادق مدرسی

از چپ به راست: سعید قندهاری، الهه نوری و صادق مدرسی

سعید قندهاری که ۳۴ سال دارد، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی بوده و به گفته خودش، سابقه ده سال کار در مجلس ایران دارد. او مدرک کارشناسی ارشد فیزیک از ایران و کارشناسی ارشد روابط بین الملل و حقوق بشر از نیوزیلند دارد. آقای قندهاری که خود را “آچار فرانسه” می خواند می گوید که در زمینه کشاورزی، شکار، تعمیرات فنی، نجوم و اخترشناسی تجربه و علاقه دارد و کار حجامت هم انجام می دهد. او در حال حاضر کارشناس فنی وزارت توسعه اجتماعی نیوزیلند است و در زمینه فراوری گوشت و تحویل آن به رستورانها و مغازه ها هم فعالیت می کند.

الهه نوری ۲۱ سال دارد و دانشجوی معماری است خود را به طراحی و دکوراسیون علاقمند می داند. او مشارکت در این پروژه را “آرزو” و “هدف مهم” می داند که به “جهشی” بزرگ در تاریخ بشر منجر خواهد شد. الهه به نجوم و اخترشناسی علاقمند است و سازدهنی می نوازد. او از ۱۶ سالگی به کیهان‌شناسی علاقمند شده و در آن دریافته که از کائنات چیز زیادی نمی داند بنابراین شروع به مطالعه و تحقیق در این زمینه کرده است.

صادق مدرسی که ۳۰ سال دارد در زیست شناسی تحصیل کرده و به طور حرفه ای تنیس روی میز بازی می کند. آقای مدرسی معتقد است که هر کس باید علائق خود را دنبال کند و انسان قدرت خود را به عنوان موجودی که می تواند به اهداف متعالی دست پیدا کند نشان داده است.سفر بی بازگشت پروژه مارس وان در سال ۲۰۱۱ با این هدف آغاز شد که استراتژی مسکونی کردن مریخ در سال ۲۰۱۵ تدوین شود.

افراد منتخب در گروه‌های چهار نفره به مریخ اعزام می شوند و هر دو سال چهار نفر دیگر به جمع آنها اضافه می شود تا جامعه انسانهای مریخ نشین بتدریج شکل بگیرد. این مهاجران امکان بازگشت به زمین را ندارند و باید آماده باشند که تمام عمر خود را در مریخ سکونت کنند. افراد منتخب هشت سال تعلیم خواهند دید و هر دو سال چند ماه در انزوای کامل از دنیا قرار داده می شوند تا شرایطی مشابه آنچه اتفاق خواهد افتاد را تجربه کنند. دو مریخ‌نورد اقامتگاه فضانوردان را پیش از اعزام آنها به مریخ آماده خواهند کرد. سپس گروه اول فضانوردان علاوه بر کارهای تحقیقاتی، اقامتگاه و شرایط را برای گروه دوم آماده خواهند کرد.

مریخ ۲۳۰ میلیون کیلومتر با زمین فاصله دارد و سفر به آن هفت تا هشت ماه طول می کشد (بسته به موقعیت دو سیاره). فضانوردان این مدت را در فضایی بسیار تنگ (بسیار کوچکتر از اقامتگاهشان در مریخ) می گذرانند. از دوش گرفتن خبری نخواهد بود و استحمام با حوله خیس است. غذا هم کنسروی یا منجمد خواهد بود. مسافران مریخ برای جلوگیری از تحلیل عضلات باید روزی سه ساعت نرمش کنند و در صورتی که با طوفان خورشیدی مواجه شوند، باید تا چند روز را در محفظه‌ای حتی کوچکتر در قسمت بیشتر حفاظت شده سفینه بگذرانند.

منبع:http://faratar.tk



:: برچسب‌ها: 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , 3 , ایرانی , در , میان , 100 , داوطلب , سفر , بی , بازگشت , به , مریخ , مریخ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394
مثلث برمدا وجود دارد ؟

مثلث برمودا، حقیقت یا افسانه؟

مثلث برمودا بخشی رازآلود از اقیانوس آتلانتیک است که از سه جهت توسط میامی، برمودا و پورتوریکو احاطه شده و تاکنون ده ها کشتی و هواپیما در آن ناپدید شده اند.

برخی از این حوادث، به خاطر وجود شرایطی رخ داده اند که دلیلی برای توضیح شان وجود ندارد؛ برای نمونه در یکی از این موارد، خلبانان اسکادران بمب افکن های نیروی دریایی ایالات متحده که در حال گشت زنی روی این منطقه بودند از مسیر خود منحرف شدند و هواپیماهایشان هم هیچگاه پیدا نشد.

هواپیماها و کشتی های دیگری هم بودند که در شرایط آب و هوایی مطلوب گذرشان به این مسیر افتاد و بدون آنکه اخطاری در مورد وضعیت خود بدهند از صفحه رادار محو شدند و دیگر اثری از آنها یافت نگردید.

در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید.

 در باب این مسأله نظریاتی مطرح گشت که بیشتر به تخیل افراد مربوط می شد و هیچ ارتباطی با دنیای واقعی نداشت، با این همه هیچیک از این نظریه ها نتوانستند ناپدید شدن مرموز هواپیماها و کشتی ها را که به تناوب هم رخ می داد، توجیه کنند.

جالب اینجاست که این دست سازه های بشر، در دیگر نواحی همین اقیانوس هم تردد داشتند و بدون بروز مشکلی از آن گذر می کردند.

افسانه مثلث برمودا

bermudatriangle

محدوده ای که تحت عنوان مثلث برمودا یا شیطان از آن یاد می شود در حدود ۵۰۰ هزار مایل مربع از اقیانوس آتلانتیک را از رأس ایالت فلوریدا پوشانده است.

گفته می شود، زمانی که کریستف کلمبز در نخستین سفر دریایی اش عازم دنیای جدید بود و از این منطقه گذر می کرد، متوجه شی نورانی عظیمی شد (احتمالا شهاب سنگ) که به دریا برخورد کرد و چند هفته بعد، نوری عجیب را در آن موقعیت مشاهده نمود.

او در گزارش خود به عملکرد عجیب قطب نما اشاره کرد که شاید علتش این است که در آن زمان بخشی از مثلث برمودا یکی از معدود مکان هایی در زمین به شمار می رفت که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی به یکدیگر می رسیدند.

جاشوآ اسلوکام نامش را به عنوان نخستین فردی به ثبت رساند که یک تنه دور دنیا را گشته بود و پس از این شهرت جهانی، طی یک سفر دریایی در سال ۱۹۰۹ میلادی از Vineyard عازم آمریکای جنوبی شد و ناپدید گردید. هنوز مشخص نیست که دقیقا چه اتفاقی برای این فرد افتاده، با این همه منابع بسیاری مرگ او را به مثلث برمودا نسبت دادند.

نمایشنامه ویلیامز شکسپیر به نام «توفان» هم که به اعتقاد برخی از صاحب نظران بر مبنای اتفاقی واقعی از غرق شدن یک کشتی نوشته شده بود، احتمالا بر رمزآلود شدن بیش از پیش این منطقه اثر داشت.

در هر صورت، گزارشات مربوط به ناپدید شدن کشتی ها و هواپیماها در این منظقه تا قرن ۲۰ میلادی، مورد توجه عموم قرار نگرفت.

Bermuda-Triangle

در اسفند ماه ۱۲۹۶ هجری شمسی یک اتفاق غم انگیز دیگر در این منطقه رخ داد: یکی از کشتی های حمل بار ایالات متحده آمریکا به نام Cyclops که ۱۶۵ متر طول داشت با بیش از ۳۰۰ خدمه و ۱۰ هزار تن سنگ معدنی منگنز در محلی مابین Barbados و خلیج Chesapeake غرق شد.

این کشتی بارکش هیچگاه پیامی را در مورد وضعیت اضطراری خود ارسال نکرد و این درحالی است که امکان انجام چنین کاری را داشت و بعد از انجام عملیات های گسترده جستجو هم خبری از لاشه Cyclops نشد.

بعدها وودرو ویلسون رئیس جمهور وقت آمریکا در باب این ماجرا اظهار داشت که «تنها خدا و دریا می دانند که چه اتفاقی برای این کشتی غول پیکر افتاده است.»

در سال ۱۳۱۹، دو کشتی هم رده با Cyclops نیز به سرنوشتی مشابه دچار شدند و بی آنکه ردی از آنها یافت گردد در همان مسیر از صفحه رادار محو شدند.

به تدریج این باور در میان مردم دنیا شکل گرفت که هر کشتی یا هواپیمایی که گذرش به مثلث برمودا بیافتد یا ناپدید خواهد شد یا اینکه اثری از سرنشینان آن یافت نمی شود.

در آذرماه ۱۳۲۴، پنج بمب افکن نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا که حامل ۱۴ سرنشین بودند از پایگاه خود واقع در Fort Lauderdale فلوریدا بلند شدند تا تمرین هایی را برای پرتاب بمب در منطقه ای نزدیک به مثلث برمودا به انجام برسانند.

اما قطب نماهای هواپیمایی به نام Flight 19 که سرپرستی تیم را بر عهده داشت، خوب کار نمی کردند و به همین دلیل راهش را گم کرد و همه بمب افکن هایی که دنباله رو آن بودند بی هدف به پروازشان ادامه دادند تا اینکه سوختشان تمام گشت و مجبور شدند که در اقیانوس فرود بیایند.

در همان روز یک هواپیمای نجات و ۱۳ سرنشین آن نیز در همین منطقه ناپدید شده بودند و پس از چندین هفته تلاش بی فایده برای یافتن شان، نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که «انگار آنها به مریخ سفر کرده اند.»

تئوری های ارائه شده در باب مثلث برمودا

History_Mysteryquest_Evidence_Bermuda_Triangle_SF_still_624x352

تا سال ۱۳۴۲ شمسی که وینسنت گادیس از عبارت «مثلث برمودا» در مقاله خود استفاده کرد، حوادث مشابه متعددی در این منطقه رخ داد که از آن جمله می توان به ناپدید شدن سه هواپیمای مسافربری اشاره نمود و جالب اینجاست که همه آنها در حین پرواز در منطقه یاد شده، مرتبا این پیام را برای برج مراقبت ارسال می کردند که «همه چیز خوب است».

چارلز برلیتز که پدربزرگش بنیانگذار مدرسه زبان Berlitz است در سال ۱۳۵۲ کتابی در این رابطه نوشت و موضوع را از آنچه بود داغ تر کرد.

از آن زمان به بعد، شمار زیادی از نویسندگان داستان های ماورا اقدام به انتشار مطالبی کردند و مرگبار بودن مثلث برمودا را به هرچیزی نسبت دادند و از موجودات فضایی، میدان های گرانشی وارونه و ماشین زمان گرفته تا غول هایی که در بستر اقیانوس زندگی می کنند، پای همه را به میان کشیدند.

این در حالی است که دانشمندان و نظریه پردازان علمی، جریان های مغناطیسی خلاف قاعده، گرداب یا فوران عظیم گاز متان از سطح اقیانوس را در این امر دخیل می دانستند.

در هر حال باید بگوییم که هنوز هم نظریه واحدی در مورد علت ناپدید شدن کشتی ها و هواپیماهایی که از این مسیر عبور می کنند وجود ندارد. برخی می گویند که اهمیتِ یافتن یک دلیل واحد برای ناپدید شدن این وسایل به هیچ وجه بیشتر از علت یابی بروز تصادفات سطح جاده ای نیست.

علاوه بر این، با وجود آنکه توفان ها و جریان های خلیجی می توانند باعث بروز مشکلاتی در فرایند مسیر یابی کشتی ها و هواپیماها شوند، شرکت های بیمه گذار حمل و نقل دریایی به هیچ وجه مثلث برمودا را یک منطقه خطرناک قلمداد نمی کنند.

گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا هم می گوید: «پس از بررسی هواپیماها و کشتی هایی که طی سال های اخیر در این منطقه ناپدید شده اند دریافتیم که این اتفاقات بنابر دلایل فیزیکی رخ داده اند و هیچ عامل غیر طبیعی در آنها نقش نداشته.»



:: برچسب‌ها: مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , مثلث , برمودا , مثلث , عجیب , دنیا , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394
آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

مجسمه آزادی آمریکا که به نام های (به انگلیسیLiberty : Enlightening the World به فرانسه: La liberté éclairant le monde) نیز می باشد،درسال ۱۸۸۶ توسط فرانسوی ها به آمریکا هدیه داده شده است.
این مجسمه را در جزیره ای به نام “آزادی” در آمریکا نصب شد و به صورت نمادی برای خوش آمدگویی به افرادی که از طریق دریا وارد این کشور می شوند، می باشد…


این مجسمه نماد دوستی ببین آمریکا و فرانسه می باشد و بدنه رویه ای آن از مس پوشیده شده است.
طرح مجسمه را فردریک بارتولدی مجسمه‌ساز فرانسوی، و سازه درونی آن را الکساندر ایفل، مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی کرده‌اند. اوژن ویوله لودوک نوع مسی را که برای پوشش مجسمه بکار رفته انتخاب کرده است.
مجسمه به شکل شخصیت زنی است ایستاده در حال گام برداشتن، که دور سرش را هفت اشعه نورانی فراگرفته است. او با دست چپ خود یک لوح سنگی را نگه داشته و با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته است. روی لوح سنگی با شماره‌های رومی نوشته شده JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ (میلادی) و تاریخ استقلال آمریکا است.

امروزه مجسمه آزادی یکی از نمادهای مشهور کشور آمریکا است. قبل از همگانی شدن سفرهای هوایی، مجسمه آزادی اولین نشانی از آمریکا بود که مسافران کشتی‌ها هنگام نزدیک شدن به سواحل آمریکا مشاهده می‌کردند.
از نظر شمایل ظاهری، طراحی این مجسمه به مجسمه باستانی غول رودس و مجسمه کارلو بوروموئه کشیش ایتالیایی شباهت‌هایی دارد.‌ این مکان یک میراث جهانی یونسکو در آمریکا می‌باشد.

اطلاعات تکمیلی درباره مجسمع آزادی

تاریخ ساخت مجسمه آزادی به سال ۱۸۷۵ برمی گردد که طراحی آن در فرانسه توسط فردریک بارتلدی فرانسوی صورت گرفت. مکانی که این مجسمه در آن بنا گردید، در جزیره ی الیس یابدلو یا جزیره ی آزادی می باشد. کار ساخت این مجسمه در ۴ ژوئن ۱۸۸۴ در فرانسه به پایان رسید و به نمایش گذاشته شد و مردم فرانسه این مجسمه را مشاهده کردند و تحسین نمودند.

 

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

فردریک آگوست بارتلدی طراحی و ساخت مجسمه آزادی در آمریکا را به عهده داشت. او از کودکی به نقاشی علاقه نشان می داد و از صورت مادرش تصاویر زیادی را ترسیم کرده بود. حتی عده ای گفته اند او مادرش را مدل طراحی برای ساخت مجسمه ی آزادی قرار داده است!

 

بیانات بارتلدی به صورت نامه در موزه ی نیویورک نگهداری می شود. او در توجیه ساخت مجسمه آزادی گفت: «به من گفتند پیکری را طراحی کن که وقتی به آن بنگرند شگفت زده شوند. در یک صبح بهاری و یک روز ابری تنها این مجسمه بدرخشد و مشخص باشد. من نیز با مطالعه دقیق بر روی مکانهای مختلف به این نتیجه رسیدم که نیویورک بهترین مکان برای نشان دادن مجسمه است. زیرا نیویورک دروازه آمریکا می باشد».

 

بعد از تایید طرحش او ساخت مجسمه را در فرانسه آغاز کرد. البته مهندس «ایفل» سازنده ی برج ایفل در فرانسه مهندسی ساختار مجسمه را به عهده داشت. ۲۰ نفر روزی ۱۰ ساعت هر ۷ روز هفته به کار گماشته شدند تا هر چه سریع تر کار مجسمه به پایان برسد.

 

مجسمه که برای ملت فرانسه ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار فرانک طلا هزینه داشت در سال ۱۸۸۴ تکمیل شد و سپس توسط ناوشکن فرانسوی «ایسر» به آمریکا حمل شد . قرار بود کار ساختن مجسمه آزادی در سال ۱۸۷۶ به پایان برسد که در یکصدمین سالروز اعلام استقلال آمریکا نصب شود که با هشت سال تاخیر ساخته شد زیرا که دولت فرانسه پول لازم را نمی توانست فراهم کند.

 

در سال ۱۸۸۶ مجسمه برروی پایه قرار گرفت. در آن زمان «گراور کلیولند» رییس جمهور آمریکا بود. او گفت این مجسمه به طور حتم مورد توجه همگان قرار می گیرید و در آینده نیز یکی از شگفتیهای هنر پیکره تراشی می گردد و هیچ گاه از یادها فراموش نمی شود. مجسمه بسیار محکم و مقاوم ساخته شد.

 

لباس مجسمه به طرز لباسهای روم باستان است و تاجش دارای ۲۵ پنجره به منظور ۲۵ ماده معدنی در جهان است و ۷ دندانه به منظور ۷ دریا در جهان دارد. در دست چپش یک لوح قرار دارد که برروی آن با حروف و اعداد رومی نوشته شده است: ۴ جولای ۱۷۷۶، یعنی روز استقلال آمریکا از انگلیس. در دست راست مجسمه یک مشعل فروزان قرار دارد.

 

در سال ۱۹۸۴، ایالات متحده شروع به بازسازی کلی و اساسی این مجسمه کرد و پس از مرمت آنر ا به عنوان یکی از مکانهای میراثی جهان به ثبت رساند. پنجم جولای ۱۹۸۶ بازدید از این مجسمه مجددا برای عموم آزاد شد. اما پس از واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بازدید از آن ممنوع شد، تا سوم آگوست ۲۰۰۴ که بازدید برای عموم دوباره آزاد شد.

 

مجسمه آزادی یکی از جاذبه های توریستی شهر نیویورک و به نوعی نماد آن محسوب می شود زیرا موقعیت این مجسمه طوری است که به کسانی که از طریق آب وارد آمریکا (نیویورک) می شوند، خوش آمد گویی می کند.

 

این مجسمه برای مردم آمریکا بسیار با ارزش است. هر سال این مجسمه مورد ترمیم قرار می گیرد، زیرا بر اثر باد و باران و سرما و گرما فرسوده می شود. در انفجار ۱۱ سپتامبر مجسمه ی آزادی صدمه ندید و مردم از این موضوع خوشحال شدند. زیرا وجود این مجسمه را برای کشور نشان مهم می دانند و به داشتن چنین مجسمه ای افتخار می کنند.

 

 

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

 

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

 

 

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

 

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟

آیا میدانید تاریخچه مجسمه آزادی آمریکا چیست؟



:: برچسب‌ها: مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , مجسمه , ازادی , امریکا , امریکا , میلاد , راجی , برج , ازادی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : یک شنبه 20 ارديبهشت 1394
مقاله در مورد روز معلم
هر سال روز دوازدهم اردیبهشت ، مارا به یاد معلمانی می اندازد که در طول دوران تحصیلمان با آنان سرو کار داشته ایم . 12 اردیبهشت سالگرد شهادت معلمی والا مقام است،یعنی استاد شهید مرتضی مطهری . نام و یادش گرامی باد.
به بهانه ی روز معلم ،می خواهم یادی داشته باشم از چند معلم بسیار عزیز که از آنها چیزهای زیادی آموختم. یاد معلم کلاس اول ابتدایی ، سرکار خانم کوهی به خیر که اولین حروف الفبا را از او آموختم . همیشه در بین معلمان چندتن از آنها بیشتر در یادها می مانند. آقای یدالله منزوی یکی از این معلمانست. ایشان در دوران دبیرستان دبیر ادبیات ما بودند. آنقدر با علاقه و با دلسوزی تدریس می کردند که من به ادبیات علاقه مند شدم. هنوز هم پس از سالها اشعاری را که سر کلاس می خواندند و معنی می کردند و از لحاظ دستوری تجزیه و تحلیل می نمودند، به خاطر می آورم و باید اعتراف کنم که وقتی بعد از ده سال کاردر آموزش و پرورش، تصمیم گرفتم که در کنکور سراسری شرکت کنم ، و توانستم رتبه ی نسبتاً خوبی کسب کنم ، به خاطر درسهایی بود که در کلاسهای ایشان آموخته بودم. این معلم هرگز دانش آموزان را سرزنش نمی کرد ، کم کاری و وقت گذرانی در برنامه اش نبود، مطالعه و افزایش معلومات از خصوصیات بارز او بود. هر وقت به کتابخانه ی عمومی شهرمان می رفتیم ، او را سرگرم مطالعه می دیدیم او همیشه برای سؤالات ما جواب صحیح داشت. امیدوارم هر کجا که هستند، سالم و سرزنده باشند و خدای مهربان هم از ایشان راضی باشد.
معلم دیگری که می خواهم یادی از او بکنم، استاد ارجمندم سرکار خانم ربابه تقوی هستند. ایشان در دانشگاه اصفهان و در دانشکده ی علوم تربیتی، تدریس می کردند. رفتار ، گفتارو حتی نگاه ایشان برایم درس بود.فروتنی، ادب و نزاکت ایشان هرگز از یادم نمی رود. معلومات فراوانی داشتند و با دلسوزی و تعهد کار می کردند. وقتی به مدارس کودکان استثنایی منتقل شدم ، بیشتر به خاطر درسهایی که از ایشان آموخته بودم توانستم با این گروه از بچه ها کنار بیایم. یادش به خیر و خداوند حافظ و نگهدار او و خانواده اش باشد.
در مرکز تربیت معلم دختران شیرازهم استادان خوبی داشتم. خانمها میثمیان، امتیاز، بذرافشان ، تدین و رستگار که یادشان به خیر باد و آقای عطاالله مهاجرانی که درآن سالها جوان و دانشجوی فوق لیسانس تاریخ دانشگاه شیراز بودند . با این وجود از لحاظ دانش و معلومات از همه ی استادان ما برتر بودند و من اولین درسهای اسلامشناسی را از او آموختم و به واسطه ی ایشان با کتابهای استاد شهید مطهری آشنا شدم . آقایان دیگری هم بودند که در آن سالها در آستانه ی بازنشستگی بودند ، آقای رنجبران ، آقای آراد، آقای مجدی که هرکدام زنده هستند انشاالله سالم و سرزنده باشند و هرکدام نیستند، خداوند ایشان را بیامرزد و در بهشت رضوان در جوار اولیاالله قرار دهد.
برای همه ی معلمان دلسوز و متعهد و مؤمن ، آرزوی سلامتی و پیروزی دارم و یادآور می شوم که معلمی شغل نیست، عشق و علاقه و تعهد است و وای به حال کسی که بخواهد از این راه جیبش را پر سازد و به نوایی برسد. متأسفانه این روزها بسیاری از همکارانم را می بینم که با بازکردن مراکز آموزشی خصوصی ، ثروتی به هم زده اند و به سلک سرمایه داران پیوسته اند. معلمی که تا چندسال پیش در یک خانه ی اجاره ای سکونت داشت و اتومبیل از رده خارج زیر پایش بود و گاهی هم اصلاً ماشین نداشت ، امروزبه برکت مدرسه ی غیردولتی، علاوه بر اتومبیل گران قیمت و خانه ی شخصی ، تبلیغاتی می کند تا والدین به او اعتماد کنند و بچه هایشان را به مدرسه ی او بفرستند و او نیز با استخدام همکاران بازنشسته ای که تنها به دلیل مشکلات مالی مجدداً تن به کار می دهند و دادن حقوقی ناچیز به ایشان، آنها را استثمار می کند و کیسه اش را روز بروز انباشته تر می سازد. کسی هم نیست که از ایشان بپرسد از کجا آورده اید ؟ کیفیت کار این مراکز هم ، به طور صحیح مورد ارزیابی قرار نمی گیرد. دادن نمره های عالی به دانش آموزان ضعیف موجب گرمی بازار این مراکز می شود و به این ترتیب نظام آموزشی ما به آنجا می رود که نباید برود. من شخصی را می شناسم که با دایر کردن کلاسی در یکی از این آموزشگاهها، به بچه ها القا می کند که اگر در کلاس او حاضر شوند،حتماً در کنکور تیزهوشان پذیرفته خواهندشد و با دادن تستهای آزمون تیزهوشان از طرف او و حفظ کردنشان توسط بچه ها، بسیاری از بچه هایی که دارای بهره ی هوشی متوسطی هستند، لااقل در آزمون اولیه آن قبول می شوند تا والدینشان پیش دوست و آشنا عنوان کنند که بله بچه ی ما بسیار باهوش است ، حتی در کنکور اولیه قبول شد ، اما برای مرحله ی دوم( مثلاً) مریض شد و نتوانست راحت به سؤالات پاسخ بدهد و.... با این بهانه ها مرهمی بردلهای ریش والدینی گذاشته می شود که شاید به دلیل چشم و هم چشمی یا عقده های روانی، می خواهند فرزندانشان را برتر از بچه های مردم بدانند.
این روزها داشتن عنوان تیزهوش و فرزانه و نمونه و ممتاز و نابغه هم برای خیلیها شده یک آرزو و همین امر نیز بازار این قبیل مراکز را گرمتر می کند و مشتریان بیشتری را به سوی آنان می کشاند. امیدوارم وزارت آموزش و پرورش بر کیفیت کار کلیه مراکزآموزشی چه خصوصی و چه دولتی ، نظارت بیشتری داشته باشد تا بتوانیم به شعار تزکیه مقدم بر تعلیم است ، جامه ی عمل بپوشانیم و بچه هایمان در مدرسه واقعاً تربیت شوند و افرادی مؤمن و متعهد و مؤدب بار آیند. جای بسی تأسف است که هرروز ساعت یک بعدازظهر می بینم، وقتی دو منزل شخصی نسبتاً بزرگ که در جوار خانه ی ما به مدرسه ی راهنمایی و دبیرستان پسرانه تبدیل شده اند، تعطیل می شوند،دانش آموزانشان، رکیک ترین فحشها را به زبان می آورند و زشت ترین برخوردهای فیزیکی بین آنها رخ می دهد . عده ای نیز به خرید وفروش سی دی های مبتذل مشغول می شوند و در نهایت می شود آنچه نباید بشود.
در این میان بسیاری از معلمان نیز به دلایلی مثل مشکلات مالی ، به جای تقویت سطح علمی خود ، به شغل دوم رومی آورند و با کمال تأسف گاهی میبینیم معلمانی که سالها در سنگر تعلیم و تربیت فعالیت داشته اند، به مشاغلی مثل دلالی و مسافرکشی و فروشندگی و... مشغولند و آنقدر گرفتارند که فرصت ندارند برای تدریس روزانه ی خود، برنامه ریزی نمایند و اگر هم از آنها طرح درس خواسته شود، طرح درسی از همکارانی که مشغله ی کمتری داشته اند وتوانسته اند طرح درس بنویسند، می گیرند و کپی می کنند و در صورت لزوم به مدیر یا بازرس ، ارائه می نمایند و تدریسشان سرکلاس نیز جذابیت چندانی ندارد.
سخن به درازا کشید. من به عنوان یک ایرانی آرزو دارم فرزندان این آب و خاک ، افرادی خلاق ، فرهیخته و کارآمد باشند و وطنمان را از وابستگیهای فکری و فرهنگی و اقتصادی رهایی بخشند و این امر محقق نمی شود مگر با آموزش و پرورش صحیح، پویا و مناسب. به امید روزی که به تمام اهداف عالیه ی فرهنگی دست یابیم و بیش از پیش شاهد پیشرفتها و پیروزیهای فرزندان توانا ی میهنمان باشیم. انشا الله.
منبع :http://forum.freedownload.ir


:: برچسب‌ها: روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , روز , معلم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : جمعه 18 ارديبهشت 1394
مقاله در مورد دهه فجر و 22 بهمن

 

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.

 

این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.

انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.

دهه فجر -گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها

 

" مرگ بر این سلطنت پهلوی"


" توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد"                        "شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"

 

مقاله دهه فجر


" ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است"       " لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است"

 

مقاله دهه فجر

 

" مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!"            " گول نخورید نهضت ما اساسی است" 


" زندگی مصرفی معادل بردگی است"

 

مقاله دهه فجر

" نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست"

 

مقاله دهه فجر


" شاه باید برگردد"    " اعدام باید گردد"

 

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامیمقاله دهه فجر

به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته  و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.

 

پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و  فرانسه تبعید شد .

پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .

 

حاشیه های روزی که امام آمد . . .

حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.

ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.

در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن  از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .

راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .

خمینی ای امام  . . .

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان  با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند.

 

پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر)

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم.

ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.

با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .

هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون  ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .

در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.

عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت کردند.

 

وقایع ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)

 

وقایع ۱۲بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۱۲بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…

خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

 

وقایع ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز شنبه ۱۴ بهمن از ایام‌الله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

 

«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.     »

 

وقایع روز ۱۶ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز ۱۶ بهمن و تعیین دولت موقت-خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.

 

وقایع روز ۱۹ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

 روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.

 

وقایع ۲۰ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.

 

وقایع ۲۱ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.

 

وقایع ۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر

۲۲ بهمن از ایام‌الله دهه فجر ،در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.

 

تصمیم شورای عالی ارتش(مقاله دهه فجر)

ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود.

 

پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.

 

مراسم دهه فجر(مقاله دهه فجر)

هرساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی در کشورمان  انجام می گیرد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولا در طول دهه فجر برگزار می شود.

در مدارس کودکان کلاس‌های درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس امام خمینی و  و رهبر عزیزمان سیدعلی خامنه‌ای تزئین می‌کنند.

تصاویری از رویدادهای دهه فجرسال 57

مرتبط با مقاله دهه فجر

 

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

مقاله دهه فجر,مقاله دهه فجرانقلاب, دهه فجرانقلاب اسلامی

منبع : بیوته



:: برچسب‌ها: 22 , بهمن , 22 , بهمن , 22 , بهمن , 22 , بهمن , دهه , فجر , , دهه , فجر , , دهه , فجر , , دهه , فجر , , دهه , فجر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393
درباره امام حسین (ع)

 

 

درباره امام حسین (ع), زندگینامه امام حسین (ع), شهادت امام حسین (ع),امامت

درباره امام حسین (ع), زندگینامه امام حسین (ع), شهادت امام حسین (ع), قیام امام حسین (ع), واقعه ی کربلا, امام حسین (ع ) در زمان معاویه, قیام حسینى, احادیثی درباره امام حسین (ع), نحوه شهادت امام حسین (ع), عاشورا, تاسوعا,امامت

درباره امام حسین (ع)

خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)


به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) (4) که به عربى (حسین ) خوانده می شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.


به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) کشت, و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

 

حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت, به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى, تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى, تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نُه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) می باشد. (8)

انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید. (10)


ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف می کند که :رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى مامی آمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عالیترین, صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند که فرمود:حسین از من و من ازحسینم (12)

 

 حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست. پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانید, جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت.پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.


در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می کوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت.(13)
به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین(ع ) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)


امام حسین (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود, همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ,امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتی ها را تحمل نماید, امام حسین (ع ) شریک رنج هاى برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است , هرگز اعتراض به برادر نداشت.

 

 

درباره امام حسین (ع), زندگینامه امام حسین (ع), شهادت امام حسین (ع),امامت

 

 حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت . (15)


امام حسین (ع ) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) به شهادت رسیدند, به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گردید.

امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام , بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده , سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج می برد, ولى نمی توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامى پایین بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعى مشابه او داشت.


امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پیش از هر جنبش و حرکت مفیدى به قتلش می رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پیشه ساخت که اگر بر می خاست , پیش از اقدام به دسیسه به شهادت رساندن, از این کشته شدن هیچ نتیجه اى گرفته نمی شد. بنابراین تا معاویه زنده بود, چون برادر زیست و علم مخالفت هاى بزرگ نیفراخت , جز آن که گاهى محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم رابه آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثرى خواهد نمود.

 

در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید, بیعت می گرفت , حسین به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه اى کوبنده براى او نوشت .(16) معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...

 

 

درباره امام حسین (ع), زندگینامه امام حسین (ع), شهادت امام حسین (ع),امامت

 

قیام حسینى
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند و براى این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند, مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور, نامه اى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین (ع )بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .


حاکم این خبر را به امام حسین (ع )رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.(17) آن گاه که افرادى چون یزید, (شرابخوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامى بنشیند, باید فاتحه اسلام را خواند.(زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بین میبرند.)


امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است,اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید, در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت , و این خبر تا به کوفه هم رسید.

 

کوفیان ازامام حسین (ع ) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.


هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبى می شناخت , و بی وفایى و بی دینیشان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد, و لیکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوى کوفه حرکت کند.با این حال تا هشتم ذیحجه , یعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند (18) و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه برساند, آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود, از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت , یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ,بلکه علیه او قیام کرده است .


یزید که حرکت مسلم را به سوى کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود, ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنى امیه بود) به کوفه فرستاد.ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویى و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت , و مسلم به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهید شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت , و کار به جایى رسید که عده اى از همان کسانى که براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.


امام حسین (ع ) از همان شبى که از مدینه بیرون آمد, و در تمام مدتى که در مکه اقامت گزید, و در طول راه مکه به کربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان میداشت که :

مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم .

و این مأموریتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده اش اتمام پذیرد.


رسول گرامى (ص) و امیرمؤمنان (ع) و حسن بن على (ع) پیشوایان پیشین اسلام, شهادت امام حسین (ع) را بارها بیان فرموده بودند.حتى در هنگام ولادت امام حسین (ع ),رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود. (19) و خود امام حسین (ع ) به علم امامت میدانست که آخر این سفر به شهادتش می انجامد, ولى او کسى نبود که در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, یا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را و شهادت را سعادت می پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .


خبر شهادت حسین (ع ) در کربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته, از رسول الله (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدین سان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیری ها و ناراحتی ها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشدید کرد.

 

به ویژه که خود در طول راه می فرمود: من کان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا. (20) هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بیاید. و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند، غافل از این که فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر, و از دیگران به وظیفه خویش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد کشید.


بارى امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد, و کوچکترین خللى در تصمیمش راه نیافت .سرانجام  رفت, و شهادت را دریافت. نه خود تنها, بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و کشته شدند,و خون هایشان شن هاى گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقیمانده بسترهاى گناه آلود خاندان امیه) جانشین رسول خدا نیست , و اساسا اسلام از بنى امیه و بنى امیه از اسلام جداست.

 

 

درباره امام حسین (ع), زندگینامه امام حسین (ع), شهادت امام حسین (ع),امامت

 
راستى هرگز اندیشیده اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین (ع) به وقوع نمی پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) می دانستند, و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوت رانی هاى او و عمالش را می شنیدند, چقدر از اسلام متنفر می شدند, زیرا اسلامى که خلیفه پیغمبرش یزید باشد, به راستى نیز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت رابه گوش مردم برسانند.

 

و شنیدیم و خواندیم که در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید, هماره و همه جا دهان گشودند وفریاد زدند, و پرده زیباى فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنى امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگباز وشرابخوار است, هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه اى که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست. سخنانشان رسالت شهادت حسینى را تکمیل کرد, طوفانى در جانها برانگیختند, چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گردید و همه آرزوهاى طلایى و شیطانیش چون نقش بر آب گشت.


نگرشى ژرف میخواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت.از همان اوان شهادتش تا کنون , دوستان و شیعیانش , و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج می گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را, سالروز قیام و شهادتش را با سیاهپوشى و عزادارى محترم می شمارند, و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز میدارند.

 

پیشوایان معصوم ما, هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند. غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند, در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ایراد فرموده اند.


ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسین براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست , من می خواندم و آن عزیز می گریست , چندان که صداى گریه از خانه برخاست . بعد از آن که اشعار را تمام کردم , امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین (ع ) مطالبى بیان فرمود. (21)


نیز از آن جناب است که فرمود: گریستن و بی تابى کردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على , که ثواب و جزایى گرانمایه دارد. (22) باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند, زیرا بر هر شخص باایمانى که به امامت ما معترف است , زیارت قبر اباعبدالله لازم میباشد. (23)


امام صادق (ع ) می فرماید: ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیده اى ارزش و فضیلتش بیشتر است . (24) زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گویى روح را به سوى ملکوت خوبی ها و پاکدامنی ها و فداکاری ها پرواز می دهد.

 

هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع ), و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد, لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارت ها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد, بلکه همه این تظاهرات , فلسفه دیندارى, فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزدمینماید, و هدف هم جز این نیست , و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم , هدف مقدس حسینى به فراموشى می گراید.

منبع:http://dianat.akairan.com



:: برچسب‌ها: زندگینامه امام حسین (ع) , شهادت امام حسین (ع) , قیام امام حسین (ع) , واقعه ی کربلا , امام حسین (ع ) در زمان معاویه , قیام حسینى , احادیثی درباره امام حسین (ع) , نحوه شهادت امام حسین (ع) , عاشورا , تاسوعا , امامت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : جمعه 3 بهمن 1393
واقعه روز عاشورا

درباره روز عاشورا

در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

asho درباره روز عاشورا

آیا واقعه عاشورا، معلول تعارضات قومى و قبیله اى و نتیجه خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله در جنگ هاى بدر و احد و … بوده است؛ همان گونه که یزید در هنگام ورود اسیران، به این موضوع اشاره کرد؟ و یا انحراف از سنت ابوبکر و عمر – در زمان عثمان – باعث قیام امام حسین علیه السلام شد؟…

همچنین بخوانید: در روز عاشورا چه گذشت؟

در ریشه یابى حوادث واقعه عاشورا و تحلیل آن، نباید تنها به شعرى که یزید از قول شاعر بنى خندف – که در جاهلیت با خزرجیان درگیر بودند – خواند، استناد کرد؛ بلکه باید آن را در بستر تاریخى خود و با توجه به بررسى اهداف قیام، از زبان امام علیه السلام و نیز انگیزه هاى رویارویى یزید با آن تحلیل کرد.

در آغاز باید به این نکته توجه داشت که جنگ هاى میان پیامبر صلى الله علیه وآله و مشرکان قریش را به هیچ وجه نمى توان جنگ هاى قبیله اى به حساب آورد؛ زیرا هم پیامبر صلى الله علیه وآله و هم مردم مکه، هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند و در هیچ سند تاریخى – اعم از اشعار، گفته ها و نقل حوادث این جنگ ها – سخنى که از آن بوى قبیله گرى استشمام شود، شنیده نشده است.

این که از این جنگ ها، با عنوان خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله یاد کنیم، به هیچ وجه از نظر تاریخى صحیح نیست؛ زیرا اگر تقابل مشرکان قریش با پیامبر صلى الله علیه وآله را در تاریخ بررسى کنیم، مشاهده مى کنیم که این قریشیان بودند که با قساوت تمام، در مقابل پیامبر صلى الله علیه وآله ایستادند و با شکنجه یاران آن حضرت و به شهادت رساندن شخصیت هایى همچون یاسر و سمیه و تحت فشار قرار دادن پیامبر صلى الله علیه وآله در شعب ابى طالب و نیز اقدام به قتل آن حضرت، خشونت را به بالاترین درجه خود رسانیدند.

کشته شدن تعدادى از بزرگان قریش و به ویژه خویشان نزدیک معاویه و یزید در جنگ هاى بدر و احد، طبق قوانین جنگ صورت گرفت؛ زیرا آنان به میدان آمده، مبارز طلبیدند و بالاخره مبارز مسلمانى همچون حضرت على علیه السلام یا باید بکشد و یا کشته شود و کشتن در جنگ، به هیچ عنوان، خشونت محسوب نمى شود.

علاوه بر این، اگر نگاهى به برخورد پیامبر صلى الله علیه وآله با قریشیان و به ویژه بنى امیه بیفکنیم، آن را سر تا سر عطوفت و مهربانى و گذشت و بزرگوارى مى بینیم تا آن جا که در هنگام فتح مکه، پیامبر صلى الله علیه وآله به شدت در مقابل سعد، صحابى بزرگوار خود که آن روز را روز جنگ و خشونت معرفى مى کرد، ایستادگى کرد و آن روز را به عنوان «یوم الرحمه؛ روز رحمت و عطوفت»، معرفى کرد و در هنگام فتح مکه، خانه ابوسفیان، دشمن دیرین خود را خانه امن معرفى کرد و به دنبال تسخیر مکه، همه مکیان را بخشید و آنها را «طلقا» یعنى آزاد شدگان نامید و پس از آن، در جنگى که قریشیان به همراه پیامبرصلى الله علیه وآله شرکت کرده بودند، براى آنان سهم بیشترى از غنایم قرار داد و سرانجام در سال هاى پایانى عمر خود، ابوسفیان را به عنوان عامل جمع آورى صدقات نجران برگزید.

پس از وفات پیامبر صلى الله علیه وآله نیز سخنى از تعارضات قومى نمى بینیم و این مسئله چنان کم رنگ است که ابوسفیان پس از ماجراى سقیفه، نزد حضرت على علیه السلام آمده و از این که ابوبکر – از قبیله ضعیف تمیم – حکومت را در دست گرفته، ابراز گلایه کرد و براى سرنگونى ابوبکر، به حضرت على علیه السلام پیشنهاد همکارى داد که البته مورد پذیرش حضرت علیه السلام قرار نگرفت.

اگر بخواهیم نمودى از این تعارضات را ببینیم، باید آن را در جنگ صفین مشاهده مى کردیم؛ در حالى که در این جنگ که میان على بن ابى طالب علیه السلام، قاتل خویشان معاویه و معاویه بن ابوسفیان روى داد، کوچک ترین اشاره اى به این تعارضات نشده است.

فشار یزید به امام حسین علیه السلام براى بیعت کردن نیز به هیچ وجه رنگ و بوى قبیله اى نداشت؛ زیرا که این فشار، همزمان از سوى یزید بر عبدالله بن زبیر (از طایفه بنى اسد) و عبدالله بن عمر (از قبیله بنى عدى) نیز وارد شد و بعدها ابن زبیر نیز قیام مسلحانه اى علیه یزید بر پا کرد.

همچنین در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

همچنین در رجزهاى واقعه عاشورا که از سوى طرفین نبرد خوانده شده نیز هیچ اشاره اى به تعارضات قومى نشده است.

و به جز شعر یزید، در هیچ موردى پس از واقعه عاشورا، شعر یا سخنى که دلالت بر وجود تعارضات قومى در وقوع نبرد عاشورا را داشته باشد، مشاهده نشده است.

بنابراین، بسیار سخیفانه است که اهداف عالى نهضت عاشورا را که در کلمات امام حسین علیه السلام و نیز در گزارش هاى تاریخى بیان شده، نادیده گرفته، تنها آن را با امرى موهوم، همچون تعارضات قومى و قبیله اى تحلیل نماییم.

اما ساده لوحانه است که به دنبال ریشه یابى زمینه تاریخى قیام امام حسین علیه السلام در زمان عثمان باشیم؛ بلکه باید ریشه آن را در سقیفه جست وجو کنیم و این سخن ابن عباس را با جان و دل باور کنیم که گفت: «قتل الحسین یوم الاثنین؛ امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه کشته شد»؛ دوشنبه اى که پیامبر صلى الله علیه وآله وفات یافت و سقیفه تشکیل شد؛ زیرا که آن زمان، انحراف از سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله و دستورات آن حضرت صلى الله علیه وآله، همچون تمسک به قرآن و عترت (ثقلین) و سفارش به ولایت حضرت على علیه السلام هویدا گشت.

اگر براى شخص معاویه و نیز خاندان بنى امیه، نقش محورى در پدید آمدن حادثه عاشورا قائل باشیم، باید بدانیم که نقطه آغازین قدرت گرفتن اینان، نه در زمان عثمان، بلکه در زمان ابوبکر بود؛ زیرا پس از آن که چند روز بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله، ابوسفیان از نجران بازگشت و جریانات سیاسى خلافت را مشاهده کرد، در صدد فتنه انگیزى علیه حکومت ابوبکر برآمد و در این راه، قصد استفاده ابزارى از حضرت على علیه السلام را داشت و آن حضرت علیه السلام دست رد بر سینه او زد؛ اما همین فعالیت کافى بود تا حکومت، پى به خطر ابوسفیان برده، براى همراهى او تدابیرى بیندیشد.

اولین تدبیر، بخشیدن سهم عظیمى از صدقات نجران به او بود و در دومین گام، فرزند او یزید را فرمانده سپاه بزرگ شام کردند؛ در حالى که اصحاب بزرگى همچون عمار، مقداد، سلمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابى وقاص و … را در مدینه بیکار نگه داشته بودند. پس از در گذشت یزید، از سوى عمر، برادرش معاویه به فرماندهى سپاه شام منصوب شد و در حالى که عمر انواع سخت گیرى ها را نسبت به فرماندارانش اعمال مى کرد، از خطاهاى بزرگ او درمى گذشت و همین معاویه در زمان عمر موفق شد که در شام براى خود حکومتى شاهانه برپا کند و با توجیهاتى واهى، از خشم خلیفه در امان بماند.

بله، نمى توان انکار کرد که در زمان عثمان که بنى امیه بر همه ارکان حکومت مسلط شده بودند، معاویه نیز به صورت حاکمى مطلق درآمده بوده. با پیش آمدن ماجراى شورش مردم علیه عثمان، وى به این نتیجه رسید که در صورت کشته شدن عثمان، مى تواند بهترین بهره بردارى ها را از قتل او بکند؛ از این رو، در ارسال سپاه درخواستى از سوى عثمان، سهل انگارى کرد تا آن هنگام که عثمان کشته شد.

پس از قتل عثمان، معاویه به عنوان خون خواهى عثمان در مقابل حضرت على علیه السلام قرار گرفت و با او به جنگ پرداخت و پس از شهادت حضرت على علیه السلام، و پیروزى معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام، او به صورت حاکم تمامى مسلمانان در آمد و حکومت خود را چنان تثبیت شده دید که بر خلاف سنت پیامبر صلى الله علیه وآله و همه خلفاى پیشین به فکر جانشین کردن فرزند فاسق، فاجر و بى تجربه خود (یزید) برآمد که او عامل قیام امام حسین علیه السلام گشت.

نباید از نظر دور داشت که اگر معاویه قبل از عثمان در شام ریشه ندوانیده بود و نمى توانست مشروعیت حکومت خود را از عمر کسب کند، به هیچ وجه نمى توانست در مقابل حضرت على علیه السلام قد علم کند؛ چنانچه دیگر افراد خاندان بنى امیه که از سوى عثمان به فرماندارى استان هاى مختلف گماشته شده بودند، نتوانستند در هنگام عزل به وسیله حضرت على علیه السلام، در مقابل وى مقاومت کنند.

 

منبع: جام جم



:: برچسب‌ها: واقعه , روز , عاشورا , واقعه , روز , عاشورا , واقعه , روز , عاشورا , عاشورا , قران , کربلا , کربلا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : سه شنبه 2 دی 1393
مقاله در مورد ماهواره در زندگی امروز

در دنیای مدرن امروزی این وسایل ارتباطی هستند که نقش های مهمی در زندگی روزمره افراد می گذارند و با تأثیرگذاری بر روی افکار و روان مخاطبان خود اهداف خود را عملی می کنند.

با تغییر و تحولات وسایل ارتباط جمعی به مرور زمان و پیشرفت روز به روز این وسایل شیوه زندگی و راه و رسم آن بکی دگرگون شده است . با نگاهی به گذشته بخوبی می توان دریافت که نوع دیدگاه و سلایق حتی توقعات مردم چقدر متفاوت تر بود . چرا که سرگرمی و وقت گذرانی با وسایل و تکنولوژی به شکل امروزی شناخته نشده بود و به این شکل و اندازه وجود نداشت و زندگی بیشتر صرف کارهای یدی و سرگرمی ها شامل کتابهای شعر، گنج نامه ها(شاهنامه)، گرامافون،رادیو و ...    می شد و در آن دوران گذراندن اوقات فراغت و تصمیم گیری درباره آن بر عهده بزرگترها بود در حالی که هم اکنون این رسانه های نوین هستند که براحتی گروه کثیری از مردم با افکارشان را به هر سمت و سویی که می خواهند هدایت می کنند، به عبارت دیگر این کوچکترها هستند که براحتی انتخاب می کنند، تصمیم می گیرند و نظر می دهند زیرا آنها نسلی هستند که با تکنولوژی جدید بزرگ شده اند در دنیایی که رسانه ها امیال و غرایز بشری را تحت کنترل دارند.

در این مقطع زمانی آن چه بسیار نگران کننده و تهدیدی جدی برای جوامع محسوب می شود کمرنگ شدن ارزش های انسانی و باورهای مذهبی بخصوص در نسل های جوان و نوجوان و افول فرهنگ و در نتیجه خطر سقوط فرهنگ اجتماعی است.

بر این اساس در ادامه به جایگاه و نقش ماهواره ها و تاثیرات آن در شکل گیری فرهنگ و آداب و رسوم و اهداف آن از جانب سرمایه داران و متصدیان آن می پردازیم.

اهداف شبکه های تلویزیونی ماهواره ای

ابتدا چگونگی نقش های ماهواره را در زندگی امروزه مورد بررسی قرار می دهیم . همان طور که اشاره شد این وسیله ارتباط جمعی که چندی است جایگاه خود را در خانه های اغلب مردم پیدا کرده و مردم براحتی در محل کار، خیابان، محافل و حتی مدارس و دانشگاه ها درباره آن و چگونگی      برنامه های آن با یکدیگر گفتگو می کنند. رسانه فوق الذکر برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی افراد تاثیر خود را گذاشته و هر روزه نیز سعی در بیشتر کردن برنامه ها و توسعه شبکه های آن دارد. صاحبان سرمایه بخوبی دانسته اند که مخاطبان امروز با توجه به ذائقه و نیازشان چه چیزهایی را    می طلبند و درخواست آنها در چه زمینه هایی جهت پیدا کرده است.

اغلب استفاده کنندگان از این رسانه را اقشار جوان و نوجوان اعم از تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده را شامل می گردد به گونه ای که آنها بخشی از سبک های زندگی خود را بر مبنای آنچه تماشا          می کنند پیش می برند. آنها پیامی که به شکل های هیجانی و احساسی منتقل می گردد دریافت    می کنند و گاهی بدون تعمق می پذیرند. نقش ترغیبی که توسط برنامه ها ارائه می گردد درست مانند هدف گیری افکار و احساسات و روان مخاطب می باشد اینکه آنها را ندا می دهد و امر و نهی می کند صدق و کذب واقعیت ها را مخدوش می کند تفاوت خوب و بد را در ذهن مخاطب ناشناخته باقی می گذارد و از راه های گوناگون در ذهن او اعتمادسازی می کند.

اغلب پیام هایی که ارائه می کند که هیچگونه هماهنگی و همرنگی با فرهنگ و سنت ما ندارد و بیشتر با فرهنگ های غربی و اروپایی همگن شده اند. این ناسازگاری و ارائه پیام های ناهمگون با فرهنگ ما باید برای همه ما و مقامات فرهنگی و اجتماعی آشکار باشد که چه در سر تولیدکنندگان و سرمایه گذاران این رسانه است و قصد دارد مخاطبان خود را از طریق تحریک عواطف وابسته سازد و آنان را در فضای جدیدی که میخواهد غرقه می کند. بخش زیادی از این برنامه ها اغلب با موضوعاتی عنوان می شود که از نظر مبانی اخلاقی با فرهنگ ما در تضاد است

بعنوان مثال هر گونه بی قیدی و بی تفاوتی نسبت به موضوعات معنوی را در اذهان جاری می کند و با القای ارزش های ضد اسلامی و دینی به از هم گسیختگی و همبستگی مسلمانان و تضعیف اقتدار ملی دامن می زند. فرستنده های این وسیله به لحاظ گرافیک بسیار قوی و با رنگ ها و طراحی و انواع دکوراسیون های متنوع و شاد همگام ساختن برنامه ها با موسیقی و کلام طنین انگیز و ریتم های گوناگون برای مخاطب لذت بخش تر و جذاب تر از هر نوع وسیله دیگری شده است. مجریان برنامه ها با صرف هزینه های گزاف همه سعیشان بر این است که با هم زبانی و شبیه سازی فرهنگی قالبی در برخی موارد مخاطب را به خود نزدیک سازند و از راه های ارتباطی گوناگون با آنها مراوده و ارتباط دوسویه برقرار کنند آنها همه چیز را واقعی نشان میدهند به طوری که باورهای مخاطبین خود را بیش از پیش نسبت به خود و برنامه هایشان تقویت کرده تا به طور کامل بر افکار آنها چیره گردند. یکی دیگر از موارد این است که با تبلیغ امکانات بیشتر و در اختیار قرار دادن رفاه بیشتر در دانشگاه های غربی فرهیختگان و دانشوران جامعه مان را بسوی خود می کشند و با جذب این نیروی انسانی کارآمد تخصص ها و پیشرفت های خود را عملی تر می کنند.

از انگیزه هایی دیگر که توسط مجریان امر صورت پذیرفته است گسترش تفکرات سکولاریستی در جامعه (یعنی خالی کردن ذهن ها از دین و مذهب یا دین زدایی) و نیز ایجاد فرقه های مذهبی جدید  است که با شبهه افکنی در میان جوانان و انحرافات اعتقادی و اخلاقی و ترویج آزادی به شیوه فساد و بی بند و باری به سست کردن عقاید و بنیان خانواده که به مسائلی چون تعصب زادیی، خیانت، تجمل گرایی، مدگرایی، مصرف گرایی، بارداری قبل از ازدواج، سقط جنین بدون هیچ عذری، زندگی گروهی به جای زندگی همراه خانواده، و در نهایت کم رنگ نمودن نقش و احترام والدین در حوزه خانواده     می پردازند.

آنان اینگونه جنگ نرم را شروع کرده اند با سیاستی باور نکردنی؛ مدتهاست که در چنین افکاری بسر می برند تا روزی بتوانند سلطه فرهنگی خود را بر جهان حکمفرما کنند و اختیار و اداره حکومت ها را از تمامی جوامع بگیرند.

حال که از اهداف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ماهواره سخن گفته شد بهتر است قدری هم به موضوع و محتوای فیلم و سریال های شبکه های فارسی زبان ماهواره بپردازیم.

حاصل یافته ها چنین نشان می دهد که اغلب این سریال ها که به زبان بومی خود ما ترجمه و دوبله می شود و بیشتر این فیلم ها از آسیای شرقی مثل کره یا کشور ترکیه که تقریباً در بعضی از موارد با فرهنگ ما اشتراک سلیفه و فکر دارند انتخاب می شود و برخی از این فیلم ها نیز کلمبیایی است. آنچه محتوای این سریال ها را تشکیل می دهد اکثر موضوعاتی چون شهوت گرایی و پرداختن به مسأله لذت جنسی و ایجاد خشونت، خیانت میان زن و مرد در زندگی مشترک و بهانه ای برای ترویج برهنگی زنان را در بر می گیرد و در کل می توان اظهار کرد که از یک سریال شصت و هفتاد قسمتی نکته مثبت و آموزنده ای که برای زندگی حال و آینده افراد مفید باشد در آن یافت نمی شود.

اگر جنبه روانشناسانه آن را در نظر گیریم می شود نتیجه را چنین قلمداد کرد که تماشای اینگونه سریال ها یا فیلم ها بر ضمیر ناخودآگاه تماشاگر اثر مستقیم می گذارد و با تکرار صحنه های مخرب بیننده را دچار مخاطره های روانی و نیز آسیب های اجتماعی خواهد کرد. برقرار کردن تناسب میان نیازهای انسان و برآوردن آنها زمانی امکان پذیر است که تحت کنترل و هدایت شخص قرار گیرند نه اینکه او را بسوی تباهی از راه های غیر مشروع یا پناه آوردن به مواد مخدر برای تسکین و برآوردن نیازها وادارد. مسلماً با ممنوع کردن و حصارکشیدن و جریمه کردن از ورود ماهواره ها درون جامعه نمی توان شرایطی دلخواه تحت کنترل دولت بعمل آورد و باید اندیشه ای دیگر در این امور بکار برد.

اگر خوش بینانه به این قضیه نگاه کنیم که مردم جامعه ما برای حفظ ارزش ها و فرهنگ خود تلاش می کنند و اجازه مداخله هر گونه توطئه و فروپاشی نظام اجتماعی را به دست بیگانگان نمی دهند و همچنین با آگاهی و هوشیاری برنامه ها را انتخاب می کنند و از سواد رسانه ای برخوردارند و هر چیزی را بی دلیل نمی پذیرند و بسوی افراط و تفریط کشیده نمی شوند آنگاه می شود از برقراری امنیت فرهنگی و حفظ هویت اجتماعی در جامعه اطمینان پیدا کرد در غیر اینصورت باید منتظر تهاجم فرهنگی بیگانگان و به سلطه فرهنگی آنان براحتی تن داد و زیر بار هر خواسته ای سر خم کرد. برای جلوگیری از این معضلات و بیرون کشیدن جامعه از این ورطه هولناک راه کارهایی پیشنهاد    می گردد که در ادامه بحث در نتیجه گیری قید خواهد شد.

نتیجه گیری

          در این مقاله به موضوع و محتوای برنامه های ماهواره و سیاست ها و اهداف و تاثیرات آن از جنبه های منفی پرداخته شد و به نکات مهمی نیز اشاره شد .

شکل گیری جریان نواندیشی دینی نسلی متفاوت را در این حوزه تربیت خواهد کرد این جریان به سرعت در حال پیشروی است و به نظر می رسد رسانه ها بیش از اینکه بخواهند هویت مردم را تغییر دهند بر رفتار آنها تاثیر می گذارند .

          در کشورهای توسعه نیافته فقدان سرمایه های اجتماعی را حلقه مفقود توسعه رشد اقتصادی دانسته اند. وجود سرمایه اجتماعی ساز و کاری برای ارتقای توسعه است و فقدان و فرسایش آن مانعی برای توسعه اجتماعی است. بنابراین در صورتی که دولت ها راه حلی برای این مسأله نداشته باشند و نیازهای مادی و معنوی مخاطبان خود را به نحوی پاسخگو نباشند؛ به ناچار دچار بحران هویت و مشروعیت خواهند شد . این طبیعی است که انسان امروزی پس از یک روز کاری طولانی و خسته کننده بخواهد برای حداقل زمانی پای برنامه های تلویزیون ملی خود بنشیند و به استراحت بپردازد کما اینکه بخواهد از وقایع و اوضاع حکومت خویش اطلاعات مفیدی کسب کند .پس برای به نقد کشیدن و رفع موقعیت های بغرنج و دغدغه های جوانان و مشکلات انسانی انتظار می رود که روشنفکران و صاحبنظران و کارشناسان با استفاده از تدابیر و سنجش علایق و نظرهای افراد جامعه، تغییری مثبت در وظایف و مسئولیت های رسانه ها بوجود آورند و این مهم را دریابند.

پیشنهادی که در این مقاله قابل ذکر است این است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی با ارتقاء کیفیت و کمیت برنامه ها و با تفکیک آن طبق ساعات مناسب و برنامه ریزی صحیح، آگاه کردن افراد از سواد رسانه ای میزان اثرات رسانه ها را بر جامعه پذیری و رشد هویت اجتماعی در جهت آموزش و پرورش نیرویی مثبت و سازنده بکار گیرند تا بتوانیم با پیشرفت های بیشتر بر افتخارات ملت خود بیفزاییم.



:: برچسب‌ها: تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , تاثیر , ماهواره , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393
مقاله در مورد اسلام

چكيده

پژوهش دربارة چگونگي و چرايي ورود مسلمانان به ايران و گسترش نسبتاً سريع دين اسلام در اين سرزمين در قرون اوليه هجري، از جمله مباحثي است كه هنوز مورد توجه پژوهشگران مي‌باشد. آگاهي از اوضاع سياسي و مذهبي ايران در آستانة ورود مسلمانان، روحيات و اعتقادات لشكر اسلام در برابر لشكر ايران و مهم‌تر از آن، جذّابيت‌ها و مزيت‌هاي دين اسلام نسبت به دين تحريف‌شدة زردتشتي، ما را در فهم علل و عوامل ترك آيين قديم (زرتشتي) و گرويدن به اسلام از سوي ايرانيان رهنمون مي‌سازد. اين مقاله با رويكرد نظري و تحليلي و با هدف بررسي چگونگي چرايي ورود اسلام به ايران تدوين يافته است.

كليد واژه‌ها: اسلام، ايران، زردتشتي، ساسانيان.

 

مقدمه

دين اسلام در عهد پيامبر? در سراسر جزيرةالعرب اشاعه يافت. با فراگير شدن آيين اسلام در اين منطقه و پذيرش آن از سوي عرب‌ها، مسلمانان درصدد نشر اصول اعتقادي خود در ميان جهانيان و گسترش قلمرو اسلام برآمدند. البته اين عمل از زمان خود رسول‌الله? با اعزام گروههاي تبليغاتي به سراسر دنيا آغاز شده بود.

ايران و شام، كه از نزديك‌ترين كشورها به جزيرةالعرب بودند، بيش از ساير نقاط در كانون توجه مسلمانان قرار گرفتند. مسلمانان توانستند در كمتر از بيست سال، بخش وسيعي از ايران زمين را زير سيطره اسلام در بياورند. آنچه در اين ميان اهميت دارد، خوش‌آمدگويي و استقبال ايرانيان از دين اسلام است. وقتي اسلام وارد ايران شد، بسياري از ايرانيان مسلمان شدند و تا آنجا به اين شريعت مقدس وفادار ماندند كه امروزه اسلام مذهب رسمي كشور ايران است.

در اينجا پرسش‌هايي به ذهن خطور مي‌كند؛ مانند اينكه مسلمانان چگونه وارد ايران شدند و آن را تصرف كردند؟ با توجه به اينكه دين زردتشتي هم مانند اسلام دين يكتاپرستي است، چرا ايرانيان به آيين باستاني خويش پشت كردند؟

در اين نوشتار، كوشيده‌ايم با استفاده از منابع تاريخي و مطالعات و پژوهش‌هاي جديد، به اين پرسش‌ها پاسخ دهيم تا مخاطبان عزيز با بخش بسيار مهمي از تاريخ اين مرز و بوم آشنا گردند.

 

آغاز اسلام ايرانيان

ايرانيان مقيم يمن و بحرين ـ‌كه در عصر ساسانيان جزئي از حوزة امپراتوري ايران بودندـ نخستين گروه از ايرانيان هستند كه در زمان حيات پيغمبر اكرم?، در اثر تبليغات اسلامي و آشنايي با مباني ارزشمند آيين اسلام، به اين دين گرويدند. رسول خدا? با ارسال نامه به اهالي هجر(بحرين)، اسلام را بر ايشان عرضه كرد و از آنان خواست در صورت خودداري از پذيرش اسلام، جزيه بدهند. پيامبر براي اهالي بحرين احكام و شرايطي نيز مقرر كرد؛ مانند اينكه فرزندان خود را به آيين زردتشت درنياورند؛ اموال آنها براي خودشان باقي خواهد ماند، به جز اموال آتشكده‌ها كه براي خدا و رسول خداست؛ براي مسلمانان خوردن ذبيحة زردتشتيان روا نيست و نكاح با زن زردتشتي جايز نمي‌باشد.

حكومت يمن به هنگام دعوت رسول‌الله? در دست باذان‌بن‌ساسان ايراني بود. باذان از جانب خسروپرويز بر يمن حكمراني داشت. وقتي حضرت رسول اكرم? در سال ششم هجري خسروپرويز را به دين مقدس اسلام دعوت كرد، وي از اين موضوع سخت ناراحت شد و نامه را پاره كرد و به باذان (عامل خود در يمن) نوشت كه نويسندة نامه را نزد وي اعزام كند. باذان نيز دو نفر به مدينه فرستاد تا پيام خسروپرويز را به پيامبر? برسانند. ليكن وقتي نمايندگان در شهر مدينه بودند، رسول‌الله? ـ از جانب غيب‌ـ خبر قتل خسروپرويز و به قدرت رسيدن شيرويه پسرش را به نمايندگان ايران داد و به آنها گفت: مملكت شما به‌زودي به تصرف مسلمين در خواهد آمد. شما به يمن باز گرديد و به باذان بگوييد اسلام اختيار كند. وقتي صحت قضيه بر باذان مشخص شد، وي مسلمان شد و سپس گروهي از ايرانيان كه آنها را «ابناء احرار» (آزادشدگان) مي‌گفتند، طريق مسلماني پيش گرفتند. اينان، نخستين ايرانياني هستند كه وارد شريعت مقدس اسلام شدند.

 

رويارويي مسلمانان و ايرانيان

نخستين برخورد اساسي ميان ايرانيان و مسلمانان، در سال 12 هجري (633 م.) روي داد؛ بدين صورت كه مُثَنّي‌بن‌حارثه شَيباني و سُوَيدبن‌قُطبه كه هر دو از قبيلة بَكر بودند، به مرزهاي ايران هجوم آوردند و با كسب غنايمي بازگشتند. مثني‌بن‌حارثه پس از اين واقعه نزد ابوبكر آمد و از ضعف ايران و مساعد بودن اوضاع براي ورود مسلمانان به اين كشور گزارش داد. ابوبكر نيز خالدبن‌وليد را به همراه لشكري روانة ايران ساخت. البته پيش‌درآمد فتوحات مسلمانان، در ايران، واقعه‌اي بود كه پيش از اين در ذوقار روي داد و اعراب مرزنشين توانسته بودند لشكر اعزامي ساسانيان را مغلوب سازند. نخستين حملات محكم مسلمانان به مرزهاي شاهنشاهي ساساني با فتح اُبُلَّّه (در حوالي بصره) به فرماندهي خالدبن‌وليد آغاز شد. خالد با حمله به اين منطقه و در جنگي با هرمزان (مرزبان اين ناحيه)، نخستين پيروزي را براي مسلمانان به ارمغان آورد. پس از تصرف ابلّه، اعراب مسلمان تعداد زيادي از مردم را اسير كردند، ليكن دهقانان ديار ترجيح دادند با مسلمانان صلح كنند و اين نخستين معاهدة صلح با دهقانان ايراني است.

خالد پس از تصرف روستاهاي اين ناحيه، عازم حيره (در جنوب كوفه) شد و آنجا را تصرف كرد. با فتح حيره، كليد تصرف بين‌النهرين به دست مسلمانان افتاد. شهر حيره نخستين مكان از امپراتوري ساساني بود كه از آنجا خراج يا به عبارت بهتر جزيه (190 هزار درهم) به دربار خلافت فرستاده شد. فتح حيره، پيروزي بزرگي براي مسلمانان به شمار مي‌رفت؛ از اين‌روي، آنان با اشتياق فراوان متوجه اراضي سواد شدند.

دولتمردان ساساني كه تا آن زمان پيشروي مسلمانان تا حيره را حمله‌اي غارتگرانه از سوي بدويان براي كسب غنيمت مي‌پنداشتند، براي باز پس‌گيري حيره، نيروي فراواني به سركردگي بهمن جادويه گسيل داشتند كه نتيجه‌اش شكست سپاه مسلمانان در نبرد جِسر (13ه‍ .ق) و كشته شدن سردار سپاه اسلام ابو‌عُبَيدة ثَقَفي بود. در اين نبرد، مسلمانان به رغم دليري و شجاعتي كه به خرج دادند، به دليل حضور فيل‌هاي قوي هيكل در سپاه ايران، پراكنده شدند و شكست خوردند.

با پيروزي ايرانيان در نبرد جِسر، حيره از دست مسلمانان بيرون آمد؛ اما هنوز مدتي نگذشته بود كه مسلمانان در نبرد بُوَيب بر سپاه ايران چيره گشتند و دگر باره حيره را تصرف كردند. با فتح مجدد حيره، امپراتوري متزلزل ساساني كه تا اين زمان حضور مسلمانان را خطري جدّي تلقي نمي‌كرد، به شدت هراسناك شد و سپاهي عظيم به فرماندهي رستم فرّخزاد در برابر مسلمانان آرايش داد. ليكن اين سپاه بزرگ و قدرتمند، در قادسيه (غرب كوفه) مقابل قشون اسلام شكست سختي متحمل شد و غنيمت هنگفتي به دست مسلمانان افتاد كه در ميان آن، درفش كاويان نيز بود.

با پيروزي مسلمانان در نبرد قادسيه (سال 14ه‍ . ق)، علاوه بر سقوط پايتخت ـ به‌ظاهر تسخيرناپذير ـ شاهنشاهي ساساني، شهرها و مناطق مرزي ايران يكي پس از ديگري در مدت كوتاهي به تسخير لشكريان اسلام درآمد. مسلمانان، به دنبال سپاه ايران خود را به مدائن رساندند و مدتي طولاني اين منطقه را در محاصرة خويش گرفتند. تلاش‌هاي يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساساني، سودي نداشت. مردم نيز، كه از اوضاع سخت و نابسامان محاصره به‌تنگ آمده بودند، به مصالحه با لشكر اسلام تن دادند. در نتيجه، تيسفون پايتخت زمستاني ساسانيان سقوط كرد و با اين واقعه، صداي انقراض امپراتوري ساساني در سراسر ايران طنين‌انداز شد.

پس از پيروزي درخشان نيروهاي اسلام در قادسيه، دولت ساساني در جبهه‌هاي جلولا (روستايي نزديك بغداد فعلي) و نهاوند مقاومتي از خود نشان داد، اما اين مقاومت از سوي بخش اشرافي و فرادست نظام ساساني بود كه در واقع براي منافع خويش مي‌جنگيدند نه بقاي ملك. با پيروزي مسلمانان در جلولا، تمامي مناطق اطراف دجله تحت سيطرة سپاه اسلام درآمد و مسلمانان به مناطق داخلي ايران گام نهادند.

اولين منطقه‌اي كه اعراب در داخل خاك ايران فتح كردند، «سوق‌الاهواز» بود. هرمزان، مرزبان خوزستان، پس از آنكه به تحريك يزدگرد، عهدنامة صلح مسلمانان و پيروز (دهقان اهواز) را نقض كرد، با آنان به جنگ پرداخت؛ ليكن شكست خورد و ايرانيان مجبور شدند تحت شرايط معاهدة قبلي، دوباره با ابوموسي اشعري فرماندة مسلمانان صلح كنند. يزدگرد گمان مي‌كرد مسلمانان به دشت‌هاي منطقة خوزستان قناعت خواهند كرد، ولي با پيشروي اعراب، با نامه و پيام از سردارانش درخواست كرد تا او را براي نبرد نهايي ياري كنند. سرداران بزرگ ايران، به دعوت پادشاه پاسخ مثبت دادند و از هر گوشة ايران، سپاهي گرد آمد و در نزديكي همدان (نهاوند) اردو زد.

نهاوند، محل آخرين نبرد اساسي ميان دو سپاه ايران و اسلام و آخرين مقاومت منظم ايرانيان در برابر مسلمانان بود (در سال 19 و به روايتي اواخر سال 20ه‍ .ق). ايرانيان، با وجود آنكه نيروي فراواني براي مقابله گرد آورده بودند، شكست هولناكي از سپاه اسلام متحمل شدند. مسلمانان، پيروزي خود بر ايرانيان را در اين نبرد «فتح‌الفتوح» خواندند؛ زيرا پس از اين پيروزي، شاكلة امپراتوري ساساني و قدرت مركزي ايران به طور كامل تباه گشت؛ بقاياي توان سياسي و نظامي ايرانيان در هم شكسته شد و ديگر سپاه و نيروي منسجمي براي مقاومت يكپارچه در برابر مسلمانان باقي نماند.

به گفتة مورخان، مقاومت برجسته و قابل ملاحظة ديگري در مسير فتوحات مسلمين پديد نيامد؛ مردم شهرها يا در مقابل فاتحان مقاومت نمي‌كردند و يا با اندكي مقاومت، تسليم شده و ميان اسلام آوردن و پرداخت جزيه مختار بودند. در نتيجه، ديگر نبرد منظمي ميان ارتش ساساني و سپاه مسلمانان رخ نداد.

با فتح نهاوند و همدان توسط مسلمانان (21 ه‍ .ق)، شرايط مناسب براي تسخير تمام ايران فراهم شد و نقاط مختلف يكي پس از ديگري به تصرف سپاه اسلام درآمد؛ به گونه‌اي كه تا سال 31 هجري، مسلمانان تا سواحل آمودريا (شرقي‌ترين مرز ايران) پيش رفتند. پيشروي لشكريان اسلام در مناطق مركزي، سرعت چشمگيري داشت و در كمتر از يك دهه، تمام سرزمين ايران ـ به جز طبرستان، ديلمان و برخي نواحي مرزي ـ تحت سيطره سياسي مسلمانان درآمد. در برخي شهرها مانند فارس و آذربايجان، كه از ديرباز مراكز ديني ساسانيان بودند، مقاومتي در برابر مسلمانان شكل گرفت؛ اما گشايش بسياري از شهرها به واسطة عقد قرارداد صلح بوده است.

پس از اين مرحله، نوبت عقب راندن بقاياي نظام ساساني، و آخرين شاه آن از نهاوند تا مرو و سلطه بر قدرت تقريباً دست‌نخوردة ساساني توسط مسلمانان شد. مسلمانان در فتح نواحي شرق ايران نيز با مقاومت جدي نيروهاي محلي، به ويژه دهقانان مواجه نگشتند، بلكه از همكاري و كمك‌هاي آنها نيز بهره‌مند شدند. يزدگرد سوم كه پس از سقوط تيسفون به همراه نزديكانش آواره و گريزان گشته بود، تا واپسين روزهاي عمرش درصدد بازپس‌گيري تاج و تخت بود. وي در مدت ده سال سر‌گرداني، هر از چند گاهي سپاهي در مقابل مسلمانان مجهّز مي‌ساخت، ولي هيچ يك از اين تلاش‌ها به نتيجه نرسيد.

با عقب‌نشيني يزدگرد سوم به مناطق شرقي، مسلمانان با تعقيب وي، وارد بزرگ‌ترين و مهم‌ترين ايالت شرقي ايران، يعني خراسان شدند و شهرهاي آن را يكي پس از ديگري فتح كردند. يزدگرد كه در اين زمان از شهري به شهر ديگر گريزان بود و از شاهنشاهي عنواني بيش نداشت، سرانجام در سال 31 هجري (651 م) به علت خيانت حاكم شهر مرو، در يكي از دهكده‌هاي شهر به گونه‌اي خفّت‌بار توسط آسياباني به قتل رسيد و با مرگ وي، موجوديت سياسي ساسانيان خاتمه يافت.

 

تأمّلي بر عوامل پيروزي سپاهيان اسلام

ايران، قرن‌هاي متمادي از امپراتوري‌هاي قدرتمند دنيا به شمار مي‌آمد و شكست و انقراض آن امري ساده نبود. بي‌گمان، اين رويداد زمينه‌ها و بسترهايي داشت كه باعث غلبة لشكر مسلمانان بر ايرانيان گشت؛ وگرنه چگونه ممكن بود ارتش تعليم‌ديدة ايران، كه به لحاظ نظامي (نفرات و ادوات) برتري كامل بر سپاه اسلام داشت، مغلوب مسلمانان بي‌ساز و برگ و بدون ذخيره و تعليم گردد.

از برجسته‌ترين علل ناتواني ساسانيان در برابر مسلمانان، بحران حاكميت ايران در زمينه‌هاي مختلف بود كه در ادامه به تفصيل بيان مي‌گردد؛ اوضاع متشنّج و جامعة بحران‌زدة ساساني كار را براي مسلمانان آسان ساخته بود. نبود حكومت مركزي، از هم‌پاشيدگي سپاه ايران به ويژه پس از شكست نهاوند، كار‌شكني برخي فرمان‌روايان و تجزيه‌طلبي دهقانان، به برتري مسلمانان كمك فراواني كرد. تودة مردم نيز كه از ظلم و ستم ساسانيان به ستوه آمده بودند و از ظلم طبقاتي جامعة ساساني رنج مي‌كشيدند، وقتي با حمله مسلمانان روبه‌رو شدند، چندان مقاومتي از خود نشان ندادند؛ به ويژه آنكه در آيين مهاجمان، ايدئولوژي بزرگي يافتند كه براي آنها خوشايند بود.

نقش عوامل معنوي نيز در اقتدار سپاهيان اسلام بسيار قابل توجه بود كه متأسفانه برخي از وقايع‌نگاران، از آن چشم پوشيده‌اند و تنها، تزلزل ساختار جامعة حكومت ساساني را عامل برتري مسلمانان دانسته‌اند. مسلمانان در اثر تعليمات پيامبر اعظم? و كلام‌الله مجيد، با هم متّحد، منسجم و مصمّم بودند و زمينة مستحكم اعتقادي كه به دست تواناي رسول الله? بنيان گرديده بود، آنان را آمادة هرگونه فداكاري و جانبازي مي‌ساخت. همچنين پيامي كه توسط مسلمانان منتشر مي‌شد، مشروعيت سياسي قوي و جديدي در پي داشت كه رژيم‌هاي استبدادي را توان مقابله ايدئولوژيكي با آن نبود. بر همين اساس، بخش مهمي از پيشرفت و پيروزي مسلمانان، مرهون اعتقاد راسخ، انگيزة قوي و كوشش‌هاي خستگي‌ناپذير لشكر جان‌نثار اسلام بود.

 

علل گرايش ايرانيان به دين اسلام

دين اسلام با فتح ايران وارد اين سرزمين شد، ولي واقعيت آن است كه فاتحان مسلمان، اين دين (اسلام) را بر ايرانيان تحميل نكردند، بلكه مردم آزادانديش ايران، خود اسلام را پذيرفتند. بررسي مفاد اولين عهدنامه‌هاي صلح، ميان فاتحان مسلمان و بزرگان محلي ايران، حاكي از عدم اعمال سياست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شكست خورده در امر پذيرش دين اسلام، از سوي اعراب مسلمان است. از اين‌روي، گرچه فتح اسلام به وسيلة جنگ حاصل شد، اما نشر اسلام به زور جنگ نبود. ايرانيان وقتي با مباني ارزشمند اسلام آشنا شدند، به دين ديرينه خويش (زرتشتي)، كه ديگر پاسخ‌گوي نيازهاي آنها نبود، پشت كردند و آغوش خود را بر آموزه‌هاي پيامبر اسلام? گشودند.

در ادامه دو عامل اصلي گرايش ايرانيان به دين اسلام به تفصيل بيان مي‌شود.

نابساماني اجتماعي، سياسي و مذهبي جامعة عصر ساساني

از مطالعة منابع تاريخي چنين بر مي‌آيد كه همزمان با ظهور اسلام، جامعة عصر ساساني اوضاعي بسيار آشفته و نابسامان داشت و زمينه براي يك دگرگوني ژرف و اساسي در همة زمينه‌ها فراهم بود. بحران عظيمي تمام بخش‌هاي جامعه را فراگرفته بود. بحران سياسي كه از ساختار قدرت اين نظام سرچشمه مي‌گرفت، بازتاب و نتيجة عملكرد ضعيف پادشاهان، به‌ويژه پس از عصر خسروپرويز بود. نفوذ فوق‌العادة اشراف و مؤبدان زردتشتي كه پادشاهان براي تكيه دادن بر سرير سلطنت، نيازمند پشتيباني و حمايت آنها بودند، ساختار سياسي حكومت ساساني را از درون دچار تزلزل ساخته بود.

جنگ‌هاي تباه‌كننده و تأثيرات ناخوشايند آن بر اقتصاد كشور، سبب فشار فراوان بر اقشار فرودست مي‌شد؛ تبعيض‌هاي نارواي اجتماعي و سياسي كه حاصل فساد نظام طبقاتي بود، بر فقر و پريشاني مردم مي‌افزود و مردم همه اين بدبختي‌ها را از ناحية حكومت ساساني مي‌ديدند كه بر پاية دين و مذهب زردتشتي بنا گرديده بود. در واقع، نظام استبدادي حاكم بر جامعة ايران، ريشه‌هاي همگرايي ملت و دولت را خشكانده بود و حاكميت نظام طبقاتي، كه مزيت‌هاي اجتماعي و سياسي را در انحصار قشري خاص قرار داده بود، چنان فضاي رقّت‌باري را فراهم ساخته بود كه بيشتر مردم ايران دين اسلام و پذيرش آن را رهايي از بندهاي خويش مي‌ديدند. اما آن چيز كه بيش از همه ايرانيان را به قبول دين اسلام سوق داد، آشفتگي وضعيت مذهبي بود. اوضاع مذهبي جامعة عصر ساساني دچار چنان اختناقي بود كه حتي از آن به منزلة مهم‌ترين عامل آشفتگي اوضاع ايرانِ دورة ساسانيان ياد مي‌شود. بي‌گمان، اين عامل (نابساماني اوضاع مذهبي و انحطاط دين زردتشتي) از مهم‌ترين عوامل رويگرداني ايرانيان از دين زردتشتي و گرايش آنها به دين مبين اسلام است.

حكومتي شدن دين و جزمي شدن ساختار سياسي و اجتماعي سبب شده بود دين كاملاً در خدمت سياست قرار گيرد. دستگاه فاسد مؤبدان، اعمال و رفتارهاي شاهان ستم‌پيشه، نظام طبقاتي و كاستي جامعه عصر ساساني را توجيه مي‌كرد، در حالي كه اين وضيعت تودة جامعه را به ستوه آورده بود؛ تفّرق و تشتّت بين مؤبدن به بالاترين حد خود رسيده بود؛ آزار و اذيت مؤبدان و سختگيري آنان بر پيروان اديان ديگر، سبب ايجاد ديدگاهي بد نسبت به دين زردتشتي شده بود؛ زيرا اين نحوة نگرش، با نگاه تساهل و تسامح‌آميز كه قبل از آن در ايران جاري بود، مغايرت داشت. مؤبدان زردتشتي براي رسيدن به مقاصد شوم سياسي و اجتماعي خويش، اين مذهب را از سادگي و بي‌آلايشي نخستين آن خارج كرده، آن را چنان دچار دشواري و پيچيدگي ساخته بودند كه غالب مردم از اجراي مراسم ديني عاجز گشته بودند. بنابراين، خودكامگي، توسعه‌طلبي، سودجويي، جاه‌پرستي مؤبدان زردتشتي و اتّكاي آنان به ظواهر و تشريفات، اين دين را به مرحلة انحراف كامل رسانيده بودند. همچنين سختگيري‌ها، تهديدها و تحميل‌هاي مالي سنگين كه مؤبدان به عناوين گوناگون از مردم مي‌ستاندند، تودة مردم را از آنها رنجور و ناراضي و نسبت به ديانت زردتشتي، كه ديگر وحدانيت و برابري را در آن نمي‌ديدند، بد‌بين ساخته بود.

در چنين اوضاعي كه شالوده و بنيان ضعيف دولت ساساني رو به ويراني نهاده، و بحران‌هاي متعدد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و به‌ويژه مذهبي سراسر جامعة ايران را فراگرفته بود، مجاهدان پرشور مسلمان روي به سوي ايران زمين نهاده و شريعت نجات‌بخش محمد? (دين اسلام) را بر ايرانيان عرضه كردند. آري، روح خسته و فرسودة ايراني كه در تنگناي مرگباري قرار گرفته بود، و راه فرار و پناه مي‌جست، با دين جامع و كاملي مواجه گشت كه نداي مساوات، عدالت و برابري سر مي‌داد و پناه مناسبي براي اين روح سرگردان و روان معنويت‌گراي ايراني بود. چنين بود كه ايرانيان ارمغان مسلمانان را با جان و دل پذيرا شدند و مسلماني را قبول كردند.

 

جاذبه‌هاي دين اسلام

برخي سعي كرده‌اند اسلام آوردن ايرانيان را انقلابي دروني جلوه داده، آن را تنها ناشي از نارضايتي مردم از فشار طبقاتي و تبليغات نارواي اجتماعي و اقتصادي اشراف و مالكان به شمار آورند و چنين القا كنند كه مردم ايران براي فرار از اين وضعيت، رو به آيين اسلام نهاده‌اند. اين گروه، با تأكيد بر عوامل ياد شده، جلوه‌هاي ارزشمند و جاذبه‌هاي دين اسلام را ناديده گرفته‌اند.

قدر مسلّم آن است كه گسترش وسيع و همه‌جانبة دين اسلام، معلول اعتقاد به حقّانيت اين شريعت انسان‌ساز بود. مكتب حيات‌بخش اسلام، مجموعه‌اي از قوانين و مقررات آسماني است كه مردم سعادت خويش را در اجراي آن مي‌ديدند. عامة مردم، ابتدا حقانيت دين اسلام را كشف كرده و سپس آن را پذيرفتند. استاد شهيد مرتضي مطهري مي‌نويسد: «حقيقت اين است كه علت تشيع ايرانيان و علت مسلمان شدنشان يك چيز است؛ ايراني روح خود را با اسلام سازگار ديد وگم‌گشتة خود را در اسلام يافت».

در ادامه، به برخي از مؤلفه‌ها و ويژگي‌هاي جذّاب دين اسلام كه ايرانيان را به پذيرش و قبول اين آيين سوق داد، اشاره مي‌كنيم.

 

برابري و مساوات

تأكيد بر شيوة مسالمت‌آميز مبتني بر عدالت و خيرخواهي با پيروان همة مذاهب آسماني و جامعه بشري، از مسائل با اهميت است كه در دين اسلام جلوة بسيار درخشاني دارد. عدالت‌خواهي و مساوات‌طلبي دين اسلام، نقش بسيار مهمي در جذب مردم ايران به سوي اسلام داشت. استاد مطهري در اين زمينه مي‌نويسد: «آن چيزي كه بيش از هر چيز ديگري روح تشنه ايراني را به سوي اسلام مي‌كشيد، عدل و مساوات اسلامي بود».

دين اسلام، هيچ‌گونه تمايز و تبعيض بر پاية طبقه و حرفه را در ميان افراد نمي‌پذيرد و مبلّغ و منادي نظريه اخوّت انساني است كه گسترة آن از محدودة مرزهاي سياسي و جغرافيايي فراتر مي‌رود؛ از اين‌روي، در فرهنگ جهان‌شمول اسلام، استثمار انسان و تجاوز از حدودي كه خداوند براي افراد بشر تعيين فرموده، مذموم و ناپسند است. بر اين اساس، نظام كاستي (طبقاتي) قديم ايران، در دين اسلام جايي نداشت؛ زيرا بر اساس مباني اسلامي، تمام ملّت‌ها و امت‌ها نزد خدا يكسان‌اند و شأن و مقام افراد نه بر اساس سابقة قومي، زباني و فرهنگي، بلكه بر اساس تقوا و درستكاري خود فرد تعيين و ارزيابي مي‌شود.

معرفي دين اسلام و وعده‌هاي عدالت و برادري كه در اولين گفت‌وگوهاي سفيران مسلمان مطرح مي‌شد، دل‌هاي بسياري از ايرانيان را به سوي اسلام منعطف ساخت. به همين دليل، لمبتون، سرعت و سهولت نسبي غلبه اعراب را به احتمال غالب، معلول اين حقيقت مي‌داند كه اسلام به عامّه مردم وعده مي‌داد كه آنها را ازآن اوضاع و احوال نكبت‌بار و طاقت‌فرساي اجتماعي رهايي خواهد داد.

طبيعي است كه مردم رنج‌كشيده و محبوس در قفس نظام طبقاتي، به چنين آموزه‌هايي علاقه نشان خواهند داد. آزادي از مفاسد، تعصّبات، تبعيضات و بي‌عدالتي‌هاي نظام طبقاتي دربارة قشرهاي پايين جامعه‌ـ كه حتي از حيوانات طبقات بالاي جامعه نيز پست‌تر تلقّي مي‌شدندـ نويد مي‌داد كه بدين‌وسيله نجات خواهند يافت. بدين ترتيب، اصل برابري و مساوات‌خواهي دين اسلام، گروه‌هاي فرودست و رنج‌كشيده را شيفته خود كرد و آنها را فوج‌فوج به سوي اين دين الهي كشاند.

 

سادگي و بي‌آلايشي

از ديگر ويژگي‌هاي ايدئولوژي اسلامي كه موجب جذب تودة مردم ايران به اسلام شد، سادگي و سهولت احكام آن بود. تصلّب و قشري‌نگري مذهب زردتشتي همراه با رسوم و آيين‌هاي خشك و خسته‌كننده كه از احكام و مقررات مذهبي رنج‌آور و بيهوده سرشار شده بود، از دلايل مهم گرايش ايرانيان به اسلام قلمداد شده است.

مباني دين اسلام، ساده و درخور فهم همگان، به‌ويژه طبقات پايين جامعه بود و از دستگاه خداپرستي آيين‌هاي ديگر مانند اهورامزدا و اهريمن و ايزدان ديگر و فلسفة پيچيدة مذاهب نوظهور مانند مانويت براي مردم ملموس‌تر بود. بدين ترتيب، اصل اعتقادي توحيد كه همگان را از سردرگمي در اين وادي خارج مي‌ساخت، از عوامل مهم گسترش اسلام محسوب مي‌شد.

دين اسلام با بيزاري از انديشه‌هاي ناروا و نادرست و سنـّت‌پرستي، و نيز اصرار بر ارج نهادن بر امور معنوي، شالوده‌اي نوين و مقرون به دموكراسي در برابر سنّت‌پرستي و كهنه‌پرستي ايراني عرضه كرد. اسلام، سادگي را جانشين پيچيدگي، توحيد را جانشين تعدّد الوهيت و تثليث، بشريت بشر را جانشين الوهيت بشر، حقيقت‌طلبي و علم را جانشين خرافات، و عقايد ساده و محكم ديني را جانشين منازعات و مجادلات مذهبي كرد.

اسلام نه‌تنها از نظر اعتقادي ساده و آسان بود، بلكه در عمل نيز به هيچ وجه پيچيدگي مذاهب ديگر را نداشت؛ در واقع، هم شيوة تدين به آن آسان است و هم احكامي كه تشريح كرده سهل مي‌باشد. اعمال عبادي اسلام، ساده و بدون تشريفات برگزار مي‌شد و از پيچيدگي، تضاد و ناباوري اعتقادات گذشته خبري نبود. شرايط پذيرفتن دين جديد هم به قدري ساده جلوه مي‌نمود كه هر تازه‌واردي را به شگفتي مي‌انداخت.

 

تساهل و تسامح

آزادي ديني و آزادانديشي مسلمانان، از مهم‌ترين عوامل استقبال ايرانيان از دين اسلام بود. شواهد فراواني وجود دارد كه احترام اسلام و مسلمانان را به آزادي عقيده و دين و مخالفت آنها را با تحميل دين بر ديگران بازگو مي‌كند. مسلمانان با تكيه بر انديشة «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي» (بقره: 256)، هيچ كس را با ناخوشايندي و زور مجبور به پذيرش دين اسلام نمي‌كردند؛ بلكه اين عمل را زشت مي‌دانند.

مسلمانان در مناطقي كه فتح مي‌كردند به كافران فرصت مي‌دادند تا اسلام را قبول كنند. بر اساس مباني دين اسلام، پيروان اديان ديگر نيز مي‌توانستند با پرداخت مبلغ معيني ماليات سالانه به عنوان جزيه، بر دين سابق خويش باقي بمانند. اين گروه كه «اهل ذمّه» خوانده مي‌شدند، اجازه داشتند در برابر تعهداتي، با آزادي و امنيت كامل در قلمرو مسلمانان به اجراي مراسم و آداب مذهبي خويش بپردازند. افزون بر اين، همة معابد و اماكن مذهبي آنان مورد احترام جامعه اسلامي قرار مي‌گرفت. ذمّيان، نه تنها از آزادي‌هاي اسلامي برخوردار بودند، بلكه از مهرباني، بلندنظري و انسان‌دوستي مسلمانان نيز بهره‌مند مي‌گشتند. در برابر اين آزادي‌ها و امتيازات، آنها مي‌بايد برخي اصول و قواعد را رعايت مي‌كردند.

قانون حفظ دين و عقيده در برابر پرداخت جزيه، به مرور بسياري از ذمّيان را به دين اسلام متمايل كرد. آنان كه در برخورد اوليه با اسلام، قبول جزيه را بر قبول اسلام ترجيح داده بودند، به‌تدريج كه با مباني دلنشين دين اسلام و مناسبت عقايد اسلامي با اعتقادات خود آشنا شدند، جذب اين دين گشتند؛ به گونه‌اي كه در قرن دوم هجري، جز عده‌اي معدود، عامة مردم آيين مسلماني را پذيرفته بودند.

 

امتيازهاي اجتماعي و اقتصادي

مسلمانان براي ترويج و اشاعة دين اسلام، از هيچ كوششي فروگذار نبودند؛ به همين دليل، امتيازهاي فراواني به قبول‌كنندگان اين دين اعطا مي‌كردند. قبول اسلام، شخص نومسلمان را علاوه بر بهره‌مندي از برخي امتيازهاي اجتماعي (مانند آزادي ازدواج با زنان مسلمان، آزادي حمل اسلحه و پوشيدن لباس عامه)، از پرداخت جزيه نيز معاف مي‌ساخت.

احتمال مي‌رود همين تدابير و مزاياي اقتصادي و اجتماعي پذيرش دين جديد بود كه دهقانان را ترغيب مي‌كرد كه بدون مقاومت قابل‌توجهي، در برابر لشكر اسلام سر تسليم فرود آورند و در قبول آيين جديد، آمادگي بيشتري نشان دهند. صنعتگران، پيشه‌وران، كشاورزان و به طور كلي طبقات پايين و متوسط جامعه، كه بيش از همه در فشار بودند، با رغبت بيشتري اسلام را پذيرفتند. ريچارد بولت اشاره مي‌كند كه در ميان بخش‌هاي مختلف اجتماعي ايران (در دورة امويان)، دو گروهِ اسيران جنگي و افراد طبقات پايين جامعه، بيش از همه تمايل به اسلام داشتند. مشكل مالكيت زمين‌هاي كشاورزي، نظر مساعد بسياري از كشاورزان را به دين اسلام جذب مي‌كرد؛ زيرا اين گروه‌هاي فرودست، خود مالك زمين مي‌شدند و ماليات بسيار اندكي در برابر مالكيت زمين مي‌پرداختند كه قابل مقايسه با ماليات عصر ساسانيان نبود.

دبيران و مستوفيان نيز گروهي بودند كه براي حفظ جايگاه خود در امور اداري كشور، بي‌درنگ به سوي پيروزمندان مسلمان رفتند و آيين مسلماني را پذيرفتند. در مراحل بعدي، بازرگانان و تجار بودند كه به شكلي خود را با وضعيت جديد منطبق ساختند. با توسعة فتوحات مسلمانان، قلمرو اسلامي بسيار وسيع گشت و اين در حالي بود كه رسوم مدني و تجاري اسلام نيز امتيازاتي به پيشه‌وران و بازرگانان مي‌بخشيد؛ در حالي‌كه احكام فقهي زردتشتي آنان را در تنگنا قرار مي‌داد.

در پايان ذكر مطلبي ضروري است كه خود بيانگر عشق ايرانيان به اسلام حقيقي مي‌باشد؛ روند پذيرش اسلام در ميان ايرانيان تا پايان عصر خلفاي راشدين (40ه‍.) چشمگير بود، ولي پس از آن با روي كار آمدن خلفاي اموي، اين روند رو به كندي گراييد. ايرانيان پذيراي اسلامي بودند كه در آن، اصول ارزشمندي مانند مساوات و برابري و عدالت و... مطرح بود؛ اما وقتي امويان بر سرير دستگاه خلافت تكيه زدند و خلافت را به ملوكيت تبديل و شعارهاي جاهلي مانند برتري عرب بر عجم را زنده كردند، ديگر آن روح آزادمنش ايران نمي‌توانست چنين حكومت و دين تحريف شده‌اي را پذيرا باشد. سياست‌هاي غلط و جاهلي خلفاي اموي در امور سياسي و اداري، و برخوردهاي نامناسب سرداران و لشكريان خلافت بني‌اميه (با تأكيد بر قوم‌محوري نه اسلام‌محوري)، سبب شد گرايش روزافزون ايرانيان به دين اسلام كه تا تصرف خراسان استمرار داشت، دچار رخوت و سستي شود. به همين دليل، مردم مناطقي مانند ماوراءالنهر كه در عهد خلافت بني‌اميه به تصرف اسلام درآمدند، تا مدت‌ها بر اعتقادت و سنت‌هاي قديمي خويش پاي‌بند مانده و بسيار دير به آيين اسلام در آمدند.

 

نتيجه

دين اسلام در جزيرةالعرب ظهور يافت، ولي در آنجا محصور نماند و آموزه‌هاي حيات‌بخش آن، در مدت كوتاهي بر بخش گسترده‌اي از عالم از جمله ايران‌زمين پرتو افكند. جامعة ايران كه از درون ـ به ويژه در حوزه ديني و فرهنگي ـ دچار انحطاط گشته بود، انتظار ديني را مي‌كشيد كه با تمسّك به آن، خويشتن را از اسارت اعتقادات خرافي دين تحريف‌شدة زردتشتي و ستم‌هاي اجتماعي و اقتصادي اشراف و موبدان ساساني نجات بخشد. با ورود اسلام، اين انتظار به سرآمد؛ آموزه‌هاي انسان‌ساز، انديشه‌هاي نوين و ديگر جذّابيت‌هاي مكتب حيات‌بخش اسلام، به ويژه مساوات‌جويي و عدالت‌محوري آن، اشتياق ايرانيان را ـ كه تشنة عدالت اجتماعي بودند ـ به دين اسلام دوچندان ساخت. اين عوامل به همراه مؤلفه‌هاي ديگري مانند سادگي و بي‌آلايشي، تساهل و تسامح، امتيازهاي اجتماعي و اقتصادي دين اسلام، سبب شد اين شريعت مقدس در مدت كوتاهي در قلوب مردم ايران جاي گيرد و بدين شكل امپراتوري بزرگ باستاني ايران، به عنوان بخشي از دارالاسلام محسوب شود.

منبع:http://sanandaj.womenhc.com



:: برچسب‌ها: مقاله , در , مورد , اسلام , مقاله , در , مورد , اسلام , اسلام , ایران , قران , روزه , اسلام , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : جمعه 4 مهر 1393
فرایند تشکیل نفت در قران

همانطور که می دانید نفت از اجساد گیاهان و جانوران مرده در زیر زمین تحت فشار و نیروی بسیاری به وجود می آید.به این صورت که بعد از تحت فشار قرار گرفتن بصورت مایع سیاه رنگ تیره و چسبناکی در می آیند که توانایی فرار از میان سنگها را ندارند.و بعد از حرکت لایه های زمین بروی زمین می آید که قابل استخراج است[1]از هزاران سال قبل انسانها از این مایع تیره رنگ استفاده های گوناگونی می کردند اما کسی از نحوه شکل گیری آن اطلاعی نداشت. در سوره سوره 87: الأعلى نوشته شده است: وَالَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعَى ?4?فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى ?5? سَنُقْرِؤُکَ فَلَا تَنسَى ?6? و آنکس که چراگاه را به وجود آورد.سپس آن را خشک و سیاه قرار داد.ما بزودى [آیات خود را به وسیله سروش غیبى] بر تو خواهیم خواند تا فراموش نکنى در این آیه به چراگاه اشاره شده است که شامل حیوانات و گیاهان می شود در نتیجه حیوانات نمی توانند خشک شوند... و به سیاه شدن حیوانات و گیاهان باهم اشاره دارد.در ادامه آیه نیز اشاره شده است که بزودی نشانه های خود را به تو نشان خواهیم داد که این مساله نیز می تواند به آینده نفت اشاره داشته باشد. -------------- [1] نفت چگونه به وجود می آید؟

http://miraclesofthequran.persiangig.com/zmin/oils.jpg

منبع:بصیرت مطهر



:: برچسب‌ها: نفت , در , قران , نفت , در , قران , زمین , شناسی , در , قران , naft , نفت , شناسی , نفت , کش , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : شنبه 29 شهريور 1393
قران

قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است.[۱] مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشن‌ترین دلیل بر پیامبری او می‌دانند.[۲] قرآن اصلی‌ترین منبع وحی در اسلام به شمار می‌آید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره می‌کنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.[۱]

محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیک‌تر از رگ گردنش می‌داند، رابطهٔ انسان با خدا را بی‌نیاز از واسطه می‌داند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان می‌دهد. قرآن پدیده‌های طبیعی را نشانه‌هایی (آیات) برای خدا می‌شمارد؛ دین و حقیقت را یکی می‌داند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم می‌داند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف می‌کند.[۱] قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا می‌خواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا می‌خواند.[۳]

مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شده‌است. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخه‌هایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.[۳]

تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (۱۹۳۴)

به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‌های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‌ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»[۴]

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به نام‌های «لوح حفاظت‌شده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)[۵])، ذکر و فرقان می‌خواند.[۱]

منبغ :ویکیپدیا



:: برچسب‌ها: قران , قران , قران , قران , قران , قران , قران , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
معرفی

با سلام خدمت بازدید کنندگان امید است لحظات خوبی در این وبلاگ داشته باشید شما میتوانید در اینجا مقالاتی در باره حخاب روزه قران نماز و...پیدا کنید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1398
مقاله در مورد روزه

lox ramadann روزه و فواید آن

روزه چیست؟

روزه (Fast ) به معنای کم خوردن نیست ، بلکه به معنای خودداری از خوردن، آشامیدن ، داشتن روابط جنسی، سخن گفتن و بالاخره پرهیز از کار کردن در فرهنگهای مختلف به نام ” روزه داری” شده است.در میان بومیان استرالیا بر هر زنی واجب بوده که پس از فوت شوهرش به تناسب از چند روز تا یکسال روزه بگیرد و سخن نگوید. روزه در دیانت یهود قبل از مسیحیت بود چنانچه حضرت مریم نیز بر طبق آیات نذر می نماید روزه بگیرد و با احدی سخن نگوید.
صائبی ها و مانویان و مسیحیان از بعضی خوردنیها اجتناب می کنند و ما مسلمانان از خوردن و آشامیدن خودداری می کنیم. و دستورات دیگری نیز در این رابطه هست که البته با منع از خوردن همین مقدار ماده غذایی که امعاء و احشاء را به فعالیت وادار می نماید، هدف از روزه حاصل نمی شود.

روزه در دیگر ادیان
روزه گرفتن از عبادات یهودیان بوده‌است که چندین بار در تنخ یهودی یا عهد عتیق به آن اشاره شده‌است. موسی پیش از دریافت الواح عهد از یهوه، چهل شبانه‌روز در کوه سینا روزه گرفت و از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد. داوود در هنگام بیماری پسرش از بت‌شابع زن اوریا، روزه گرفت.یهوشافط پس از پیروزی یهودیه بر موآبی‌ها و عمونیان چهل روز روزه گرفت. یوئیل و یونس نیز برای دور کردن خشم خدا به مردم دستور به روزه گرفتن دادند. مردخای و استر نیز از دیگر از شخصیت‌های عهد عتیق هستند که پس از فرمان هامان وزیر اخشورش برای قتل‌عام یهودیان چندین شبانه‌روز روزه گرفتند.
یهودیان همچنین در روز تیشا بآو یا «نهمین روز از ماه عبری آو» که روزی است که معبد اورشلیم دو بار و در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و ۷۰ میلادی، تخریب شد، به روزه داری می‌پردازند. این روز «شوم‌ترین روز تاریخ یهود» شناخته می‌شود.

روزه از نظر علمی

ارتباط بین دین با علم، ارتباطی ناگسستنی است. چرا که خداوند متعال پدید آورنده آن می‌باشد و با آفرینش کون و مکان، ظهور و بروز علم در کنار دین نیز ضروری می‌نماید. بنابراین هم دین و هم علم، دو حقیقتی هستند که به ثبوت آفرینش منجر می‌شوند. خداشناسی دینی که از زبان اولیای الهی تبیین شده با خداشناسی طبیعی و کیهانی که از زبان دانشمندان بیان شده است هر دو دارای مقبولیت و رواج می‌باشد.

در اینجا به تقارن دیدگاههای دینی و علمی درخصوص علت و فلسفه وجود و وجوب روزه می‌پردازیم. روزه و روزه‌داری نه تنها به خاطر تأمین سلامت و صحت بدن آدمی حائز اهمیت می‌باشد، بلکه موجب تأمین سلامتی روح و جان نیز هست.

چرا که انسان موجودی است سه بعدی، دارای بعد روح ،‌جسم و ذهن و هر سه بعد با یکدیگر موجب معنی یافتن وی می‌شود. به عبارت دیگر چنانچه عقل و لزوم سلامتی جسمی آدمی حکم کند، همان نیز به لزوم سلامتی روح حکم می‌نماید و انسانی که به دنبال سلامتی روح خویش در کنار جسمش نباشد نمی‌توان از او به عنوان انسانی سالم و تکامل یافته یاد نمود. بنابراین در مورد روزه که یکی از واجبات دینی است، می‌توان گفت: «که روزه‌داری عبارت است از اجرای یک برنامه مذهبی بهداشتی کامل جسمی و روحی »

در این مقاله هدف، اهمیت روزه از نظر علمی و اخلاقی است. پروفسور «الکسی سوفورین» می‌گوید : « جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد داخلی استفاده می‌کند و آنها را مصرف می‌کند و مواد کثیف و عفونی که در جسم هست و ریشه و خمیره بیماری است، از بین می‌رود و بدین طریق روزه سبب بهبودی همه بیماری‌ها است. از این رو جسم خود را به وسیله روزه از داخل نظیف و پاکیزه می‌کند.»

بنابراین روزه داری باعث هضم چربی‌های ذخیره در بدن، دفع سموم فلزی و غیر فلزی وارده از محیط اطراف، ایجاد اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی بدن و … می‌گردد. به قول یکی از دانشمندان روم باستان : «اولین بیماری، مربوط به پرخوری بود و نخستین درمان نیز روزه‌گیری است.»

دکتر «اتوبوخنگر» در سخنرانی خویش به سال ۱۹۶۵ در یک کنگره پزشکی که در بغداد و به میزبانی انجمن پزشکی عراق برگزار گردیده، به بیان اهمیت روزه پرداخته است. وی در این سخنرانی نتیجه مثبت چهل و پنج سال روزه درمانی مریضان خود که بالغ بر پنجاه هزار نفر بوده‌اند را ارائه نموده است و آنچه که در این سخنرانی قابل توجه است، اینکه معمولاً روزه درمانی وی چهارهفته طول می‌کشیده است. یعنی تطابق و تساوی زمانی آن با یک ماه روزه‌داری. آنچه مهم و قابل توجه است این همان زمانی است که در قرآن برای روزه‌داری از آن یاد شده است. یعنی یک ماه تمام روزه‌داری برای تکامل روح و صحت جسم. بر اساس فرمایش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که « المعده البیت الداء و الحمیه هی الدواء» یعنی : «معده آدمی کانون بیماری‌ها است و پرهیز و امساک نیز داروی و بهترین روش درمان بیماری‌ها است.»

وی می‌گوید: «بهترین درمان بیولوژیکی این است که به وسیله دفع مواد مضر و تجویز علاج طبیعی، نیروهای درمان کننده یک ارگانیسم یا یک موجود زنده را طوری آزاد کنیم که وقتی بسیج شدند، بیماری‌های مزمن و حاد را شکست بدهند. ما در روش درمان سعی می‌کنیم سلامت پایدار و کامل را در همان زمانیکه طبیعت برای این گونه نوسازی لازم دارد بازگردانیم. درمان بیولوژیکی و مخصوصاً روزه، به بهترین وجه این خواسته را برآورده می‌سازد.»

البته وقتی یک انسان موحد روزه می‌گیرد، منظور و مقصود او جز طاعت امر الهی نیست که از آن می‌توان به ایمان وفاداری و ایمان فرمانبرداری یاد کرد. یعنی صداقت و ثبات قدم در انجام واجبات الهی. همچنین شاید این وهم در برخی حاصل شود که چرا روزه‌داری؟

اما خداوند متعال با امر به بندگان خود، به روزه‌داری، مسرت روحی و فیزیکی را به آنها اعطا نموده است. این امر هیچ گونه دخالت غیر طبیعی و مصنوعی در کارکرد صحیح و مرتب بافتها و اندامهای بدن آدمی ندارد. بلکه روزه داری همان کمال مطلوب رسیدن به اعمال مرتب و صحیح تمام اجزا و اندام آدمی و نیز کمال روحانی او است.

«هنری دیل» در یکی از سخنرانی‌های خود از پیروزی‌های چهل ساله اخیر علم درمان شناسی سخن گفته و به کشف سرم های پادزهری و واکسنها و هورمون‌ها و انسولین و آدرالین و تیروکسین و غیره و ترکیبات آلی آرسنیک و ویتامینها و مواد تازه دیگری که با سنتز حاصل شده و برای تسکین درد یا تحریک اعمال ناکافی بدن سودمندند، همچنین به بناهای عظیم آزمایشگاه‌های صنعتی و کارخانجات دارویی اشاره کرده است.225px Alexis Carrel 02 روزه و فواید آن

مرحوم «پروفسور الکسیس کارل» در بیان این پیشرفتها می‌گوید: « بدیهی است که این همه پیشرفتهای شیمی فیزیولوژی اهمیت زیادی دارند و برای ما رفته رفته اعمال پوشیده بدن را روشن می‌سازند و طب را بر پایه محکم و صحیحی می‌گذارند، ولی آیا می‌توان از هم اکنون آنها را چون پیروزی بزرگ آدمی در تأمین سلامتی تلقی کرد؟ بعید به نظر می‌رسد.»

آنچه مهم است اینکه، سلامت مصنوعی موجبات ارضای روحی و روانی انسانی امروزی نیست و اغلب آزمایشهای مکرر طبی بعضاً باعث خستگی روان انسان‌ها گردیده است. اکثر داروها و درمان‌ها گران تمام می‌شود و نتایج زیادی هم به بار نمی‌آورد. جامعه صنعتی امروز علاوه بر ازدیاد امراض فیزیکی و روحی آدمی، موجبات سلب نشاط، آرامش و قدرت جسمی و روحی او را فراهم نموده است: و این همه معضلات و مشکلات جز با روی آوردن به انجام امور دینی در کنار علم میسر نمی‌گردد.

نکته دیگر اینکه بین روزه‌داری با خودداری از تغذیه، تفاوت است. روزه‌داری در معنای علمی آن رعایت کلیه اصول اساسی مربوط به تغذیه صحیح در زمانی خاص و پرهیز و دوری از خوردن و آشامیدن در یک فاصله زمانی خاص دیگر می‌باشد که هیچ تأثیری بر کم شدن فهم و قوای شعوری انسان ندارد ولی خودداری از تغذیه یا به عبارتی گرسنگی در انسان، موجب پائین آوردن راندمان ذهنی و عقلی او می‌شود . چون گرسنگی و خودداری از تغذیه در ساعات شبانه‌روز به صورت نامنظم و غیر‌اصولی ممکن است انجام پذیرد.

یکی از مشکلات حاصله بیولوژیکی در وجود انسان، ظهور و حرکت فزاینده سموم متابولیکی است که به مرور موجب مسموم شدن بافتها و اندام آدمی می‌گردد. سموم متابولیک که نقش تعیین کننده‌ای در شیوع بیماری دارند، اکثراً از متابولیسم پروتئین پدید می‌آیند . اما متابولیسم کربوهیدراتها چون اسید لاکتیک، نیز این سموم را تولید می‌کنند. این مواد باید به روش طبیعی دفع شوند، که یکی از عمده ترین روشهای طبیعی دفع این مواد زاید، روزه‌داری می‌باشد .

به عبارت دیگر تفاوت بین گرسنگی و با روزه‌داری عبارت است از : گرسنگی نوع اجبار و اعتراض داخلی به وجود می‌آورد که موجب اختلال در سلسله اعصاب مرکزی و وجود اختلال در عروق (جریان خونی و رگ‌ها ) و دیگر اندام و بافتهای شخص گرسنه می‌شود ولی روزه‌دار چون با اختیار خود و اطاعت از اوامر الهی اقدام به امساک و پرهیز از خوردن و آشامیدن می‌نماید، بنابراین علم و آگاهی (وضع فکری) او به این امر موجب هدایت کارکردی (اعمال متابولیک) تمام بدن وی می‌گردد.

پژوهش‌های وسیع یک کلینیک روزه‌گیری نشان می‌دهد که بیماری «پارادنتوز» به هنگام گرسنگی بسیار، وخیم می‌شود ولی در موقع روزه خوب می‌شود. همچنین آسیب «میوکارد» را می‌توان در اثر افزایش جریان خون و منبع اکسیژن ماهیچه قلب تسکین داد. این موضوع را می‌توان با گرفتن نوار قلب به نحو آشکار نشان داد.

تفاوت دیگری که دکتر «اتوبوخنگر» بین گرسنگی با روزه‌داری بیان می‌کند: در پایان (زمان) روزه درمانی (روزه‌داری) افزایش تنوس (خاصیت انقباض عضلات) میو کارد، در عکسبرداری از قلب مشهود است. هنگام ضعف ناشی از گرسنگی، ورم «اودما» ایجاد و تشدید می‌شود و موجب پدید آمدن ورم و رسوبات «لیپوفیل دیستروفی» و تراکم چربی در بافت‌ها می‌شود. هنگام روزه گرفتن رسوبات چربی و ورم «ادوما» کاهش می‌یابد، یا به کلی از بین می‌رود و گرفتن رژیم مناسب در پایان(زمان) روزه، اثر درمانی روزه را افزایش می‌دهد.

اما با توجه به تبیین تفاوت بین گرسنگی یا روزه‌داری، آنچه که در ادامه قابل بیان است، فواید و مزایای عمده روزه‌داری می‌باشد.

تولیدات فاسد شونده بدن در سه یا چهار روز اول روزه داری، ممکن است بحران تازه‌ای با ایجاد تپش قلب، ضعف و سرگیجه‌های موقت در وضع مزاجی روزه‌دار پدید آورد. ولی این حالات قابل تحمل است و جای نگرانی نیست. گاهی ممکن است جوش‌هایی در سطح بدن ظاهر شود، زبان بار پیدا کند، دهان و پوست بدن بوی بد بدهد. بعضی اوقات (در برخی افراد ممکن است) تب خفیف و ادرار غلیظ عارض شود، مثل این است که عمل دفع مواد زاید بدن تشدید گردیده است. در این هنگام میزان شیره «ایندیکان» و چربی«گزانتول» در خون بسیار بالا می‌رود و دفع این مواد (هنگام روزه) از طریق ادرار به ده برابر می‌رسد.

به بیانی دیگر در روزه ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعفی احساس می‌شود ولی در عین حال کیفیت پوشیده‌ای که اهمیت زیادی دارند به فعالیت می‌افتند. قند کبد به خون می‌ریزد و چربی‌هایی که زیر پوست ذخیره شده‌اند و پروتئین‌های عضلات و غدد و … سلول‌های کبدی آزاد می‌شوند و به مصرف تغذیه بافتها می‌رسند.

بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود را برای نگهداری تعادل محیط داخلی و قلب، قربانی می‌کنند و به این ترتیب روزه تمام بافتهای بدنی را می‌شوید و آنها را عوض می‌کند. دکتر «ژان فروموزان»، روش معالجه روزه‌ای را به شستشوی احشاء تعبیر می‌کند که روزه‌دار در آغاز روزه‌، دارای زبانی باردار است، عرق بدنی زیاد دارد، دهان بو می‌گیرد‌، گاه آب از بینی راه می‌افتد و این‌ها علامت شروع شستشوی کامل بدن است. پس از ۳ تا ۴ روز بو برطرف می‌شود، اسید اوریک ادرار کاسته شده و شخص احساس سبکی و خوشی خارق‌العاده می‌کند در این حال اعضاء هم استراحتی دارند.

از دیگر فواید روزه‌داری (همانگونه که در قبل آمد) هضم چربی‌های ذخیره بدن، دفع سموم فلزی وارد شده به بدن از محیط اطراف، برقراری اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی در بدن و … می‌باشد، که اختصاراً به بیان هر یک از آنها می‌پردازند.

همانگونه که می‌دانید مواد غذایی که در طی شبانه روز وارد بدن می‌گردد، دو وظیفه اصلی در بدن دارد: یکی تأمین احتیاجات بیولوژیکی و شیمیایی بدن است که بر اثر فعالیت‌های روزانه در بدن به مصرف رسیده و دیگری تأمین دمای غریزی بدن و ایجاد نیروی محرک لازم برای فعالیتهای درونی و بیرونی آن است.

پس، هر فردی به دو منظور فوق نیاز به مصرف مقداری معین پروتئین، چربی، مواد قندی، ویتامین‌ها ، کربوهیدراتها و آب دارد ولی در عمل آدمی نمی‌تواند مطابق نیازهای بدن خویش مواد غذایی مورد نیاز روزانه را استفاده نماید. چرا که برخی از فعالیتهای روزانه وی از قبل غیر قابل پیش بینی می‌باشد . بنابراین امکان زیاده یا نقصان وجود مواد آلی و معدنی در بدن می‌باشد که هر کدام موجب ایجاد خلل در بافتها می‌شود.

ولی آنچه بعضاً در مصرف مواد غذایی روزانه در اکثر قریب به اتفاق افراد اتفاق می‌افتد، ورود مواد غذایی مازاد بر احتیاج در بدن است که به صورت قند و چربی در بافت‌های مختلف بدن جمع و ذخیره می‌شود.

 

قند در بدن یا به صورت قند فعال (گلوکز) است که آماده احتراق و ایجاد نیرو است و یا اینکه به شکل غیر فعال و ذخیره‌ای (گلیکوژن) می‌باشد که به صورت مولکولهای درشت‌تری در بدن ذخیره شده و در صورت لزوم تبدیل به گلوکز می‌شود. تنها عضوی از اعضای بدن که بیشتر از سایر اعضا اقدام به ذخیره سازی مواد زاید می‌نماید، کبد است. در مواقعی که بدن نیاز به گلوکز داشته باشد قند ذخیره در کبد به گلوکز تبدیل شده و وارد خون می‌شود تا پس از سوختن، انرژی لازم را در بدن ایجاد نماید. البته باید توجه داشت که قند مازاد بر نیاز بدن، پس از تغییرات چندی در بافتها تبدیل به چربی شده و ذخیره می‌شود، از طرفی به علت اینکه قند ذخیره شده در بدن کودکان و افراد مسن کمتر از افراد جوان و بالغ می‌باشد و باعث بروز زودرس گرسنگی و پائین آمدن مقاومت بدن آنها می‌شود بدین خاطر در دین مبین اسلام روزه بر این قشر واجب نیست.مریضان و مسافران و اطفال و پیران فرتوت و زنان باردار از روزه معافند.

 روزه و فواید آن

دکتر بوخنگر می‌گوید: « متأسفانه افرادی هستند که تصلب شرائین در آنها به صورت زودرس شروع می‌شود. چنین افرادی قدرت واکنش در برابر انگیزه روزه درمانی ندارند، اما خوشبختانه عده زیادی از افراد مسن هستند که قدرت واکنش آنها خوب است. مسلماً نمی‌توانیم بگوئیم که همیشه سن واقعی با سن بیولوژیکی بدن برابر است.»

اما چربی‌ها که مصرف آنها هم باعث ایجاد انرژی در بدن شده و هم باعث به وجود آوردن برخی اسیدهای چرب در بافتهای بدن می‌شود. ولی مصرف چربی مازاد بر نیاز بافتها در هر روز به تدریج موجب تراکم و سفت‌تر شدن آنها در اعضای بدن می‌گردد که علاوه بر بروز بیماری چاقی، موجب بروز بیماریهای عروقی از قبیل تصلب شرائین و انسداد عروق خونی که در نهایت چه بسا منجر به سکته‌های مغزی و قلبی شود، می‌گردد. بنابراین یکی از برکات ماه مبارک رمضان و روزه‌داری در این ماه (علاوه بر آثار تربیتی و معنوی آن) باعث می‌شود که چربی‌های اضافه بدن شخص روزه دار مصرف بشود و بعد اگر مجدداً چربی‌هایی جای آنها را در ماه‌های بعد بگیرد تازه و غیر متراکم باشد.

تجمع چربی در اعضای مختلف مانع کار و فعالیت طبیعی و آزاد عضو شده و بیشتر از حالت عادی عضو را به زحمت می‌اندازد، مانند تجمع چربی در اطراف قلب که کارش را سنگین کرده و آن را تحت فشار قرار می‌دهد. ذرات چربی دور اعضا علاوه بر سایر عوارض مانند بیماری‌های قلبی و غیره، چون قادرند بعضی از سموم آلی (مانند d.d.t)را در خود جذب نمایند، بنابراین نقش اساسی را در بعضی از مسمومیتهای حرفه‌ای (مسمومیتهای ناشی از شغل و پیشه) بازی می‌نماید.

یکی دیگر از فواید روزه‌داری، دفع سموم وارده به بدن می‌باشد. از آنجائیکه انسان در طی دوران حیات خود به صورت مستقیم در تماس با مواد سمی و مضر خارجی می‌باشد که این سموم غالباً موجب مسمومیتهای خفیف و به تدریج مزمن می‌شود.

با توجه به این که ذرات بی‌شمار و بی‌نهایت ریزی از عناصر و مواد شیمیایی دائماً در فضا معلق بوده و هوا را آلوده می‌نماید و این همان هوایی است که در هر دقیقه هر کسی چندین لیتر از آن را فرو برده و از طریق ریه‌ها وارد خون می‌کند، آدمی در هر دقیقه ۱۶ نفس می‌کشد، هر تنفس یک دم و یک بازدم معمولی دارد که شمارش، نوع و مقدار هوایی که وارد و خارج می‌گردد، معین بوده و خودکار و اتوماتیک انجام می‌گیرد ولی تنفس عمیق سبب می‌شود نزدیک به دو لیتر هوا که ۱٫۵ لیتر بیشتر از هوای دم عادی است و به نام هوای تکمیلی وارد ریتین گردد و در بازدم شدید و عمیق باز ۳٫۵ لیتر هوا که مجموعه‌ای از بازدم عادی و هوای اندوخته است، به نام ظرفیت حیاتی از دهان خارج می‌شود و چون در بازدم بسیار عمیق هم ششها نمی‌تواند کاملاً روی هم جمع کند، لذا حدود یک لیتر هوا به نام هوای همیشگی در ریه‌ها باقی می‌ماند. از این رو هرگز نمی‌توان اهمیت تغییرات هوا و مخصوصاً آلودگی آن را با مواد مضر و نامأنوس نادیده گرفت به خصوص اگر از آخرین نظریات متخصصین و دانشمندان رشته‌های مختلف طبی و بهداشتی دایر بر ازدیاد امراض مختلف ناشی از آلودگی هوا درمیان شهر نشینان و ساکنین مناطق صنعتی با خبر باشیم.

از طرفی باید توجه داشت که اجسام در شیمی ممکن است دارای یکی از سه خاصیت شیمیایی مختلف زیر باشند: یا دارای خاصیت اسیدی هستند (مثل جوهر نمک موجود در سرکه، جوهر گوگرد و تمام مشتقات شبه فلزی که پس از مجاورت با آب اثر اسیدی از خود نشان می‌دهد.) و یا دارای خاصیت قلیایی می‌باشند (مانند: آهک زنده یا مرده، سنگ قلیا و آمونیاک) و یا اجسامی خنثی به شمار می‌روند (مانند نمک طعام) که بنا به اقتضای محیطی و مکانی ممکن است انسانها در طی شبانه روز به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با مواد و اجسام مختلف در تماس باشند که باعث ورود سموم فلزی به بدن می‌باشد.

این سموم یا به صورت املاح فلزی محلول در مایعات (به ویژه آب) و یا به صورت ذرات معلق (گازهای سمی) می‌باشد که در تماس آدمی (مستقیم و غیر مستقیم) با آن در نهایت وارد خون می‌شود که مقداری از این سموم دفع شده و مقداری دیگر جذب خون می‌شود و به مرور موجب بروز بیماریهای خونی و … می‌گردد. اینکه اسلام تأکید می‌کند که در هنگام روزه‌داری تنفس و فروبردن دود و بخار غلیظ یکی از مبطلات روزه است بدین خاطر است که اثرات سوء سمی ذرات معلق در هوا زیاد می‌باشد. بنابراین روش درمانی، منحصر به فرد در این زمینه‌ها ،‌عبارت است از: ایجاد تغییرات اساسی در وضع بیولوژیکی و حالت فیزیکی و شیمیایی محیط خون و نسوج (بافتها) و سلولها، که آن نیز در حال سلامتی منحصر به حال روزه‌داری است. تغییراتی که در حال روزه‌داری از لحاظ بیولوژیکی و حالت فیزیکی و شیمیایی در خون و در نتیجه در سلولها و بافتها حاصل می‌شود، شرایط فیزیکی و شیمیایی خون را تغییر داده، بالاخره منجر به حل سموم فلزی رسوب شده در اعضاء و دفع آنها از راه کلیه‌ها می‌گردد، که وقتی این تغییرات به مدت طولانی و با دو تناوب مشخص (در حال ناشتایی و افطار کردن) انجام پذیرد، مؤثر خواهد بود.
چرا سی روز روزه می گیریم ؟

سالی چند روز روزه شدن و گاهی در یک ماه یک یا چند روز را انتخاب کردن مدت روزه داری است که امروز جهانیان هر کدام بنحوی آنرا پذیرفته اند.در بین مسلمانان روزه واجب هر ساله در انحصار ماه رمضان است که تقریباً سی روز می شود.
بندیکت (Benedict) دانشمند فیزیولژی یک دوره روزه را سی و یکروز دانسته می گوید در این مدت در ترکیب خون هیچگونه اختلاطی بهم نرسیده و آن نوری که در بعضی از روزه داران دیده می شود یک حالت جوانی و نشاطی است که برای روزه داران رخ می دهد.
دکتر ژان فروموزان(Jean Fromosan) می گوید ذخایر کلیکوژن کبدی و پروتئین خون و ذخیره چربی که در مرد سی درصد و در زن بیست درصد است برای یک ماه بدن کافی است.
دکتر الکسیس کارل در باره روزه مطالبی دارد تا آنجا که می گوید با روزه داری قند خون در کبد میریزد و چربیهائی که در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتئین های عضلات و غدد و سلولهای کبدی آزاد می شوند و بصرف تغذیه می رسند که چون با سخن ژان فروموزان که گفت بعضی عناصر ذخیره ای بدن برای سی روز کافیست در کنار یکدیگر قرار داده شود نتیجه می گیریم که در ظرف مدت یک ماه روزه داری آدمی دارنده یک بدن تازه تعمیر شده و آزاد گردیده از قید و بند سموم و کهنه هاست. بعلاوه نباید اثر فاصله هلال تا محاق و ماه را که قریب ۳۰ روز می شود فراموش نمود یعنی گردش آسمانها نیز مدت روزه داری را سی روز اعلام داشته و می دارند.
کسانی دیگر نیز از متخصصین هستند که ذخائر بدنی را برای سی روزه روزه داری مناسب و کافی دانسته اند و می دانیم اولین روز پس از ماه روزه یعنی روز اول شوال را نمی توان روزه گرفت و آنرا حرام شمرده اند، این مسئله برای یکنواخت بودن مسلمانان و تشویق آنها است در اینکه باید هماهنگ و در یک صف بوده و برای حفظ حدود و ثغور دستورات اسلامی کوشا باشد.

تناسب اندام با روزه

 روزه و فواید آن

یکی از مهم ترین فواید روزه‌داری بهبود وضعیت بدن و تناسب اندام است که با سوخت بافت چربی و کاهش انرژی دریافتی میسر شود. به طور کلی، بدن هر روز با دریافت غذای مازاد بر نیاز در حال ذخیره انرژی است که در حالت عادی به مصرف نمی رسد، بلکه در شرایط نیاز، با مکانیسم های جبرانی که به همراه دارد از این ذخایر استفاده می کند. تحقیقات نشان داده اند، حتی افراد لاغرمی توانند تا ۴۰ روز بدون دریافت غذا زنده بمانند و از ذخایر خود برای بقا بهره‌مند شوند. از آنجایی که در بدن مقداری کربوهیدرات از مصرف مازاد مواد غذایی نشاسته ای نظیر برنج، نان و انواع شیرینی جات ذخیره می‌شود، بدن قادر است که در روز اول روزه‌داری از آن برای تامین نیاز به انرژی استفاده نماید. این ذخیره گلیکوژن نام دارد که در کبد و اندکی در عضلات موجود است و با تخلیه آن بدن در روزهای آتی روزه‌داری به سوزاندن چربی ها پرداخته تا انرژی مورد نیاز خود را تامین نماید. حتی مغز که برای همه فعالیت های خود به گلوکز نیاز مند است در روزهای دوم از بافت عضلانی برای تولید گلوکز استفاده کرده و بافت عضلانی به این ترتیب کاهش می یابد، اما در روز سوم بدن برای آنکه عضلات خود را از دست ندهد به سوزاندن هر چه بیشتر چربی ها پرداخته و کبد با سوزاندن چربی ها و تولید ترکیبات کتونی انرژی را برای بافت های عضلانی و قلب فراهم آورده و ترکیبات زاید نیز از طریق سیستم های دفعی نظیر ریه ها، روده و کلیه ها از بدن خارج می‌شوند. در نتیجه در طول روزه‌داری بدن این اجازه را می یابد که با تخلیه چربی های اضافی و عوامل آسیب رسان تجمع یافته از اثرات منفی آنها جلوگیری نماید و با رفع چاقی که امروزه مادر بیماریها شناخته شده است، بروز بیماری‌ها را در بدن به تاخیر بیندازد.
دکتر مظهری در این رابطه می‌گوید: «در صورتی که در طول روزه‌داری تنوع، تعادل و تناسب رعایت گردد و همه مواد مغذی منطبق با نیازهای سلولی دریافت گردند، بافت‌های اضافی چربی نیز سوخته و افراد به راحتی وزن اضافیشان را برطرف می نمایند. به علاوه، چون تمامی اعضای خانواده در این فریضه الهی شرکت می‌کنند افراد چاق راحت‌تر می توانند رژیم لاغری خود را ادامه دهند. البته استفاده از زولبیا بامیه و انواع غذاهای شیرین در این دوران چاقی و حتی افزایش فشار و چربی خون را به همراه دارد و گاه به این ترتیب تمام فواید به مضرات تبدیل می‌شود.»
روزه علیه سموم
یکی از فرایند های مهمی که در ایام روزه‌داری در بدن اتفاق می افتد سم زدایی طبیعی بدن است. در حین این فرایند سموم یا خنثی می‌گردند و یا آنکه به طور کلی حذف می شوند. اندامهایی نظیر روده بزرگ، کبد، کلیه ها، ریه ها، غدد لنفاوی و پوست از مکانهای تجمع سموم هستند که در طول روزه‌داری از این آلاینده ها پاک می گردند. در تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۴ به انجام رسید، دیده شد در کارگران تایوانی که به دلیل نوع شغلی که دارند بیشتر در معرض سموم قرار دارند، بعد از ۱۰ روز روزه‌داری میزان سموم در بدنشان که به بیشترین حد خود رسیده بود، به کمترین میزان خود رسید.
به علاوه، روزه‌داری فرصت مناسبی برای تصحیح عادات بد غذایی نظیر خوردن وعده های غذایی سنگین، زیاده خواری و مصرف بیش از حد مواد غذایی است که دارای افزودنی هستند. دکتر مظهری در زمینه سم‌زدایی بدن به کمک فرایند روزه‌داری معتقد است: «با کاهش ۵۰۰ تا ۶۰۰ کالری از انرژی روزانه نه تنها در طول این دوران آسیبی به بدن نمی رسد بلکه جرم گیری، سم زدایی و دفع موادی که در طول یک ماه گذشته در اثر پرخوری و بد خوری دریافت گردیده اند، صورت می گیرد. در طول روزه‌داری فلزات سنگینی نظیر کادمیوم، جیوه و سرب که ورودشان به بدن اجتناب ناپذیر است، دفع می‌شوند و همین امر بزرگترین کمک را به جوان سازی همه سلول‌های بدن می نماید.» از آنجایی که در این ایام پرخوری کمتر اتفاق می افتد، در نتیجه سمومی که اغلب از طریق غذا و آب آشامیدنی وارد بدن می گردند و عوارضی را به همراه دارند، کمتر به بدن رسیده و اندام‌ها چون فرصت بیشتری برای پاکسازی دارند، این مواد زائد را از بدن دفع می‌کنند. به این دلیل است که متخصصین تغذیه توصیه می‌کنند که افراد حتما در زمان‌هایی که اجازه غذا خوردن دارند بهتر است که هر چه بیشتر از مایعاتی نظیر شیر، آب، آبمیوه و چای استفاده نمایند.re529 روزه و فواید آن

نقش روزه در تقویت اراده
انسان با روزه‏داری که، امساک در خوردن و آشامیدن و خودداری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهش‏های خویش می‏جنگد و در برابر غرایز خود مقاومت می‏کند، تمرین این عمل، اراده و تصمیم را در انسان نیرومند می‏سازد و جان را از قید حکومت و سلطه هوس‏ها و خواهش‏ها می‏رهاند. پیشوایان اسلام فرموده‏اند: «افضل الناس من جاهد هواه و اقوی الناس من غلب هواه؛ بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومندترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود.» پس روزه‏داران بهترین مردمند چرا که با خواسته‏های نفسانی مبارزه می‏کنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خویش بتوانند بر نفس خود مسلط شوند، از نیرومندترین مردم نیز خواهند بود.
ماه رمضان زمان مخصوصی است که بهترین فصل برای تربیت و تقویت ایمان و اراده می‏باشد حضرت زهرا(س) در ضمن خطبه‏ای که در مسجد پیامبر(ص) ایراد نمود، فرمود:
«و الصیام تثبیتا للاخلاص؛ (علل الشرایع، ص ۲۳۶)
و روزه را خداوند قرار داد برای ثبات و استواری در اخلاص.»
شخص روزه‏دار، در درجه اول با مقاومت در برابر نیرومندترین خواسته‏های طبیعی و غریزی خود از خوردن و آشامیدن و غیره، اراده خود را محکم و تقویت می‏نماید و مهم‏ترین عادت‏های خویش را ترک و بر شهوات نفس خود مستقلاً حکومت می‏کند. روزه روح و باطن انسان را از خواهش‏های ناشایسته پاک می‏گرداند و صیقل می‏دهد و صفای باطن می‏آورد زیرا وقتی شکم انسان از غذاها خالی شد. پرهیزگاری، امانت‏داری، صداقت و خلاصه انسانیت او تقویت‏شده و نور ایمان در قلب او تجلی می‏کند.
حضرت عیسی بن‏ مریم(ع) فرمود:
«یا معشر الحواریین جوعوا بطونکم لعل قلوبکم تری ربکم؛ (سفینه النجات، ج ۱، ص ۱۸۰)
ای حواریین خالی نگه دارید شکم‏های خود را شاید پروردگار خود را از راه دل ببینید.»
روزه و صبر
«صبر» از خصائلی است که در اخلاق اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، انسان مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش در راه هدف‏هایی مبارزه می‏کند و با مشکلاتی نیز روبه‏رو است. بدون خصلت صبر، پیروزی بر مشکلات و رسیدن به هدف‏ها آسان نیست. صبر و مقاومت بر نیروی پایداری انسان می‏افزاید و اراده را توانا می‏سازد. هیچ جامعه‏ای اگر تحمل ناگواری‏ها را نداشته باشد، بر مشکلات مختلف و بر دشمنان خویش نمی‏تواند پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که می‏توان به پیکار ستمگران رفت و دست استعمارگران را کوتاه نمود و روزه – به ویژه در روزهای گرم و طولانی تابستان که فشار تشنگی طاقت‏فرسا می‏شود، به طور چشمگیری به انسان صبر و مقاومت می‏بخشد و تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان می‏سازد.
قرآن کریم با توجه به همین اثر، از روزه به صبر تعبیر کرده است: و استعینوا بالصبر و الصلوه… از صبر (روزه) … و از نماز کمک بگیرید … .
شایان ذکر است که روزه‏ای این پاداش را دارد که تمام اعضا و بدن و قلب آدمی صائم (روزه‏دار) باشد. در این صورت شخص به گونه‏ای از مادیات فاصله می‏گیرد و با عالم عقل که نزدیکترین موجود به خداست نزدیک می‏شود، تا جایی که فانی در اراده خدا می‏گردد و به مبدأ مطلق اتصال می‏یابد و به مقام صائمین واقعی (خواص الخواص) می‏رسد.
امیرمؤمنان علی(ع) نیز به همین مرتبه اشاره می‏فرماید: «صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن الطعام؛ روزه دل از اندیشه گناهان برتر از روزه شکم ازخوردن و آشامیدن است و البته این بدان معنا نیست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و آشامیدن را رها کنیم بلکه لازم است به آن اکتفا ننماییم و همراه با آن بکوشیم که به نتایج معنوی روزه نیز برسیم.

منابع

پایگاه اختصاصی بانوان

سه نسل

وبلاگ رامیان

بیتوته

ویکی پدیا



:: برچسب‌ها: : احکام دینی, ماه رمضان, مذهبی: احکام دینی, ماه رمضان, مذهبی , روزه , مقاله , درباره , روزه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
99نام مبارک خدای مهربان

. رحمن:بخشاینده جمیع مخلوقات.
2. رحیم :مهربان بر بندگان .
3. ملک :پادشاه فرمانروا،برجمیع مخلوقات.
4. قدوس :پاک از همه عیبی و نقصانی.
5. سلام :پاک وبی عیب از نکوهش و نقایص.
6. مومن :راست کننده وعده های خویش .
7. مهیمن :خدا اگاه است بر جمیع نهانیهاواشکارا.
8. عزیز :ارجمندوبزرگواری ومنزه ازسود و زیان و کفر وایمان.
9. جبار :بازدارنده مخلوقات بد.
10. متکبر:ظاهرکننده بزرگواری خود به برهان قاطع،بر اهل آسمانها وزمینها.
11. خالق:افریدگار هر چیزی بر مقداری واندازه که شاید.
12. باری : افریننده هر چیزی به صفتی وخاصیتی .
13. مصور:تصویرکننده هرچیزی به صورت مخصوص وشکلی که بدان ممتاز گردند، از یکدیگر.
14. غفار:پوشاننده زشتی ها و معایب بندگان از انواع گناه و تقصیرات.
15. قهار:شکننده ی گردن هر گردنکشی ،به انواع رنج و خواری
16. وهاب:بخشاینده به انواع عطاهاو همت ظاهری و باطنی بندگان بی غرض
17. رزاق:روزی دهنده ی هر روزی خواری ،بدان قدر که غایت او باشد.
18. فتاح:گشاینده ی هر کار بسته.
19. علیم :خدای دانای در هزلریا،بر همه ی بودنیهااز نیک و بد، تا ابد.
20. قابض:خدای نیک کننده ی انچه خواهد،به عدل و حکمت خویش.
21. باسط:خدای فراخ کننده ی آنچه خواهد ،به حکمت خویش.
22. خافض:فرود اورنده ی آنچه خواهد،به علم قدیم و قدرت بالغه ی هر چه در اراده ی او بود.
23. رافع:دارنده ی آنچه خواهد،از مرتبه ی اسفل به اعلا درجه در رفعت.
24. معزّ:عرت دهنده ی آن را که خواهد بعدازخواری.
25. مذلّ:خوار و ذلیل گرداننده ی آ را که خواهد.
26. سّمیع:شنونده ی هر رازی.
27. بصیر:بیننده ی چیزهای آشکارا وپنهانی.
28. حکم:داد دهنده و جدا کننده به حکم خویش میان خلق،حق را از باطل.
29. عدل:خداوند راست کردار وراست گفتارو دارنده ی هر چیزی بر حدّو مقدار آن چیز.
30. لطیف:خداوند رساننده ی نیکوئیهاو نعمت های پوشیده بر بندگان به آسانی،چنانکه او را عملی نباشددر آن ودر دنیا،هیچ کس اسرار آن را نداند.
31. خبیر:خدای آگاه برنهانیها.
32. حلیم:بردبار وتاخیر کننده در عقوبت عاصیان ،می داند که غایب شدن ار آن عالم قدیم،ممکن نباشد.
33. عظیم:خداوند بزرگ و بزرگواری او زیاده از آن استکه وهم واراک،او را دریابد.
34. غفور:آمرزنده ی جرم و جنایت بسیار از معاصی.
35. شکور:دهنده ی کرامت بسیار،به اندک طاعتی ومحقّر خدمتی.
36. علیّ:بزرگواری که منزّه است از شرک و شبیه.
37. کبیر:خدای بزرگ وپاک است،ذات او از صورت و خیال و شبه و خیال.
38. حفیظ:نگاه دارنده ی هر چیری از آنچه آفت او بود.
39. مقیت:خدای تواناست بر نگاه داشتن هرچیزیو هر کاری به قدر و مقدار آن.
40. حسیب:خدای ،پسندیده کافی است خلایق را ،در قضا کردن حاجات و دفع بلیّات.
41. جلیل:خدای بزرگوار به ذات وجمیع صفات.
42. کریم:خدای پاک است و صفت نیکو داردو درگذرنده ی جرمو تقصیر از بندگان گناهکارپریشان روزگار.
43. رقیب:نگاه دارنده ی همه کس وهمه چیز،در همه حال.
44. مجیب:خدای،اجابت کننده است آن را خواند وخواهد.
45. واسع:خدا گشاده است فضل و رحمت او،و قهر وعدل اوورساننده ی این جمله است،بر بندگان.
46. حکیم:خدای تعالی صواب کار است و بسیار معانی پوشیده در گفتار و کردار.
47. ودود:خدای تعالی دوست مطیعان است و دوست دارنده ی هر دوست فرمانبردار.
48. مجید:خدای ،پاک و منزه است از گرفتن زمان و مکان و رساننده ی آثار و بزرگواری به هر کس.
49. باعث:برانگیزاننده ی هر نفس و تن مرده،و پیدا کننده ی هر چیزی زنده.
50. شهید:خدای تعالی آگاه و بینا است،بر همه ی چیزهای اندک وبسیار،نهان و آشکار.
51. حقّ:خدای هست، وهستی او بدرستی،وسزاواربه خدائی.
52. وکیل:خدای پیش برنده یآن چیز که بدو تفویض است وکیل گشته است، مر بندگان متوکل را.
53. قویّ:خدای توانا است بر هر چه خواهد.
54. متین:خدای استوار کار.
55. ولیّ:خدای نیکو دارنده ی دوستان وبندگان پاکیزه اعتقاد.
56. حمید:خدای ستوده است به ذات خویش ،به سبب ذکر وستایش و پرستش بندگان وپنداشت هربد گمان.
57. محصی:خدای داناست برعدد هر چیزی.
58. مبدئ:آفریننده ی هر چیزی بی علت و حاجت.
59. معید:خدای بازبرنده ی هر چیز فانی وناچیزمرده وزنده،به اول حال خویش.
60. محیی:زنده کننده وجان دهنده ی هر جماد مرده.
61. ممیت:میراننده ی هر زننده.
62. حیّ:رنده ی پاینده،از ذات خویش نه از سبب دیگر.
63. قیّوم:خدای قایم و پاینده به ذات خویش است،نه به واسطه غیر.
64. واجد:خدای تواناست بر هر چه خواهد.
65. ماجد:بزرگوار به هنگام عطا دادن جهت صواب اعمال ،و در وقت عطازیاده از یافت عقول کننده.
66. واحد:خدای تعالی یگانه است،در صفات الوهیّتو پادشاهی خویش.
67. احد:یگانه در یگانگی،و بی همتایی در ذات خویش.
68. صمد:خداوند،معبود و پناه همه ی نیازمندان استدر همه حال.
69. قادر:خداوند توانا بر هر چه خواهد،بی مدد و معاونت دیگری در همه احوال.
70. مقتدر:خدای توتنا،در برآوردنو بردن همه چیز،از مرتبه ی اسفل به اعلی درجه واز درجه اعلی،بازبرنده به مرتبه ی اسفل.
71. مقّدم:پیش اونده ی نیکی وبدی،به هر که سزاوار آن باشد.
72. موخّر:پست دارنده ی آنچه شایسته ی خواری و پستی بود ،در مراتب.
73. اوّل:خدای همیشه ابد بوده بدون کمال بدایت.
74. الاخر:خدای ،همیشه باشد بی وهم و زوال.
75. ظاهر:خدای ،پیداست هستی او ،به آثار و علامت بسیار در ظهور موجودات.
76. باطن:پوشیده است ذات خدا از دریافت ابصار و اوهام.
77. والی:پادشاه فرمانرواو صاحب ولایتذاتیّه کلیّه،بر جمیع مخلوقات.
78. متعالی:ظاهر کننده ی بزرگی خویش،به ,آیتهای پیدا.
79. برّ:خدای نیکو کننده با خلایق و آفریده های خویشکه نیکویی او،به همه جا وهمه کس رسیده است.
80. توّاب:خدای توبه دهنده و توبه پذیرنده است.
81. منتقم:خدای تعالی انتقام کشنده استاز بندگان بدکار و بد،چنانکه حق اوست.
82. عفوّ:خدا در گذراننده ی کردار مخلوقات است به تخصیص آنکه بسیار از گناه ترسد.
83. رؤوف:خدای بخشانده و مهریان بر خلقان،ونماینده ی راه فلاح و فساد به اهل مطیعان بی واسطه.
84. مالک الملک:پادشاه پادشاهان و شکننده ی گردن هر جبّاریو متکبّری و موصوف به نیکو داشت،هر شکسته دل بیچاره ی عاجز.
85. مقسط:خداوند بهره ی هر شخصی،از نیکی و بدی که بدو رسد،چنانچه در ازل قسمت فرموده است.
86. جامع: جمع دارنده ی چیزهای پراکندهو پریشان به قدرت و رحمت خویش.
87. غنیّ:خدای بی نیاز است ازهمه کس وهمه چیزدر همه حال.
88. مغنیّ:بی نیاز کننده ی نیازمندان در همه چیزی.
89. معطی:دهنده ی مصالح معاش هر چه خواهد مر بندگان را.
90. مانع:خدای بازدارنده است از بلا و نعمتو راحت و محنت از هر که خواهد از بندگان.
91. ضار:رساننده ی الم و خواری و مصیبت،به هر که خواهد.
92. نافع:رساننده ی منفعت و شادی ،چه در صورت خیر،یا در وجه شرّو مکروه.
93. نور:خداوند پیدا و روشن است هستی او، به نشانه های ظاهر،و بردارنده ی حجابها از دلهای بندگان آن را که خواهد.
94. هادی:پیدا کننده و راه نماینده به اسباب نفع و ضرر،مر بندگان را.
95. بدیع:خدای آفریننده ی هر چیزی به سابقه ی نهج اصلی.
96. باقی:خدای همیشه باشدو هست وخواهد بود،بی تغییرو تبدیل.
97. وارث:خدای،بازستاننده ی داده است از خلق.
98. رشید:خدای صواب کار به راه راست است.
99. صبور:صبر کننده در مکافات وعقوبات گنه کاران ودر عذاب فرستادن بر کافران.



:: برچسب‌ها: 99 , نام , مبارک , خدای , مهربان , , 99نام , مبارک , خدای , مهربان , 99نام , مبارک , خدای , مهربان , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
مقاله در مورد نماز

چرا باید نماز بخوانیم؟چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگي‌هايي دارد؟

 

نماز و اسرار تربيتي آن

 

• نماز موجب ياد خداست:

ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.

 

انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.

 

به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)

 

• دوري از گناه:

نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.

گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)

 

بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.

 

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه  مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

 

• نظافت و بهداشت:

از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.

 

• انضباط و وقت‏ شناسي:

نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.

 

بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.

 

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

 

منبع:iran-forum.ir



:: برچسب‌ها: مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد نماز ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

قرآن چیزی جز کتاب هدایت در زندگی نیست: "هدی للمتقین". قرآن کتابی است برای انتخاب بهترین زندگی که سعادت جاودانه در پرتو آن تحقق می‌یابد. آیا قرآن در مورد چگونه زیستن است و چگونگی رفتار را با خداوند و انسان‌هایی دیگر به خوبی تبیین نموده است.

زندگی حقیقی و حیات طیبه در پرتو علم به دستورها و رهنمودهای قرآن شکل می‌گیرد: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اجابت کنید خدا و رسولش را هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که مایه حیات شما است" نیز فرمود: "هر کس کار شایسته انجام دهد، مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را حیات و زندگی پاکیزه بخشیم".

چون قرآن روش درست زیستن را به انسان می‌آموزد و برنامه‌ای را که در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی انسان و تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی اوست، ارائه می‌دهد، به میزانی که انسان آموزه‌ها و دستورهای قرآن را در زندگی به کار بندد، موفقیت کسب خواهد کرد اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد، دچار خسارت و ضرر خواهد شد.

زندگی قرآنی بر اساس رعایت مقررات و عدالت و احسان و صفا و صمیمیت است و مردمی که این گونه زندگی کنند، دارای اطمینان خاطر و آسایش خواهند بود و سعادت ابدی و جاودانه را در آغوش خواهند گرفت؛ البته آگاهی کامل نسبت به این موضوع نیازمند بحث و بررسی گسترده و تأمل در آیاتی از قرآن است که چگونگی رفتار مسلمان را تبیین می‌کند. جهت اطلاع بیشتر با استفاده از فهرست موضوعی تفسیر نمونه موضوع "رفتار یک مسلمان و چگونگی جامعه اسلامی" را ملاحظه فرمایید.

 

 

اعجاز تأثیری قرآن

قرآن حکیم از نظر تأثیرات خود نیز معجزه است و آن تأثیری که در قرآن هست در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد و به وسیله همین تأثیر در دنیا منتشر و آن را روشن نموده است. نخستین علاقه تأثیر با روح انسانی است، هرگاه روح ، مأثر و منقلب شود، در تصوّرات، گفتار وکردار انسانی نیز انقلاب حاصل می گردد زیرا مرکز این سه چیز دل یا روح است. حدیث حضرت رسول صلی الله علیه و سلم این حقیقت را چنین اظهار فرموده است که در بدن انسان چیزی ( پاره گوشتی ) هست که هرگاه آن درست شود تمام بدن درست خواهد شد( بخاری ) بنابر این روح مرکز اصلاح است. لاکن روح چیزی است از( امر ربّی ) و آسمانی است و زمینی نیست. لذا هر کتاب آسمان کلام ربّ می باشد و به وسیله آن، روح که از( امر ربّی) است اصلاح می شود.  ملّت و مملکتی که در آن قرآن حکیم ظاهر ونازل شد مرکز تمام مفاسد اخلاقی وعقیدتی جهان بود یعنی مفاسد اعتقادی سرزمین و ملّت عرب به جای رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت و بت پرستی بین مردم به طور عموم شایع بود. انصاف و عدالت به کلّی محو و معدوم بود و تمام جزیرة العرب به صورت ستمکده ای در آمده بود و هر قوی و مستکبر، مستضعف و ناتوان را می بلعید  به علّت عدم وسائل کسب معاش تنها سرقت وغارت وسیله معاش آنان بود از این مظالم ناشی از قساوت قلب، اولاد بی گناه ایشان هم از تلف جان مصونیّت نداشتند حتّی دختران خود را زنده به گور می کردند و بر این عمل شنیع خود افتخار می نمودند و استعمال مسکرات و غیره به قدری شایع بود که هیچ مجلس ومحفلی از شراب نوشی و می گساری خالی نبود. از اتّفاق و اتّحاد خبری نبود و با آن آشنایی نداشتند و افراد هر قوم و قبیله دائما با یکدیگر جنگ و ستیز داشتند و این خانه جنگی و مردک کشی محبب ترین شغل ایشان بود کلّیه اسباب اصلاح از تعلیم، قانون تربیت و غیره معدوم شده بود . جهالت، بی قانونی، مطلق العنانی ( لجام گسیختگی ) عمومیّت داشت، حالات واوضاعی بر مردم مستولی بود که با وسایل و اسباب انسانی در هزار سال هم اصلاح امکان پذیر نبود و تصور از بین رفتن مفاسدی که از صدها سال مردم به آن آلودگی داشتند مشکل به نظر می رسید. پس چه طور تصور اصلاح عرب ممکن بود. در صورتی که بین ایشان اسم ونشانی از اسباب اصلاح و جود نداشت. شما عصر حاضر را ملاحظه کنید با این که کلیّه اسباب اصلاح معاشرت تشکیل شده است و با قلم برای اصلاح جامعه تلاش می شود لیکن انواع مفاسد روز بروز بیشتر می شود ومسائل جدید جرایم حادث می گردد. توجّه فرمایید و این منظره را مورد ملاحظه قرار دهید و فکر کنید که اصلاح عرت و سیله قرآن با این صورت حال چه قدر مشکل بود بخصوص در زمان سیزده سال زندگی مکّی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم که این ایام از مجموع 32 ساز زمان نبوّت سخت ترین زمان بود. این زمان، زمان ممانعت اصلاح قرآنی بود که قدرت جابرانه کفّار مکّه صدای قرآنی را در تمام مدّت این سیزده سال تحت فشار خود قرار داده بودند وتمام طرق تبلیغ قرآنی مسدود بود؛ امّا پس از هجرت تا حدودی آزادی تبلیغ نصیب قرآن شد، لیکن از یازده سال زندگی مدنی در هشت سال یعنی تا فتح مکه حالتی برای قرآن پیش آمد که خود دشمنان آن بر مدینه هجوم آوردند و خواستند که تبلیغ قرآنی و صدای حق کلام الهی را به وسیله جنگ و نبرد متوقف سازند تا بدین وسیله در این محیط جنگی هشت ساله آزادی نصیب صدای حق قرآن نشود. از مدّت 32 سال که ایام و زمان نبّوت وقرآن بو فقط دو ونیم سال باری تبلیغ وتأثیر قرآن میسّر شده است. در این مدّت بسیار کوتاه قرآن به وسیله تعلیم وصدای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورده است که از نظر جهان مخفی نیست و در صفحات تاریخ درج شده است و دوست و دشمن برآن اعتراف دارد.

صورت حال اقامه حقوق الهی این بود که بت پرستی یکسره نا پدید گردید و در هر خانه، خدا پرستی وتوحید چنان نفوذ کرد که خود بت پرستان بت شکن شدند و هر وقت بر زبان آنها کلمه تو حید الله جاری بود و سرها در عبادت واحد لا شریک خم شدند، ودلها از عظمت الهی آکنده گشت، خوف و هراس غیر الله به کلّی از قلوب خارج شد. صورت حال حقوق انسانی این بود که کسانی که دشمن برادران حقیقی خود بودند، به علّت رشته اسلامی و قرآنی، بلال حبشی، صهیب رومی، سلمان فارسی را از برادران حقیقی خود محبوب تر تصوّر نمودند. خانه جنگی خاتمه یافت قوم و ملّت عرب کلاّ در رشته محبت و اخوّت منسلک گردیدند و به صورت یک دیوار فولادی در آمدند. قمار بازی، رباخواری، می گساری، سرقت، غرتگری، قتل،ظلم،وستم نه تنها از عرب برچیده شد که هر جانی قدم این ملّت عرب متأثر از قرآن واقع شد آن جای از این مفاسد اخلاقی و عقیدتی و عملی به کلّی پاک ومبرّا گشت. یکنفر اهل قلم اروپایی می نویسد: گویا بعد از قرآن عربها در صورت و شکل انسان به ملائکه تبدیل شدند. این یک حقیقت گویی تاریخی است که چنین برنا.ه اصلاحی پیاده نمودن که کلّاً معجزه باشد فقط خاصّ قرآن کریم است وحصول این مطلب از مجموعه قوّت کتب انسانی وکلیِه طاقت حکومتهای دنیا ممکن نبود. آیا به وسیله تأثیری است بر این که قرآن کلام الهی است،در این مورد ما هرچه نوشتیم، خود مسیحی های زمان حاضر که دشمنان اسلام میباشند، بر آن اعتراف کرده اند.

 

تأثیر قرآن از دیدگاه اروپا

دکتر مارلیس می نویسد: قرآن بر دنیا نقاب مؤثری انداخته است که بهتر از آن امکان ندارد. لیسیان فرانسوی می نویسد که قرآن چنین جاذبه ایمانی و با قدرتی را به وجود آورده است که اصلا جای شک و تردیدی در آن باقی نمانده است.

سرولیم میور می نویسد: قرآن با دلادل فطرت خدارا بالاترین وجود هستی را اثبات نموده وانسان را برای اطاعت او مجبور ساخته است.

مسترجی. تی .می نویسد: قرآن تعداد نا محدودی از افراد بشر را مورد اثرخود قرار داده است. ابتکار و اکتشافات دنیای جدید هم نیاز به قرآن را واضح نموده است.

مستر امانوئل دی انش می نویسد: نور قرآن در این وقت در اروپا نمایان شده است وظهور این نور از زمانی است که تاریکی بر دنیا احاطه کرده بود واز این نور علم، عقل مرده یونان زنده شد.

 

مستر ایچ الیس لیدر می نویسد: توسط قرآن حکمت و فلسفه به ظهور پیوست وچنان ترقّی کرد که بر حکومتهای بزرگ اروپا برتری یافت.

 

حدیثی از پیامبر اكرم (ص) درباره تاثیر قران بر موفقیت انسان

پیامبر اسلام فرمودند:حکایت قران ومردم حکایت زمین وباران است :درحالیکه زمین مرده وخشکیده است،ناگاه خداوند بر آنباران میفرستد وزمین تکان میخورد ،سپس بارانهای تند را فرو میریزاند وزمین تکان دیگری میخورد ورشد میکند ،آنگاهپشت سر هم نهرها را از دره ها جاری میسازد تا آنکه زمین میروید وگیاهان بالیدن میگیرند وخداوند آنچه را مایه آراستگی زمین وخوراک مردم وحیوانات است از دل آن بیرون میآورد .قرآن نیزمردمی را که آن را بپذیرند چنین میکند .کنز العمال 

 

 رموز موفقیت از زبان خداوند

 در كتاب آسمانی قرآن 12 آیه بسیـار معجزه آسا وجود دارد كه شاید كسی تا به حـال بـه آن تـوجه باشد. سخنانی به نهایت جالب و هدایت گر كه هر فردی را بـطور یقین در زندگی موفق نموده و به بالاترین درجات سوق می دهد. به نظر من اسـرار كامیابی در تمامی مراحل و جنبه های زندگی در این 12 آیه ارزشمند نهفته است.بـرای رسـیـدن بـه مـوفـقـیت كـافی است این آیات را با قلبی روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نمایید. به خداوند فرصت دهید، خواهید دید كه زندگی شما دچار تحول شگرفی خواهد شد

 

 

 

قرآن راهنمای زندگی انسان

خداوند یکتا،برای هدایت بندگانش راه‌های زیادی گشوده و مسیرهای هموار متعددی قرار داده است،تا بندگانش با تأمل در نشانه‌ها و ایات خداوندی که در همه آفریده‌هایش مانند نقطه‌ای نورانی می درخشد، راه راست و مستقیم را برگزیده و به سعادت دنیا و آخرت ره یابند.

خداوند انعکاس عظمت خود را در جهان طبیعت، به تصویر کشیده، تا انسان با تفکر در دل ایات مشهود خداوندی، نشانه حق و حقیقت را دریابند.با تأمل او در قرآن، مثال‌هایی از حشرات و حیوانات آورده است،که انسان دانا حق را می‌یابد،ولی انسان نادان ظاهر مثال را دیده و از یافتن عظمت در این نشانه‌ها، ناتوان می‌باشد.در کتاب خدا،سوره‌هایی با نامهای حیوانات وجود دارد که در این سوره‌ها،به شکلی،به زندگی این حیوانات برای رهنمود انسان‌ها، اشاره شده است.به عنوان مثال،در ایه 41سوره عنکبوت خداوند به حشره کوچکی اشاره می‌فرماید که از طریق ماده‌ای که در معده‌اش وجود دارد،با زحمت فراوان، برای بنیان خانه‌اش تارهایی را بر روی شاخه و یا برگ‌های درختان و یا در و دیوار می‌تند.این تارها به اندازه‌ای نازک است که حتی با وزش نسیمی از بین می‌رود.خداوند سستی و ناپایداری این خانه همچون ناپایداری روزگار افرادی می‌داند که پرستش خداوند را کنار گذاشته و به اطاعت غیر خدا روی آورده‌اند؛آنانی که عظمت و بی‌همتایی خداوند را نادیده گرفته و به پرستش و عبادت چیزی می‌پردازند که از ناپایداری و بی‌ریشه‌گی آن باخبرند.

همچنین،در سوره نمل به پشتکار مورچه اشاره می‌کند و تلاش او را برای انسان‌هایی مثل می‌زند که راه رسیدن به خداوند را کوتاه می‌پندارند و هنگام مواجه شدن با کوچک‌ترین مشکلی روحیه خود را می‌بازد و از ادامه راه منصرف می‌شوند،در حالی که این حشره کوچک برای رسیدن به هدف خود بارها و بارها تلاش را از سر می گیرد و دانه‌ای را که افتاده است، باز برمی‌دارد و هیچ گاه،از این تلاش که در هر ثانیه تکرار می‌شود،فروگذار نیست. خداوند، در واقع از بندگانش می‌خواهد تا مانند این حشره کوچک،با تحمل مشقّات، سعادت آخرت را از آن خود کنند.

همچنین در سوره نمل تلاش و کوشش زنبور عسل را ترسیم می‌کند که با ظرافت خاصی شیره گلها را می‌مکد و با کمک مواد داخل دستگاه گوارشش ماده‌ای را تهیه می‌کند که انسان نیز می‌توانداز حلاوت آن کام خود را شیرین کند.این حشره کار روزانه خود را چنان زیبا و ظریف انجام می‌دهد که بنده دانا با تأمل در رفتار آن و دقت در جثه کوچک این حشرات،می‌تواند به عظمت و بزرگی خداوند پی ببرد و با نظر دوختن به درون این ایات به تحول عظیمی دست یابد.

این چنین،پروردگار هستی،قدرت و عظمت خود را در اندام حتی ناچیزترین حشرات و موجودات،به رخ انسان‌های غافل می‌کشد.او این موجودات را با وجود کوچکی،پیچیده آفریده است تا هم توانایی آن داشته باشند که چرخه زندگی انسان را بگردانند و هم پیچیدگی وجودشان ذهن انسان را روشن کند و مسیر رسیدن به سعادت اخروی را که در شناخت خداوند نهفته است، صاف و هموار سازند.به راستی، پروردگاری که قادر است،از بزرگترین و پیچیده‌ترین موجود (انسان) تا ناچیزترین حشره(پشه) را بیافریند،سزاوار پرستش است.

 

اثرات یاد خدا در زندگی انسان

یاد خدا به عنوان روح و هدف عبادت

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آنرا آماده تجلیات الهی قرار می دهد. امام علی علیه السلام درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: « ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده و ما برح لله _عزت آلاوه _ فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم »(خطبه 222): خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا می گردد.

در همين خطبه حالات و مقامات و كرامتهائی كه برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می دهد توضيح داده شده است، از آن جمله می فرمايد: تنزلت علي«قد حفت بهم الملائكه و هم السكينه و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فی مقعد اطلع الله عليهم فیه فرضی سعيهم و حمد مقامهم يتنسمون بدعائه روح التجاوز... »فرشتگان آنان را در ميان گرفته اند، آرامش برايشان فرود آمده است، درهای ملكوت بر روی آنان گشوده شده است، جايگاه الطاف بی پايان الهی برای شان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه بوسيله بندگی به دست آورده اند ديده و عملشان را پسنديده و مقامشان را ستوده است، آنگاه كه خداوند را می خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام و پس رفتن پرده های تاريك گناه را احساس می كنند. یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

 

یاد خدا باعث خودیابی

در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می کند، خود را واقعاً باز می یابد. بنابر این یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. یعنی محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود مقدم بر وجود او است از خودش به خودش نزدیکتر است.« و نحن اقرب الیه من حبل الورید و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم. سوره ق آیه 16 و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه» و بدانید که خدا میان انسان و دل او حایل می گردد.سوره انفال آیه. 24 نکته بسیار جالبی که از تعبیرات قرآن کریم استفاده می شود اینست که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی. " « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم » و مانند کسانی نباشید که خدارا فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد سوره حشر آیه 19. از اینجا معلوم می شود که چرا یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

         

یاد خدا سبب قوت قلب

« يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون، سوره انفال ایه 45 ». ای اهل ايمان! آنگاه كه با دشمن در ميدان جنگ روبرو می شويد، پابرجا و محكم بمانيد.« و اذكروا الله كثيرا »در همان حال خدا را زياد ياد كنيد، اول دستور ثبات است شپس می فرماید: ياد خدا را فراموش نكنيد. یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می کند. « یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه » سوره بقره، آيه 153 نماز ذکر خداست. قرآن می گوید از نماز مدد و نیرو بگیرید. اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو، آنوقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویتر می شود. چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی دهدبهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد و ذکر خدا بگوید؟ مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید. قرآن به مجاهدین می گوید: « یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون »ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان می دهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. نگفت: " پابرجا باشید، اینجا دیگر جای یاد خدا نیست "، نگفت: " بروید در خانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید "، گفت: پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید، و در این صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.

 

یاد خدا باعث بینائی و روشنایی

خداوند در سوره اعراف می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشيْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون َاعراف، 201»« وَ إِخْوَنُهُمْ يَمُدُّونهُمْ فى الْغَىِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ،اعراف، 202»: پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا و پاداش و كيفر او مى افتند ودر پرتو ياد او راه حق را مى بينند و بينا مى گردند.ولى ناپرهيزكاران برادرانشان يعنى شياطين آنان را پيوسته در گمراهى پيش مى برند و باز نمى ايستند!. در روايات كرارا به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسه هاى شيطان اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شيطانى مى كردند، و از طريق مراقبت كه در علم اخلاق بحث مشروحى دارد با آن مى جنگيدند. اصولا وسوسه هاى نفس و شيطان همانند ميكربهاى بيمارى زا است، كه در همه وجود دارند، ولى به دنبال بنيه هاى ضعيف و جسمهاى ناتوان مى گردند، تا در آنجا نفوذ كنند اما آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند، اين ميكربها را از خود دفع مى كنند. جمله اذا هم مبصرون به هنگام ياد خدا چشمشان بينا مى شود و حق را مى بينند اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى افكند، آنچنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى شناسد، ولى ياد خدا به انسان بينائى و روشنائى مى بخشد، و قدرت شناخت واقعيتها به او مى دهد، شناختى كه نتيجه اش نجات از چنگال وسوسه ها است.

پرهيزكاران در پرتو ذكر خدا از چنگال وسوسه هاى شيطانى رهائى مى يابند، و اين در حالى است كه گناهكاران آلوده، كه برادران شيطانند در دام او گرفتارند، قرآن در آيه بعد در اين باره چنين مى گويد: برادرانشان - يعنى شياطين - پيوسته آنها را در گمراهى پيش مى برند، و از گمراه ساختن آنها باز نمى ايستند، بلكه بيرحمانه حملات خود را به طور مداوم بر آنها ادامه مى دهند و اخوانهم يمدونهم فى الغى ثم لا يقصرون(سوره اعراف ایه 202) اخوان كنايه از شياطين است و ضمير هم به مشركان و گنهكاران باز مى گردد، چنانكه در( آيه 27سوره اسراء) مى خوانيم ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين: تبذير كنندگان برادران شيطانند!. يمدونهم از ماده امداد به معنى كمك دادن و ادامه دادن و افزودن است يعنى پيوسته آنها را به اين راه مى كشانند و پيش مى روند. جمله لا يقصرون به معنى اين است كه شياطين در گمراه ساختن آنها از هيچ چيز كوتاهى نمى كنند. سپس حال جمعى از مشركان و گنهكاران دور از منطق را شرح مى دهد و مى گويد هنگامى كه آيات قرآن را براى آنها بخوانى آنرا تكذيب مى كنند و هنگامى كه آيه اى براى آنها نياورى و در نزول وحى تاخيرى افتد مى گويند پس اين آيات چه شد؟ چرا از پيش خود آنها را تنظيم نمى كنى؟ مگر همه اينها وحى آسمانى است؟ و اذا لم تاتهم باية قالوا لو لا اجتبيتها. اما به آنها بگو من تنها از آنچه به سويم وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز آنچه خدا نازل مى كند، چيزى نمى گويم قل انما اتبع ما يوحى الى من ربى. اين قرآن و آيات نورانيش وسيله بيدارى و بينائى از طرف پروردگار است، كه به هر انسان آماده اى ديد و روشنائى و نور مى دهد هذا بصائر من ربكم. و مايه هدايت و رحمت براى افراد با ايمان و آنها كه در برابر حق تسليمند مى باشد و رحمة لهدى وقوم يؤمنون.(سوره اعراف ایه 203)



:: برچسب‌ها: نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست , ؟نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست؟ , نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست؟ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
مقاله ای در مورد حجاب

اهمیت  حجاب دراسلام

 

مقدمه :

 

حجاب دراسلام اهمیت ویژه ای داردوازنصوص قرانی است .

به همین خاطرمسائل ریزدرباره ی حجاب درقران کریم مطرح شده ومامسلمانان هم به آن مومن وپایبندبوده ایم اماعلیرغم ایمان وپایبندی اغلب ان رابه خوبی نمی شناسیم حتی بعضا"نمی دانیم که آیاقرآن کریم حجاب را مطرح کرده است یا خیر؟!مسلم است که در این صورت دچار مشکل خواهیم شد و نمی توانیم از آن به خوبی دفاع کنیم و مانند گذشته اندیشه های  غلط و بی اساس به نام آن رواج خواهد یافت .عشق وایمان به دین در جامعه ی ما قوی است و اشکال مادر ایمان یا عدم ایمان نیست بلکه در نشناختن اسلام و قرآن است که به آن ایمان داریم.

لغت واصطلاح حجاب

لفظ حجاب یعنی پرده حائل وساتر واصطلاحا"بببببه پوشش بانوان ((حجاب ))گفته می شود .در قرآن لفظ حجاب وجود دارد ولی فقط درباره ی همسران پیغمبر (ص)به کار رفته آن هم نه به معنی پوشش زنان .قرآن مصداق ونوع حجاب ومباحث دیگر آنرا دقیقا"بیان می کند اما نه تحت عنوان حجاب .قرآن مبحثی تحت عنوان حجاب ندارد چنان که اکثر مطالب را تحتعنوان خاصی مطرح نمی کند .این از ویژگی های خاص قران است که در عین حالی که جوانب مختلف یک مسئله را توضیحمی دهد آن ها را تحت عناوین فصل بندی شده مطرح نمی کند .این متکلمان و علما هستند که موضوعات را دسته بندی و نامگذاری می کنند واز آنها بحث میکنند .درفقه هم لفظ حجاب برای پوشش بانوان به کار نمی رود بلکه به جای آن لفظ ((ستر))به کار می رود .ولی کلمه ی حجاب برای پوشش زن شایع واصطلاح شده ودر مبحث پوشش بانوان درهمین معنی اصطلاحی که پوشش است به کار می رود نه معنی لغوی ان که پرده باشد .

بعضی گمان کرده اند که حجاب اسلامی از آن جا که لغت حجاب به معنی پرده است یعنی در پرده بودن زن !

وحجاب یعنی ((پرده نشینی))وزن خوب زنی است که همیشه درخانه وپشت پرده باشد وبیرون نیاید !همین تلقی از حجاب موجب افراطی هایی شده ونیز موجب شده تا بعضی که از اندیشه قرآنی اطلاع ندارند ویا دارند وخود را به نادانی می زنند حجاب را به ((پرده نشینی ))تعبیرکرده وبه آن حمله کنند .در مکتوب حاضر هرجا لفظ حجاب به کار می رود معنی اصطلاح آن درنظر است یعنی پوشش نه معنی لغوی آن یعنی پرده

 

حجاب برای مرد

 

اولین آیات حجاب برای مردهاست .نخست دستوراتی راجع به رعایت حریم خانه ی دیگران می دهد به این که هر کسی می خواهد وارد خانه ی دیگری شود باید اجازه بگیرد وبراهل خانه سلام کند وبعد وارد شود ونیزمی فرماید اگر به در خانه ای بدون اطلاع رفتید وصاحب خانه گفت بازگردید بدون ناراحتی بازگردید. سپس می فرماید:((ای پیامبر گرامی به مردان مومن بگو دیدگان خودرافرو پوشند دامن های خود را حفظ کنندکه برای ان ها موجب پاکی وطهارت بیشتر روح وجسم است .به درستی که خدا به انچه می سازند اگاه است )) .

چنان که دیده میشود اولین ایه امر به مردان است .قسمت اول ایه ی شریفه حجاب باطنی یعنی عفت وحیا وقسمت دوم حجاب ظاهری را بیان فرموده است .یعن نه خود به نامحرم نگاه کنند ونه خود را در معرض نگاه دیگران بگذارند.

 

 

    حجاب برای زن

 

 

تا این جا حکم حجاب برای مردها تمام شده وحکم برای زنان شروع می شود .در ایه ی31سوره ی نور می فرماید :

((وبهزنان مومن بگوکه دیدگان خود را فرو پوشند ودامن های خود را حفظ کنند وزینت های خودرا اشکار نکنند مگر زینت های ظاهر را وسرو گریبان های خود را با مقنعه یا روسری بپوشانند وزینت های خود را اشکار نکنند مگر برای شوهران خود یاپدران خود پدران شوهرهای خود یا برادران خود یا پسران برادران خود یازنان خود یامملوکان خود یا مردان طفیلی که گرایشی به زن ندارند یا کودکان غیر ممیزونیز پاهای خود راطوری به زمین نزنندکه زینت هایی که پنهان کرده اند اشکار شود وای مومنان همگی به سوی خداوند توبه کنید شاید که رستگار شوید )).

چنان که دیده میشود قسمت اول ایه که می فرماید :

((بهزنان مومن بگو که دیدگان خود را فرو پوشند ودامن های خود را حفظ کنند وزینت های خود را اشکار نکنند مگر زینت های ظاهر را ))

منهای تغییر ضمایر از مذکر به مونثدقیقا"مطابق با ان چیزی است که برای مردان بیان فرمود یعنی زنان هم باید از نامحرم وبلکه ازاندام ممنوعه ی زنان دیگرچشم پوشی بکنند وهم چنین حواس دیگر خودرا نیز مواظبت کنند و دامن های خود راهم حفظ کنند واندام خودرا درمعرض دید نا محرم وبلکه اندام ممنوعه خود را درمعرض دید زنان دیگر هم نگذارند.

 

حضرت فاطمه(س) وحجاب

 

فاطمه (س)مظهرعفاف وتقوی سرمشق وسرور تمامی زنان مسلمان است .روزی پیا مبر (ص ) ازصحابه پرسید :

چه چیز برای زنان از همه بهتر است .یاران ندانستندعلی(ع)خدمت فا طمه(س) پاسخ داد :

از همه بهتر این است که نه آنها مردان بیگانه را ببیند ونه مردان بیگانه انها را .چه کسی این پاسخ را برای تو بیان کرد ؟عرض کرد:فاطمه(س)وحضرت فرمود :او پاره تن من است .

روشن است که علی (ع)پاسخ رامی دانست وسوال از ان بزرگوار برای طرح مقام والا ومکانت عظیم فاطمه اطهراست .

جایگاه بلند و شخصیت والای حضرت زهرا (س)روشن تر از ان است که نیاز به گفتگو داشته باشد در روایاتی امده است که به هنگام تولد لباسی از بهشت برای ان حضرت اورده شد و جسمش پوشش کامل یافت تازمینه برای تعالی روحش باشد.  زهرای اطهر این برترین الگوی زن وعالیترین چهره ی بشریت گواینکه فریادگری علیه ظلم راپیشه داردوستم برامام خویش را  برنمی تابدوازمحدوده خانه پابه بیرون مینهدودراجتماع حضورمی یابدوبابلیغ ترین جمله هاازحق وحقیقت دفاع می کندامااین همه درنهایت آرزویم حیاوعفاف است :         اودرحالی که مقنعه رامحکم به سربسته وخودرادرجامعه ای       فراگیرپیچیده بوددرجمع زنان بنی هاشم درحالی که جامه های بلندش قدمهاراپوشیده داشت باابهت آزرم ومتانت شگرفی قدم برمیداشت وبرای همگامان راه رفتن اوگام زدن رسول الله (ص) رابه یادمیاوردو...

آن حضرت این شهادت راپس ازرحلت نیزپاس می داردودستور    میدهدقامت بی جانش رادرحفاظی قراردهندکه حجم بدن  نمایان نباشد.اسمابنت عمیس میگوید:روزی فاطمه (س)به من فرمود:من ازکارمردم مدینه که زنان خودرابعد ازوفات به صورت ناخوشایندی برای دفن می برندوتنهاپارچه ای براو می افکنندکه حجم بدن ازپشت آن نمایان است ناراضی ام .

اسماگفت:من درسرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه   مردگان راحمل میکنندشاخه هایی ازدرخت نخل رابرمیدارندو    به صورت تابوت مخصوصی درمی آورندپارچه ای روی چوبهای    آن می افکنندسپس بدن رادرون آن می گذارندبه گونه ای که بدن پیدانمی شود.

هنگامی که فاطمه (س)این مطلب را شنیدتبسم نمودواین تنها تبسم اوبعدازوفات رسول(ص)بود.

به جهت اهمیت موضوع چنین وصیت فرمود :برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه بدنم پیدا نباشد وطرز ساختنش چنین و چنان باشد .                          این بانوی اطهر با این همه عظمت و جلالت وحراست از جایگاه بلند عفاف در زندگی چونوارد قیامت شود فریادی بر خواهد آمد که:ای مردم چشمهایتان را ببندید تا فاطمه (س)دختر رسول اکرم عبور نماید .پیروی از آن بزرگوار والگوگیری آن حضرت درگرو آن است که زن مسلمان چون اوحق راپاس دارد و بسان اوازعفاف وحرمتشحراست کند وهمانندآن حضرت پوشش کامل را رعایت نماید ووجودوزندگی ورفت وآمد وحضورش درجامعه نمادی از عفاف آزرم وشکوه باشد.

 

 

حجاب و نهضت عاشورا

 

در نهضت عاشورا نیز زنان حضوری جدی ونقشی عظیم دارنددرعین عفاف آزرم وبا شکوه پوشش.

آنان در اوج مصائب و سختیها حریم عفاف وحجاب را پاس داشتند وبه آخرین وصیت پیشوای بزرگ شهامت معلم بی بدیل شهادت امام حسین (ع) را که در استانه رفتن به میدان نبرد آویزه گوش قرار دادند که فرمود:آماده مصیبت باشید لباسهای (روی) خودرا بپوشید بدانید خداحامی شماست وازشمامحافظت میکند وازشر دشمنان نجاتتان

میدهد وعاقبت امورتان را خیرمیکند...بنگریدامامحسین(ع) در اخرین لحظات حیات زنان رابه حجاب وپاس دا شتن حرمتشان سفارش میکند .انان نیز چنین می دانستند که غداره بندان سپاه یزید وازمندانوبد سگالان ارتش بنی امیه اسیر زرق وبرق دنیاست زیورالاتخود را بسوی انان پرتاب کردند تا در پی غارت انان قدریبیاسایند.زینب (س)که پیام اور این حماسه وقا فله سالار این پیامبراننور است در کو فه و برای بیدار و جدانها و لرزاندن دلها وبهوشاوردن خفتگاندر عین عفاف و از رم سخن گفت:کلام زینب (س)و منش والایاو به هنگام سخن گفتن به گو نه ای بود که گفتند:بخدا سو گند هرگز زن با ازر میرا ند یدم که از زینبشیواتر سخن بگو ید .ان حضرت با همه ی شکوه وشهامت در مجلس یزید بپا خاست وپرده دری ان مدعی خلافت را برسرش کوفت و فریاد زد که:ایا عدالت همین است که زنان و کنیزان خود را در پس پردهبنشانی و دختران رسول خدا (ص)را در مجلس بیگانگان بر پابداری .پرده زنان ما را هتک کردی ونقاب از چهره شان به غارت...

 

عوامل بد حجابی وبی حجابی

 

بی حجابی پدیده ای است اجتماعی که برای رسیدن به عوامل  و علل آن باید با نگاهی اجتماعی مسائل و زمینه های آن راکاوید.این بحث از جهات مختلفی قابل توجه است وبی گمان در چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن نمی توان به یک یا چندعامل بسنده کرد.چنانکه راه حلهای این معضله ی اجتماعی را نیز نمی توان ساده انگارانه در مطالبی محدودکرد.

1-تلاش استعمار درزدودن پوشش

2-دگرگونی ارزش ها

3-الگوهای نا هنجار

4-خلأ های درونی

منابع:

1-آیات حجاب،عباس فتحی،جلد اول،انتشارات نسل سومتهران،زمستان1381

2-حجاب از دیدگاه قرآن و سنت،فتحیه فتاحی زاده،جلداول،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم،زمستان1379

3-مجله خانواده ی سبز،بهار83،شماره ی107



:: برچسب‌ها: مقاله ای در مورد حجاب , مقاله , ای , در , مورد , حجاب , مقاله ای , در مورد حجاب , مقاله ای در , مورد حجاب ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد