فرایند تشکیل نفت در قران

همانطور که می دانید نفت از اجساد گیاهان و جانوران مرده در زیر زمین تحت فشار و نیروی بسیاری به وجود می آید.به این صورت که بعد از تحت فشار قرار گرفتن بصورت مایع سیاه رنگ تیره و چسبناکی در می آیند که توانایی فرار از میان سنگها را ندارند.و بعد از حرکت لایه های زمین بروی زمین می آید که قابل استخراج است[1]از هزاران سال قبل انسانها از این مایع تیره رنگ استفاده های گوناگونی می کردند اما کسی از نحوه شکل گیری آن اطلاعی نداشت. در سوره سوره 87: الأعلى نوشته شده است: وَالَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعَى ?4?فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى ?5? سَنُقْرِؤُکَ فَلَا تَنسَى ?6? و آنکس که چراگاه را به وجود آورد.سپس آن را خشک و سیاه قرار داد.ما بزودى [آیات خود را به وسیله سروش غیبى] بر تو خواهیم خواند تا فراموش نکنى در این آیه به چراگاه اشاره شده است که شامل حیوانات و گیاهان می شود در نتیجه حیوانات نمی توانند خشک شوند... و به سیاه شدن حیوانات و گیاهان باهم اشاره دارد.در ادامه آیه نیز اشاره شده است که بزودی نشانه های خود را به تو نشان خواهیم داد که این مساله نیز می تواند به آینده نفت اشاره داشته باشد. -------------- [1] نفت چگونه به وجود می آید؟

http://miraclesofthequran.persiangig.com/zmin/oils.jpg

منبع:بصیرت مطهر



:: برچسب‌ها: نفت , در , قران , نفت , در , قران , زمین , شناسی , در , قران , naft , نفت , شناسی , نفت , کش , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : شنبه 29 شهريور 1393
قران

قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است.[۱] مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشن‌ترین دلیل بر پیامبری او می‌دانند.[۲] قرآن اصلی‌ترین منبع وحی در اسلام به شمار می‌آید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره می‌کنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.[۱]

محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیک‌تر از رگ گردنش می‌داند، رابطهٔ انسان با خدا را بی‌نیاز از واسطه می‌داند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان می‌دهد. قرآن پدیده‌های طبیعی را نشانه‌هایی (آیات) برای خدا می‌شمارد؛ دین و حقیقت را یکی می‌داند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم می‌داند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف می‌کند.[۱] قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا می‌خواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا می‌خواند.[۳]

مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شده‌است. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخه‌هایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.[۳]

تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (۱۹۳۴)

به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‌های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‌ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»[۴]

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به نام‌های «لوح حفاظت‌شده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)[۵])، ذکر و فرقان می‌خواند.[۱]

منبغ :ویکیپدیا



:: برچسب‌ها: قران , قران , قران , قران , قران , قران , قران , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
مقاله در مورد روزه

lox ramadann روزه و فواید آن

روزه چیست؟

روزه (Fast ) به معنای کم خوردن نیست ، بلکه به معنای خودداری از خوردن، آشامیدن ، داشتن روابط جنسی، سخن گفتن و بالاخره پرهیز از کار کردن در فرهنگهای مختلف به نام ” روزه داری” شده است.در میان بومیان استرالیا بر هر زنی واجب بوده که پس از فوت شوهرش به تناسب از چند روز تا یکسال روزه بگیرد و سخن نگوید. روزه در دیانت یهود قبل از مسیحیت بود چنانچه حضرت مریم نیز بر طبق آیات نذر می نماید روزه بگیرد و با احدی سخن نگوید.
صائبی ها و مانویان و مسیحیان از بعضی خوردنیها اجتناب می کنند و ما مسلمانان از خوردن و آشامیدن خودداری می کنیم. و دستورات دیگری نیز در این رابطه هست که البته با منع از خوردن همین مقدار ماده غذایی که امعاء و احشاء را به فعالیت وادار می نماید، هدف از روزه حاصل نمی شود.

روزه در دیگر ادیان
روزه گرفتن از عبادات یهودیان بوده‌است که چندین بار در تنخ یهودی یا عهد عتیق به آن اشاره شده‌است. موسی پیش از دریافت الواح عهد از یهوه، چهل شبانه‌روز در کوه سینا روزه گرفت و از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد. داوود در هنگام بیماری پسرش از بت‌شابع زن اوریا، روزه گرفت.یهوشافط پس از پیروزی یهودیه بر موآبی‌ها و عمونیان چهل روز روزه گرفت. یوئیل و یونس نیز برای دور کردن خشم خدا به مردم دستور به روزه گرفتن دادند. مردخای و استر نیز از دیگر از شخصیت‌های عهد عتیق هستند که پس از فرمان هامان وزیر اخشورش برای قتل‌عام یهودیان چندین شبانه‌روز روزه گرفتند.
یهودیان همچنین در روز تیشا بآو یا «نهمین روز از ماه عبری آو» که روزی است که معبد اورشلیم دو بار و در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و ۷۰ میلادی، تخریب شد، به روزه داری می‌پردازند. این روز «شوم‌ترین روز تاریخ یهود» شناخته می‌شود.

روزه از نظر علمی

ارتباط بین دین با علم، ارتباطی ناگسستنی است. چرا که خداوند متعال پدید آورنده آن می‌باشد و با آفرینش کون و مکان، ظهور و بروز علم در کنار دین نیز ضروری می‌نماید. بنابراین هم دین و هم علم، دو حقیقتی هستند که به ثبوت آفرینش منجر می‌شوند. خداشناسی دینی که از زبان اولیای الهی تبیین شده با خداشناسی طبیعی و کیهانی که از زبان دانشمندان بیان شده است هر دو دارای مقبولیت و رواج می‌باشد.

در اینجا به تقارن دیدگاههای دینی و علمی درخصوص علت و فلسفه وجود و وجوب روزه می‌پردازیم. روزه و روزه‌داری نه تنها به خاطر تأمین سلامت و صحت بدن آدمی حائز اهمیت می‌باشد، بلکه موجب تأمین سلامتی روح و جان نیز هست.

چرا که انسان موجودی است سه بعدی، دارای بعد روح ،‌جسم و ذهن و هر سه بعد با یکدیگر موجب معنی یافتن وی می‌شود. به عبارت دیگر چنانچه عقل و لزوم سلامتی جسمی آدمی حکم کند، همان نیز به لزوم سلامتی روح حکم می‌نماید و انسانی که به دنبال سلامتی روح خویش در کنار جسمش نباشد نمی‌توان از او به عنوان انسانی سالم و تکامل یافته یاد نمود. بنابراین در مورد روزه که یکی از واجبات دینی است، می‌توان گفت: «که روزه‌داری عبارت است از اجرای یک برنامه مذهبی بهداشتی کامل جسمی و روحی »

در این مقاله هدف، اهمیت روزه از نظر علمی و اخلاقی است. پروفسور «الکسی سوفورین» می‌گوید : « جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد داخلی استفاده می‌کند و آنها را مصرف می‌کند و مواد کثیف و عفونی که در جسم هست و ریشه و خمیره بیماری است، از بین می‌رود و بدین طریق روزه سبب بهبودی همه بیماری‌ها است. از این رو جسم خود را به وسیله روزه از داخل نظیف و پاکیزه می‌کند.»

بنابراین روزه داری باعث هضم چربی‌های ذخیره در بدن، دفع سموم فلزی و غیر فلزی وارده از محیط اطراف، ایجاد اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی بدن و … می‌گردد. به قول یکی از دانشمندان روم باستان : «اولین بیماری، مربوط به پرخوری بود و نخستین درمان نیز روزه‌گیری است.»

دکتر «اتوبوخنگر» در سخنرانی خویش به سال ۱۹۶۵ در یک کنگره پزشکی که در بغداد و به میزبانی انجمن پزشکی عراق برگزار گردیده، به بیان اهمیت روزه پرداخته است. وی در این سخنرانی نتیجه مثبت چهل و پنج سال روزه درمانی مریضان خود که بالغ بر پنجاه هزار نفر بوده‌اند را ارائه نموده است و آنچه که در این سخنرانی قابل توجه است، اینکه معمولاً روزه درمانی وی چهارهفته طول می‌کشیده است. یعنی تطابق و تساوی زمانی آن با یک ماه روزه‌داری. آنچه مهم و قابل توجه است این همان زمانی است که در قرآن برای روزه‌داری از آن یاد شده است. یعنی یک ماه تمام روزه‌داری برای تکامل روح و صحت جسم. بر اساس فرمایش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که « المعده البیت الداء و الحمیه هی الدواء» یعنی : «معده آدمی کانون بیماری‌ها است و پرهیز و امساک نیز داروی و بهترین روش درمان بیماری‌ها است.»

وی می‌گوید: «بهترین درمان بیولوژیکی این است که به وسیله دفع مواد مضر و تجویز علاج طبیعی، نیروهای درمان کننده یک ارگانیسم یا یک موجود زنده را طوری آزاد کنیم که وقتی بسیج شدند، بیماری‌های مزمن و حاد را شکست بدهند. ما در روش درمان سعی می‌کنیم سلامت پایدار و کامل را در همان زمانیکه طبیعت برای این گونه نوسازی لازم دارد بازگردانیم. درمان بیولوژیکی و مخصوصاً روزه، به بهترین وجه این خواسته را برآورده می‌سازد.»

البته وقتی یک انسان موحد روزه می‌گیرد، منظور و مقصود او جز طاعت امر الهی نیست که از آن می‌توان به ایمان وفاداری و ایمان فرمانبرداری یاد کرد. یعنی صداقت و ثبات قدم در انجام واجبات الهی. همچنین شاید این وهم در برخی حاصل شود که چرا روزه‌داری؟

اما خداوند متعال با امر به بندگان خود، به روزه‌داری، مسرت روحی و فیزیکی را به آنها اعطا نموده است. این امر هیچ گونه دخالت غیر طبیعی و مصنوعی در کارکرد صحیح و مرتب بافتها و اندامهای بدن آدمی ندارد. بلکه روزه داری همان کمال مطلوب رسیدن به اعمال مرتب و صحیح تمام اجزا و اندام آدمی و نیز کمال روحانی او است.

«هنری دیل» در یکی از سخنرانی‌های خود از پیروزی‌های چهل ساله اخیر علم درمان شناسی سخن گفته و به کشف سرم های پادزهری و واکسنها و هورمون‌ها و انسولین و آدرالین و تیروکسین و غیره و ترکیبات آلی آرسنیک و ویتامینها و مواد تازه دیگری که با سنتز حاصل شده و برای تسکین درد یا تحریک اعمال ناکافی بدن سودمندند، همچنین به بناهای عظیم آزمایشگاه‌های صنعتی و کارخانجات دارویی اشاره کرده است.225px Alexis Carrel 02 روزه و فواید آن

مرحوم «پروفسور الکسیس کارل» در بیان این پیشرفتها می‌گوید: « بدیهی است که این همه پیشرفتهای شیمی فیزیولوژی اهمیت زیادی دارند و برای ما رفته رفته اعمال پوشیده بدن را روشن می‌سازند و طب را بر پایه محکم و صحیحی می‌گذارند، ولی آیا می‌توان از هم اکنون آنها را چون پیروزی بزرگ آدمی در تأمین سلامتی تلقی کرد؟ بعید به نظر می‌رسد.»

آنچه مهم است اینکه، سلامت مصنوعی موجبات ارضای روحی و روانی انسانی امروزی نیست و اغلب آزمایشهای مکرر طبی بعضاً باعث خستگی روان انسان‌ها گردیده است. اکثر داروها و درمان‌ها گران تمام می‌شود و نتایج زیادی هم به بار نمی‌آورد. جامعه صنعتی امروز علاوه بر ازدیاد امراض فیزیکی و روحی آدمی، موجبات سلب نشاط، آرامش و قدرت جسمی و روحی او را فراهم نموده است: و این همه معضلات و مشکلات جز با روی آوردن به انجام امور دینی در کنار علم میسر نمی‌گردد.

نکته دیگر اینکه بین روزه‌داری با خودداری از تغذیه، تفاوت است. روزه‌داری در معنای علمی آن رعایت کلیه اصول اساسی مربوط به تغذیه صحیح در زمانی خاص و پرهیز و دوری از خوردن و آشامیدن در یک فاصله زمانی خاص دیگر می‌باشد که هیچ تأثیری بر کم شدن فهم و قوای شعوری انسان ندارد ولی خودداری از تغذیه یا به عبارتی گرسنگی در انسان، موجب پائین آوردن راندمان ذهنی و عقلی او می‌شود . چون گرسنگی و خودداری از تغذیه در ساعات شبانه‌روز به صورت نامنظم و غیر‌اصولی ممکن است انجام پذیرد.

یکی از مشکلات حاصله بیولوژیکی در وجود انسان، ظهور و حرکت فزاینده سموم متابولیکی است که به مرور موجب مسموم شدن بافتها و اندام آدمی می‌گردد. سموم متابولیک که نقش تعیین کننده‌ای در شیوع بیماری دارند، اکثراً از متابولیسم پروتئین پدید می‌آیند . اما متابولیسم کربوهیدراتها چون اسید لاکتیک، نیز این سموم را تولید می‌کنند. این مواد باید به روش طبیعی دفع شوند، که یکی از عمده ترین روشهای طبیعی دفع این مواد زاید، روزه‌داری می‌باشد .

به عبارت دیگر تفاوت بین گرسنگی و با روزه‌داری عبارت است از : گرسنگی نوع اجبار و اعتراض داخلی به وجود می‌آورد که موجب اختلال در سلسله اعصاب مرکزی و وجود اختلال در عروق (جریان خونی و رگ‌ها ) و دیگر اندام و بافتهای شخص گرسنه می‌شود ولی روزه‌دار چون با اختیار خود و اطاعت از اوامر الهی اقدام به امساک و پرهیز از خوردن و آشامیدن می‌نماید، بنابراین علم و آگاهی (وضع فکری) او به این امر موجب هدایت کارکردی (اعمال متابولیک) تمام بدن وی می‌گردد.

پژوهش‌های وسیع یک کلینیک روزه‌گیری نشان می‌دهد که بیماری «پارادنتوز» به هنگام گرسنگی بسیار، وخیم می‌شود ولی در موقع روزه خوب می‌شود. همچنین آسیب «میوکارد» را می‌توان در اثر افزایش جریان خون و منبع اکسیژن ماهیچه قلب تسکین داد. این موضوع را می‌توان با گرفتن نوار قلب به نحو آشکار نشان داد.

تفاوت دیگری که دکتر «اتوبوخنگر» بین گرسنگی با روزه‌داری بیان می‌کند: در پایان (زمان) روزه درمانی (روزه‌داری) افزایش تنوس (خاصیت انقباض عضلات) میو کارد، در عکسبرداری از قلب مشهود است. هنگام ضعف ناشی از گرسنگی، ورم «اودما» ایجاد و تشدید می‌شود و موجب پدید آمدن ورم و رسوبات «لیپوفیل دیستروفی» و تراکم چربی در بافت‌ها می‌شود. هنگام روزه گرفتن رسوبات چربی و ورم «ادوما» کاهش می‌یابد، یا به کلی از بین می‌رود و گرفتن رژیم مناسب در پایان(زمان) روزه، اثر درمانی روزه را افزایش می‌دهد.

اما با توجه به تبیین تفاوت بین گرسنگی یا روزه‌داری، آنچه که در ادامه قابل بیان است، فواید و مزایای عمده روزه‌داری می‌باشد.

تولیدات فاسد شونده بدن در سه یا چهار روز اول روزه داری، ممکن است بحران تازه‌ای با ایجاد تپش قلب، ضعف و سرگیجه‌های موقت در وضع مزاجی روزه‌دار پدید آورد. ولی این حالات قابل تحمل است و جای نگرانی نیست. گاهی ممکن است جوش‌هایی در سطح بدن ظاهر شود، زبان بار پیدا کند، دهان و پوست بدن بوی بد بدهد. بعضی اوقات (در برخی افراد ممکن است) تب خفیف و ادرار غلیظ عارض شود، مثل این است که عمل دفع مواد زاید بدن تشدید گردیده است. در این هنگام میزان شیره «ایندیکان» و چربی«گزانتول» در خون بسیار بالا می‌رود و دفع این مواد (هنگام روزه) از طریق ادرار به ده برابر می‌رسد.

به بیانی دیگر در روزه ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعفی احساس می‌شود ولی در عین حال کیفیت پوشیده‌ای که اهمیت زیادی دارند به فعالیت می‌افتند. قند کبد به خون می‌ریزد و چربی‌هایی که زیر پوست ذخیره شده‌اند و پروتئین‌های عضلات و غدد و … سلول‌های کبدی آزاد می‌شوند و به مصرف تغذیه بافتها می‌رسند.

بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود را برای نگهداری تعادل محیط داخلی و قلب، قربانی می‌کنند و به این ترتیب روزه تمام بافتهای بدنی را می‌شوید و آنها را عوض می‌کند. دکتر «ژان فروموزان»، روش معالجه روزه‌ای را به شستشوی احشاء تعبیر می‌کند که روزه‌دار در آغاز روزه‌، دارای زبانی باردار است، عرق بدنی زیاد دارد، دهان بو می‌گیرد‌، گاه آب از بینی راه می‌افتد و این‌ها علامت شروع شستشوی کامل بدن است. پس از ۳ تا ۴ روز بو برطرف می‌شود، اسید اوریک ادرار کاسته شده و شخص احساس سبکی و خوشی خارق‌العاده می‌کند در این حال اعضاء هم استراحتی دارند.

از دیگر فواید روزه‌داری (همانگونه که در قبل آمد) هضم چربی‌های ذخیره بدن، دفع سموم فلزی وارد شده به بدن از محیط اطراف، برقراری اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی در بدن و … می‌باشد، که اختصاراً به بیان هر یک از آنها می‌پردازند.

همانگونه که می‌دانید مواد غذایی که در طی شبانه روز وارد بدن می‌گردد، دو وظیفه اصلی در بدن دارد: یکی تأمین احتیاجات بیولوژیکی و شیمیایی بدن است که بر اثر فعالیت‌های روزانه در بدن به مصرف رسیده و دیگری تأمین دمای غریزی بدن و ایجاد نیروی محرک لازم برای فعالیتهای درونی و بیرونی آن است.

پس، هر فردی به دو منظور فوق نیاز به مصرف مقداری معین پروتئین، چربی، مواد قندی، ویتامین‌ها ، کربوهیدراتها و آب دارد ولی در عمل آدمی نمی‌تواند مطابق نیازهای بدن خویش مواد غذایی مورد نیاز روزانه را استفاده نماید. چرا که برخی از فعالیتهای روزانه وی از قبل غیر قابل پیش بینی می‌باشد . بنابراین امکان زیاده یا نقصان وجود مواد آلی و معدنی در بدن می‌باشد که هر کدام موجب ایجاد خلل در بافتها می‌شود.

ولی آنچه بعضاً در مصرف مواد غذایی روزانه در اکثر قریب به اتفاق افراد اتفاق می‌افتد، ورود مواد غذایی مازاد بر احتیاج در بدن است که به صورت قند و چربی در بافت‌های مختلف بدن جمع و ذخیره می‌شود.

 

قند در بدن یا به صورت قند فعال (گلوکز) است که آماده احتراق و ایجاد نیرو است و یا اینکه به شکل غیر فعال و ذخیره‌ای (گلیکوژن) می‌باشد که به صورت مولکولهای درشت‌تری در بدن ذخیره شده و در صورت لزوم تبدیل به گلوکز می‌شود. تنها عضوی از اعضای بدن که بیشتر از سایر اعضا اقدام به ذخیره سازی مواد زاید می‌نماید، کبد است. در مواقعی که بدن نیاز به گلوکز داشته باشد قند ذخیره در کبد به گلوکز تبدیل شده و وارد خون می‌شود تا پس از سوختن، انرژی لازم را در بدن ایجاد نماید. البته باید توجه داشت که قند مازاد بر نیاز بدن، پس از تغییرات چندی در بافتها تبدیل به چربی شده و ذخیره می‌شود، از طرفی به علت اینکه قند ذخیره شده در بدن کودکان و افراد مسن کمتر از افراد جوان و بالغ می‌باشد و باعث بروز زودرس گرسنگی و پائین آمدن مقاومت بدن آنها می‌شود بدین خاطر در دین مبین اسلام روزه بر این قشر واجب نیست.مریضان و مسافران و اطفال و پیران فرتوت و زنان باردار از روزه معافند.

 روزه و فواید آن

دکتر بوخنگر می‌گوید: « متأسفانه افرادی هستند که تصلب شرائین در آنها به صورت زودرس شروع می‌شود. چنین افرادی قدرت واکنش در برابر انگیزه روزه درمانی ندارند، اما خوشبختانه عده زیادی از افراد مسن هستند که قدرت واکنش آنها خوب است. مسلماً نمی‌توانیم بگوئیم که همیشه سن واقعی با سن بیولوژیکی بدن برابر است.»

اما چربی‌ها که مصرف آنها هم باعث ایجاد انرژی در بدن شده و هم باعث به وجود آوردن برخی اسیدهای چرب در بافتهای بدن می‌شود. ولی مصرف چربی مازاد بر نیاز بافتها در هر روز به تدریج موجب تراکم و سفت‌تر شدن آنها در اعضای بدن می‌گردد که علاوه بر بروز بیماری چاقی، موجب بروز بیماریهای عروقی از قبیل تصلب شرائین و انسداد عروق خونی که در نهایت چه بسا منجر به سکته‌های مغزی و قلبی شود، می‌گردد. بنابراین یکی از برکات ماه مبارک رمضان و روزه‌داری در این ماه (علاوه بر آثار تربیتی و معنوی آن) باعث می‌شود که چربی‌های اضافه بدن شخص روزه دار مصرف بشود و بعد اگر مجدداً چربی‌هایی جای آنها را در ماه‌های بعد بگیرد تازه و غیر متراکم باشد.

تجمع چربی در اعضای مختلف مانع کار و فعالیت طبیعی و آزاد عضو شده و بیشتر از حالت عادی عضو را به زحمت می‌اندازد، مانند تجمع چربی در اطراف قلب که کارش را سنگین کرده و آن را تحت فشار قرار می‌دهد. ذرات چربی دور اعضا علاوه بر سایر عوارض مانند بیماری‌های قلبی و غیره، چون قادرند بعضی از سموم آلی (مانند d.d.t)را در خود جذب نمایند، بنابراین نقش اساسی را در بعضی از مسمومیتهای حرفه‌ای (مسمومیتهای ناشی از شغل و پیشه) بازی می‌نماید.

یکی دیگر از فواید روزه‌داری، دفع سموم وارده به بدن می‌باشد. از آنجائیکه انسان در طی دوران حیات خود به صورت مستقیم در تماس با مواد سمی و مضر خارجی می‌باشد که این سموم غالباً موجب مسمومیتهای خفیف و به تدریج مزمن می‌شود.

با توجه به این که ذرات بی‌شمار و بی‌نهایت ریزی از عناصر و مواد شیمیایی دائماً در فضا معلق بوده و هوا را آلوده می‌نماید و این همان هوایی است که در هر دقیقه هر کسی چندین لیتر از آن را فرو برده و از طریق ریه‌ها وارد خون می‌کند، آدمی در هر دقیقه ۱۶ نفس می‌کشد، هر تنفس یک دم و یک بازدم معمولی دارد که شمارش، نوع و مقدار هوایی که وارد و خارج می‌گردد، معین بوده و خودکار و اتوماتیک انجام می‌گیرد ولی تنفس عمیق سبب می‌شود نزدیک به دو لیتر هوا که ۱٫۵ لیتر بیشتر از هوای دم عادی است و به نام هوای تکمیلی وارد ریتین گردد و در بازدم شدید و عمیق باز ۳٫۵ لیتر هوا که مجموعه‌ای از بازدم عادی و هوای اندوخته است، به نام ظرفیت حیاتی از دهان خارج می‌شود و چون در بازدم بسیار عمیق هم ششها نمی‌تواند کاملاً روی هم جمع کند، لذا حدود یک لیتر هوا به نام هوای همیشگی در ریه‌ها باقی می‌ماند. از این رو هرگز نمی‌توان اهمیت تغییرات هوا و مخصوصاً آلودگی آن را با مواد مضر و نامأنوس نادیده گرفت به خصوص اگر از آخرین نظریات متخصصین و دانشمندان رشته‌های مختلف طبی و بهداشتی دایر بر ازدیاد امراض مختلف ناشی از آلودگی هوا درمیان شهر نشینان و ساکنین مناطق صنعتی با خبر باشیم.

از طرفی باید توجه داشت که اجسام در شیمی ممکن است دارای یکی از سه خاصیت شیمیایی مختلف زیر باشند: یا دارای خاصیت اسیدی هستند (مثل جوهر نمک موجود در سرکه، جوهر گوگرد و تمام مشتقات شبه فلزی که پس از مجاورت با آب اثر اسیدی از خود نشان می‌دهد.) و یا دارای خاصیت قلیایی می‌باشند (مانند: آهک زنده یا مرده، سنگ قلیا و آمونیاک) و یا اجسامی خنثی به شمار می‌روند (مانند نمک طعام) که بنا به اقتضای محیطی و مکانی ممکن است انسانها در طی شبانه روز به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با مواد و اجسام مختلف در تماس باشند که باعث ورود سموم فلزی به بدن می‌باشد.

این سموم یا به صورت املاح فلزی محلول در مایعات (به ویژه آب) و یا به صورت ذرات معلق (گازهای سمی) می‌باشد که در تماس آدمی (مستقیم و غیر مستقیم) با آن در نهایت وارد خون می‌شود که مقداری از این سموم دفع شده و مقداری دیگر جذب خون می‌شود و به مرور موجب بروز بیماریهای خونی و … می‌گردد. اینکه اسلام تأکید می‌کند که در هنگام روزه‌داری تنفس و فروبردن دود و بخار غلیظ یکی از مبطلات روزه است بدین خاطر است که اثرات سوء سمی ذرات معلق در هوا زیاد می‌باشد. بنابراین روش درمانی، منحصر به فرد در این زمینه‌ها ،‌عبارت است از: ایجاد تغییرات اساسی در وضع بیولوژیکی و حالت فیزیکی و شیمیایی محیط خون و نسوج (بافتها) و سلولها، که آن نیز در حال سلامتی منحصر به حال روزه‌داری است. تغییراتی که در حال روزه‌داری از لحاظ بیولوژیکی و حالت فیزیکی و شیمیایی در خون و در نتیجه در سلولها و بافتها حاصل می‌شود، شرایط فیزیکی و شیمیایی خون را تغییر داده، بالاخره منجر به حل سموم فلزی رسوب شده در اعضاء و دفع آنها از راه کلیه‌ها می‌گردد، که وقتی این تغییرات به مدت طولانی و با دو تناوب مشخص (در حال ناشتایی و افطار کردن) انجام پذیرد، مؤثر خواهد بود.
چرا سی روز روزه می گیریم ؟

سالی چند روز روزه شدن و گاهی در یک ماه یک یا چند روز را انتخاب کردن مدت روزه داری است که امروز جهانیان هر کدام بنحوی آنرا پذیرفته اند.در بین مسلمانان روزه واجب هر ساله در انحصار ماه رمضان است که تقریباً سی روز می شود.
بندیکت (Benedict) دانشمند فیزیولژی یک دوره روزه را سی و یکروز دانسته می گوید در این مدت در ترکیب خون هیچگونه اختلاطی بهم نرسیده و آن نوری که در بعضی از روزه داران دیده می شود یک حالت جوانی و نشاطی است که برای روزه داران رخ می دهد.
دکتر ژان فروموزان(Jean Fromosan) می گوید ذخایر کلیکوژن کبدی و پروتئین خون و ذخیره چربی که در مرد سی درصد و در زن بیست درصد است برای یک ماه بدن کافی است.
دکتر الکسیس کارل در باره روزه مطالبی دارد تا آنجا که می گوید با روزه داری قند خون در کبد میریزد و چربیهائی که در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتئین های عضلات و غدد و سلولهای کبدی آزاد می شوند و بصرف تغذیه می رسند که چون با سخن ژان فروموزان که گفت بعضی عناصر ذخیره ای بدن برای سی روز کافیست در کنار یکدیگر قرار داده شود نتیجه می گیریم که در ظرف مدت یک ماه روزه داری آدمی دارنده یک بدن تازه تعمیر شده و آزاد گردیده از قید و بند سموم و کهنه هاست. بعلاوه نباید اثر فاصله هلال تا محاق و ماه را که قریب ۳۰ روز می شود فراموش نمود یعنی گردش آسمانها نیز مدت روزه داری را سی روز اعلام داشته و می دارند.
کسانی دیگر نیز از متخصصین هستند که ذخائر بدنی را برای سی روزه روزه داری مناسب و کافی دانسته اند و می دانیم اولین روز پس از ماه روزه یعنی روز اول شوال را نمی توان روزه گرفت و آنرا حرام شمرده اند، این مسئله برای یکنواخت بودن مسلمانان و تشویق آنها است در اینکه باید هماهنگ و در یک صف بوده و برای حفظ حدود و ثغور دستورات اسلامی کوشا باشد.

تناسب اندام با روزه

 روزه و فواید آن

یکی از مهم ترین فواید روزه‌داری بهبود وضعیت بدن و تناسب اندام است که با سوخت بافت چربی و کاهش انرژی دریافتی میسر شود. به طور کلی، بدن هر روز با دریافت غذای مازاد بر نیاز در حال ذخیره انرژی است که در حالت عادی به مصرف نمی رسد، بلکه در شرایط نیاز، با مکانیسم های جبرانی که به همراه دارد از این ذخایر استفاده می کند. تحقیقات نشان داده اند، حتی افراد لاغرمی توانند تا ۴۰ روز بدون دریافت غذا زنده بمانند و از ذخایر خود برای بقا بهره‌مند شوند. از آنجایی که در بدن مقداری کربوهیدرات از مصرف مازاد مواد غذایی نشاسته ای نظیر برنج، نان و انواع شیرینی جات ذخیره می‌شود، بدن قادر است که در روز اول روزه‌داری از آن برای تامین نیاز به انرژی استفاده نماید. این ذخیره گلیکوژن نام دارد که در کبد و اندکی در عضلات موجود است و با تخلیه آن بدن در روزهای آتی روزه‌داری به سوزاندن چربی ها پرداخته تا انرژی مورد نیاز خود را تامین نماید. حتی مغز که برای همه فعالیت های خود به گلوکز نیاز مند است در روزهای دوم از بافت عضلانی برای تولید گلوکز استفاده کرده و بافت عضلانی به این ترتیب کاهش می یابد، اما در روز سوم بدن برای آنکه عضلات خود را از دست ندهد به سوزاندن هر چه بیشتر چربی ها پرداخته و کبد با سوزاندن چربی ها و تولید ترکیبات کتونی انرژی را برای بافت های عضلانی و قلب فراهم آورده و ترکیبات زاید نیز از طریق سیستم های دفعی نظیر ریه ها، روده و کلیه ها از بدن خارج می‌شوند. در نتیجه در طول روزه‌داری بدن این اجازه را می یابد که با تخلیه چربی های اضافی و عوامل آسیب رسان تجمع یافته از اثرات منفی آنها جلوگیری نماید و با رفع چاقی که امروزه مادر بیماریها شناخته شده است، بروز بیماری‌ها را در بدن به تاخیر بیندازد.
دکتر مظهری در این رابطه می‌گوید: «در صورتی که در طول روزه‌داری تنوع، تعادل و تناسب رعایت گردد و همه مواد مغذی منطبق با نیازهای سلولی دریافت گردند، بافت‌های اضافی چربی نیز سوخته و افراد به راحتی وزن اضافیشان را برطرف می نمایند. به علاوه، چون تمامی اعضای خانواده در این فریضه الهی شرکت می‌کنند افراد چاق راحت‌تر می توانند رژیم لاغری خود را ادامه دهند. البته استفاده از زولبیا بامیه و انواع غذاهای شیرین در این دوران چاقی و حتی افزایش فشار و چربی خون را به همراه دارد و گاه به این ترتیب تمام فواید به مضرات تبدیل می‌شود.»
روزه علیه سموم
یکی از فرایند های مهمی که در ایام روزه‌داری در بدن اتفاق می افتد سم زدایی طبیعی بدن است. در حین این فرایند سموم یا خنثی می‌گردند و یا آنکه به طور کلی حذف می شوند. اندامهایی نظیر روده بزرگ، کبد، کلیه ها، ریه ها، غدد لنفاوی و پوست از مکانهای تجمع سموم هستند که در طول روزه‌داری از این آلاینده ها پاک می گردند. در تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۴ به انجام رسید، دیده شد در کارگران تایوانی که به دلیل نوع شغلی که دارند بیشتر در معرض سموم قرار دارند، بعد از ۱۰ روز روزه‌داری میزان سموم در بدنشان که به بیشترین حد خود رسیده بود، به کمترین میزان خود رسید.
به علاوه، روزه‌داری فرصت مناسبی برای تصحیح عادات بد غذایی نظیر خوردن وعده های غذایی سنگین، زیاده خواری و مصرف بیش از حد مواد غذایی است که دارای افزودنی هستند. دکتر مظهری در زمینه سم‌زدایی بدن به کمک فرایند روزه‌داری معتقد است: «با کاهش ۵۰۰ تا ۶۰۰ کالری از انرژی روزانه نه تنها در طول این دوران آسیبی به بدن نمی رسد بلکه جرم گیری، سم زدایی و دفع موادی که در طول یک ماه گذشته در اثر پرخوری و بد خوری دریافت گردیده اند، صورت می گیرد. در طول روزه‌داری فلزات سنگینی نظیر کادمیوم، جیوه و سرب که ورودشان به بدن اجتناب ناپذیر است، دفع می‌شوند و همین امر بزرگترین کمک را به جوان سازی همه سلول‌های بدن می نماید.» از آنجایی که در این ایام پرخوری کمتر اتفاق می افتد، در نتیجه سمومی که اغلب از طریق غذا و آب آشامیدنی وارد بدن می گردند و عوارضی را به همراه دارند، کمتر به بدن رسیده و اندام‌ها چون فرصت بیشتری برای پاکسازی دارند، این مواد زائد را از بدن دفع می‌کنند. به این دلیل است که متخصصین تغذیه توصیه می‌کنند که افراد حتما در زمان‌هایی که اجازه غذا خوردن دارند بهتر است که هر چه بیشتر از مایعاتی نظیر شیر، آب، آبمیوه و چای استفاده نمایند.re529 روزه و فواید آن

نقش روزه در تقویت اراده
انسان با روزه‏داری که، امساک در خوردن و آشامیدن و خودداری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهش‏های خویش می‏جنگد و در برابر غرایز خود مقاومت می‏کند، تمرین این عمل، اراده و تصمیم را در انسان نیرومند می‏سازد و جان را از قید حکومت و سلطه هوس‏ها و خواهش‏ها می‏رهاند. پیشوایان اسلام فرموده‏اند: «افضل الناس من جاهد هواه و اقوی الناس من غلب هواه؛ بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومندترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود.» پس روزه‏داران بهترین مردمند چرا که با خواسته‏های نفسانی مبارزه می‏کنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خویش بتوانند بر نفس خود مسلط شوند، از نیرومندترین مردم نیز خواهند بود.
ماه رمضان زمان مخصوصی است که بهترین فصل برای تربیت و تقویت ایمان و اراده می‏باشد حضرت زهرا(س) در ضمن خطبه‏ای که در مسجد پیامبر(ص) ایراد نمود، فرمود:
«و الصیام تثبیتا للاخلاص؛ (علل الشرایع، ص ۲۳۶)
و روزه را خداوند قرار داد برای ثبات و استواری در اخلاص.»
شخص روزه‏دار، در درجه اول با مقاومت در برابر نیرومندترین خواسته‏های طبیعی و غریزی خود از خوردن و آشامیدن و غیره، اراده خود را محکم و تقویت می‏نماید و مهم‏ترین عادت‏های خویش را ترک و بر شهوات نفس خود مستقلاً حکومت می‏کند. روزه روح و باطن انسان را از خواهش‏های ناشایسته پاک می‏گرداند و صیقل می‏دهد و صفای باطن می‏آورد زیرا وقتی شکم انسان از غذاها خالی شد. پرهیزگاری، امانت‏داری، صداقت و خلاصه انسانیت او تقویت‏شده و نور ایمان در قلب او تجلی می‏کند.
حضرت عیسی بن‏ مریم(ع) فرمود:
«یا معشر الحواریین جوعوا بطونکم لعل قلوبکم تری ربکم؛ (سفینه النجات، ج ۱، ص ۱۸۰)
ای حواریین خالی نگه دارید شکم‏های خود را شاید پروردگار خود را از راه دل ببینید.»
روزه و صبر
«صبر» از خصائلی است که در اخلاق اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، انسان مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش در راه هدف‏هایی مبارزه می‏کند و با مشکلاتی نیز روبه‏رو است. بدون خصلت صبر، پیروزی بر مشکلات و رسیدن به هدف‏ها آسان نیست. صبر و مقاومت بر نیروی پایداری انسان می‏افزاید و اراده را توانا می‏سازد. هیچ جامعه‏ای اگر تحمل ناگواری‏ها را نداشته باشد، بر مشکلات مختلف و بر دشمنان خویش نمی‏تواند پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که می‏توان به پیکار ستمگران رفت و دست استعمارگران را کوتاه نمود و روزه – به ویژه در روزهای گرم و طولانی تابستان که فشار تشنگی طاقت‏فرسا می‏شود، به طور چشمگیری به انسان صبر و مقاومت می‏بخشد و تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان می‏سازد.
قرآن کریم با توجه به همین اثر، از روزه به صبر تعبیر کرده است: و استعینوا بالصبر و الصلوه… از صبر (روزه) … و از نماز کمک بگیرید … .
شایان ذکر است که روزه‏ای این پاداش را دارد که تمام اعضا و بدن و قلب آدمی صائم (روزه‏دار) باشد. در این صورت شخص به گونه‏ای از مادیات فاصله می‏گیرد و با عالم عقل که نزدیکترین موجود به خداست نزدیک می‏شود، تا جایی که فانی در اراده خدا می‏گردد و به مبدأ مطلق اتصال می‏یابد و به مقام صائمین واقعی (خواص الخواص) می‏رسد.
امیرمؤمنان علی(ع) نیز به همین مرتبه اشاره می‏فرماید: «صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن الطعام؛ روزه دل از اندیشه گناهان برتر از روزه شکم ازخوردن و آشامیدن است و البته این بدان معنا نیست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و آشامیدن را رها کنیم بلکه لازم است به آن اکتفا ننماییم و همراه با آن بکوشیم که به نتایج معنوی روزه نیز برسیم.

منابع

پایگاه اختصاصی بانوان

سه نسل

وبلاگ رامیان

بیتوته

ویکی پدیا



:: برچسب‌ها: : احکام دینی, ماه رمضان, مذهبی: احکام دینی, ماه رمضان, مذهبی , روزه , مقاله , درباره , روزه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
99نام مبارک خدای مهربان

. رحمن:بخشاینده جمیع مخلوقات.
2. رحیم :مهربان بر بندگان .
3. ملک :پادشاه فرمانروا،برجمیع مخلوقات.
4. قدوس :پاک از همه عیبی و نقصانی.
5. سلام :پاک وبی عیب از نکوهش و نقایص.
6. مومن :راست کننده وعده های خویش .
7. مهیمن :خدا اگاه است بر جمیع نهانیهاواشکارا.
8. عزیز :ارجمندوبزرگواری ومنزه ازسود و زیان و کفر وایمان.
9. جبار :بازدارنده مخلوقات بد.
10. متکبر:ظاهرکننده بزرگواری خود به برهان قاطع،بر اهل آسمانها وزمینها.
11. خالق:افریدگار هر چیزی بر مقداری واندازه که شاید.
12. باری : افریننده هر چیزی به صفتی وخاصیتی .
13. مصور:تصویرکننده هرچیزی به صورت مخصوص وشکلی که بدان ممتاز گردند، از یکدیگر.
14. غفار:پوشاننده زشتی ها و معایب بندگان از انواع گناه و تقصیرات.
15. قهار:شکننده ی گردن هر گردنکشی ،به انواع رنج و خواری
16. وهاب:بخشاینده به انواع عطاهاو همت ظاهری و باطنی بندگان بی غرض
17. رزاق:روزی دهنده ی هر روزی خواری ،بدان قدر که غایت او باشد.
18. فتاح:گشاینده ی هر کار بسته.
19. علیم :خدای دانای در هزلریا،بر همه ی بودنیهااز نیک و بد، تا ابد.
20. قابض:خدای نیک کننده ی انچه خواهد،به عدل و حکمت خویش.
21. باسط:خدای فراخ کننده ی آنچه خواهد ،به حکمت خویش.
22. خافض:فرود اورنده ی آنچه خواهد،به علم قدیم و قدرت بالغه ی هر چه در اراده ی او بود.
23. رافع:دارنده ی آنچه خواهد،از مرتبه ی اسفل به اعلا درجه در رفعت.
24. معزّ:عرت دهنده ی آن را که خواهد بعدازخواری.
25. مذلّ:خوار و ذلیل گرداننده ی آ را که خواهد.
26. سّمیع:شنونده ی هر رازی.
27. بصیر:بیننده ی چیزهای آشکارا وپنهانی.
28. حکم:داد دهنده و جدا کننده به حکم خویش میان خلق،حق را از باطل.
29. عدل:خداوند راست کردار وراست گفتارو دارنده ی هر چیزی بر حدّو مقدار آن چیز.
30. لطیف:خداوند رساننده ی نیکوئیهاو نعمت های پوشیده بر بندگان به آسانی،چنانکه او را عملی نباشددر آن ودر دنیا،هیچ کس اسرار آن را نداند.
31. خبیر:خدای آگاه برنهانیها.
32. حلیم:بردبار وتاخیر کننده در عقوبت عاصیان ،می داند که غایب شدن ار آن عالم قدیم،ممکن نباشد.
33. عظیم:خداوند بزرگ و بزرگواری او زیاده از آن استکه وهم واراک،او را دریابد.
34. غفور:آمرزنده ی جرم و جنایت بسیار از معاصی.
35. شکور:دهنده ی کرامت بسیار،به اندک طاعتی ومحقّر خدمتی.
36. علیّ:بزرگواری که منزّه است از شرک و شبیه.
37. کبیر:خدای بزرگ وپاک است،ذات او از صورت و خیال و شبه و خیال.
38. حفیظ:نگاه دارنده ی هر چیری از آنچه آفت او بود.
39. مقیت:خدای تواناست بر نگاه داشتن هرچیزیو هر کاری به قدر و مقدار آن.
40. حسیب:خدای ،پسندیده کافی است خلایق را ،در قضا کردن حاجات و دفع بلیّات.
41. جلیل:خدای بزرگوار به ذات وجمیع صفات.
42. کریم:خدای پاک است و صفت نیکو داردو درگذرنده ی جرمو تقصیر از بندگان گناهکارپریشان روزگار.
43. رقیب:نگاه دارنده ی همه کس وهمه چیز،در همه حال.
44. مجیب:خدای،اجابت کننده است آن را خواند وخواهد.
45. واسع:خدا گشاده است فضل و رحمت او،و قهر وعدل اوورساننده ی این جمله است،بر بندگان.
46. حکیم:خدای تعالی صواب کار است و بسیار معانی پوشیده در گفتار و کردار.
47. ودود:خدای تعالی دوست مطیعان است و دوست دارنده ی هر دوست فرمانبردار.
48. مجید:خدای ،پاک و منزه است از گرفتن زمان و مکان و رساننده ی آثار و بزرگواری به هر کس.
49. باعث:برانگیزاننده ی هر نفس و تن مرده،و پیدا کننده ی هر چیزی زنده.
50. شهید:خدای تعالی آگاه و بینا است،بر همه ی چیزهای اندک وبسیار،نهان و آشکار.
51. حقّ:خدای هست، وهستی او بدرستی،وسزاواربه خدائی.
52. وکیل:خدای پیش برنده یآن چیز که بدو تفویض است وکیل گشته است، مر بندگان متوکل را.
53. قویّ:خدای توانا است بر هر چه خواهد.
54. متین:خدای استوار کار.
55. ولیّ:خدای نیکو دارنده ی دوستان وبندگان پاکیزه اعتقاد.
56. حمید:خدای ستوده است به ذات خویش ،به سبب ذکر وستایش و پرستش بندگان وپنداشت هربد گمان.
57. محصی:خدای داناست برعدد هر چیزی.
58. مبدئ:آفریننده ی هر چیزی بی علت و حاجت.
59. معید:خدای بازبرنده ی هر چیز فانی وناچیزمرده وزنده،به اول حال خویش.
60. محیی:زنده کننده وجان دهنده ی هر جماد مرده.
61. ممیت:میراننده ی هر زننده.
62. حیّ:رنده ی پاینده،از ذات خویش نه از سبب دیگر.
63. قیّوم:خدای قایم و پاینده به ذات خویش است،نه به واسطه غیر.
64. واجد:خدای تواناست بر هر چه خواهد.
65. ماجد:بزرگوار به هنگام عطا دادن جهت صواب اعمال ،و در وقت عطازیاده از یافت عقول کننده.
66. واحد:خدای تعالی یگانه است،در صفات الوهیّتو پادشاهی خویش.
67. احد:یگانه در یگانگی،و بی همتایی در ذات خویش.
68. صمد:خداوند،معبود و پناه همه ی نیازمندان استدر همه حال.
69. قادر:خداوند توانا بر هر چه خواهد،بی مدد و معاونت دیگری در همه احوال.
70. مقتدر:خدای توتنا،در برآوردنو بردن همه چیز،از مرتبه ی اسفل به اعلی درجه واز درجه اعلی،بازبرنده به مرتبه ی اسفل.
71. مقّدم:پیش اونده ی نیکی وبدی،به هر که سزاوار آن باشد.
72. موخّر:پست دارنده ی آنچه شایسته ی خواری و پستی بود ،در مراتب.
73. اوّل:خدای همیشه ابد بوده بدون کمال بدایت.
74. الاخر:خدای ،همیشه باشد بی وهم و زوال.
75. ظاهر:خدای ،پیداست هستی او ،به آثار و علامت بسیار در ظهور موجودات.
76. باطن:پوشیده است ذات خدا از دریافت ابصار و اوهام.
77. والی:پادشاه فرمانرواو صاحب ولایتذاتیّه کلیّه،بر جمیع مخلوقات.
78. متعالی:ظاهر کننده ی بزرگی خویش،به ,آیتهای پیدا.
79. برّ:خدای نیکو کننده با خلایق و آفریده های خویشکه نیکویی او،به همه جا وهمه کس رسیده است.
80. توّاب:خدای توبه دهنده و توبه پذیرنده است.
81. منتقم:خدای تعالی انتقام کشنده استاز بندگان بدکار و بد،چنانکه حق اوست.
82. عفوّ:خدا در گذراننده ی کردار مخلوقات است به تخصیص آنکه بسیار از گناه ترسد.
83. رؤوف:خدای بخشانده و مهریان بر خلقان،ونماینده ی راه فلاح و فساد به اهل مطیعان بی واسطه.
84. مالک الملک:پادشاه پادشاهان و شکننده ی گردن هر جبّاریو متکبّری و موصوف به نیکو داشت،هر شکسته دل بیچاره ی عاجز.
85. مقسط:خداوند بهره ی هر شخصی،از نیکی و بدی که بدو رسد،چنانچه در ازل قسمت فرموده است.
86. جامع: جمع دارنده ی چیزهای پراکندهو پریشان به قدرت و رحمت خویش.
87. غنیّ:خدای بی نیاز است ازهمه کس وهمه چیزدر همه حال.
88. مغنیّ:بی نیاز کننده ی نیازمندان در همه چیزی.
89. معطی:دهنده ی مصالح معاش هر چه خواهد مر بندگان را.
90. مانع:خدای بازدارنده است از بلا و نعمتو راحت و محنت از هر که خواهد از بندگان.
91. ضار:رساننده ی الم و خواری و مصیبت،به هر که خواهد.
92. نافع:رساننده ی منفعت و شادی ،چه در صورت خیر،یا در وجه شرّو مکروه.
93. نور:خداوند پیدا و روشن است هستی او، به نشانه های ظاهر،و بردارنده ی حجابها از دلهای بندگان آن را که خواهد.
94. هادی:پیدا کننده و راه نماینده به اسباب نفع و ضرر،مر بندگان را.
95. بدیع:خدای آفریننده ی هر چیزی به سابقه ی نهج اصلی.
96. باقی:خدای همیشه باشدو هست وخواهد بود،بی تغییرو تبدیل.
97. وارث:خدای،بازستاننده ی داده است از خلق.
98. رشید:خدای صواب کار به راه راست است.
99. صبور:صبر کننده در مکافات وعقوبات گنه کاران ودر عذاب فرستادن بر کافران.



:: برچسب‌ها: 99 , نام , مبارک , خدای , مهربان , , 99نام , مبارک , خدای , مهربان , 99نام , مبارک , خدای , مهربان , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
مقاله در مورد نماز

چرا باید نماز بخوانیم؟چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگي‌هايي دارد؟

 

نماز و اسرار تربيتي آن

 

• نماز موجب ياد خداست:

ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.

 

انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.

 

به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)

 

• دوري از گناه:

نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.

گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)

 

بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.

 

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه  مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

 

• نظافت و بهداشت:

از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.

 

• انضباط و وقت‏ شناسي:

نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.

 

بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.

 

آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

 

منبع:iran-forum.ir



:: برچسب‌ها: مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد , نماز , مقاله , در , مورد نماز ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

قرآن چیزی جز کتاب هدایت در زندگی نیست: "هدی للمتقین". قرآن کتابی است برای انتخاب بهترین زندگی که سعادت جاودانه در پرتو آن تحقق می‌یابد. آیا قرآن در مورد چگونه زیستن است و چگونگی رفتار را با خداوند و انسان‌هایی دیگر به خوبی تبیین نموده است.

زندگی حقیقی و حیات طیبه در پرتو علم به دستورها و رهنمودهای قرآن شکل می‌گیرد: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اجابت کنید خدا و رسولش را هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که مایه حیات شما است" نیز فرمود: "هر کس کار شایسته انجام دهد، مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را حیات و زندگی پاکیزه بخشیم".

چون قرآن روش درست زیستن را به انسان می‌آموزد و برنامه‌ای را که در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی انسان و تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی اوست، ارائه می‌دهد، به میزانی که انسان آموزه‌ها و دستورهای قرآن را در زندگی به کار بندد، موفقیت کسب خواهد کرد اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد، دچار خسارت و ضرر خواهد شد.

زندگی قرآنی بر اساس رعایت مقررات و عدالت و احسان و صفا و صمیمیت است و مردمی که این گونه زندگی کنند، دارای اطمینان خاطر و آسایش خواهند بود و سعادت ابدی و جاودانه را در آغوش خواهند گرفت؛ البته آگاهی کامل نسبت به این موضوع نیازمند بحث و بررسی گسترده و تأمل در آیاتی از قرآن است که چگونگی رفتار مسلمان را تبیین می‌کند. جهت اطلاع بیشتر با استفاده از فهرست موضوعی تفسیر نمونه موضوع "رفتار یک مسلمان و چگونگی جامعه اسلامی" را ملاحظه فرمایید.

 

 

اعجاز تأثیری قرآن

قرآن حکیم از نظر تأثیرات خود نیز معجزه است و آن تأثیری که در قرآن هست در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد و به وسیله همین تأثیر در دنیا منتشر و آن را روشن نموده است. نخستین علاقه تأثیر با روح انسانی است، هرگاه روح ، مأثر و منقلب شود، در تصوّرات، گفتار وکردار انسانی نیز انقلاب حاصل می گردد زیرا مرکز این سه چیز دل یا روح است. حدیث حضرت رسول صلی الله علیه و سلم این حقیقت را چنین اظهار فرموده است که در بدن انسان چیزی ( پاره گوشتی ) هست که هرگاه آن درست شود تمام بدن درست خواهد شد( بخاری ) بنابر این روح مرکز اصلاح است. لاکن روح چیزی است از( امر ربّی ) و آسمانی است و زمینی نیست. لذا هر کتاب آسمان کلام ربّ می باشد و به وسیله آن، روح که از( امر ربّی) است اصلاح می شود.  ملّت و مملکتی که در آن قرآن حکیم ظاهر ونازل شد مرکز تمام مفاسد اخلاقی وعقیدتی جهان بود یعنی مفاسد اعتقادی سرزمین و ملّت عرب به جای رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت و بت پرستی بین مردم به طور عموم شایع بود. انصاف و عدالت به کلّی محو و معدوم بود و تمام جزیرة العرب به صورت ستمکده ای در آمده بود و هر قوی و مستکبر، مستضعف و ناتوان را می بلعید  به علّت عدم وسائل کسب معاش تنها سرقت وغارت وسیله معاش آنان بود از این مظالم ناشی از قساوت قلب، اولاد بی گناه ایشان هم از تلف جان مصونیّت نداشتند حتّی دختران خود را زنده به گور می کردند و بر این عمل شنیع خود افتخار می نمودند و استعمال مسکرات و غیره به قدری شایع بود که هیچ مجلس ومحفلی از شراب نوشی و می گساری خالی نبود. از اتّفاق و اتّحاد خبری نبود و با آن آشنایی نداشتند و افراد هر قوم و قبیله دائما با یکدیگر جنگ و ستیز داشتند و این خانه جنگی و مردک کشی محبب ترین شغل ایشان بود کلّیه اسباب اصلاح از تعلیم، قانون تربیت و غیره معدوم شده بود . جهالت، بی قانونی، مطلق العنانی ( لجام گسیختگی ) عمومیّت داشت، حالات واوضاعی بر مردم مستولی بود که با وسایل و اسباب انسانی در هزار سال هم اصلاح امکان پذیر نبود و تصور از بین رفتن مفاسدی که از صدها سال مردم به آن آلودگی داشتند مشکل به نظر می رسید. پس چه طور تصور اصلاح عرب ممکن بود. در صورتی که بین ایشان اسم ونشانی از اسباب اصلاح و جود نداشت. شما عصر حاضر را ملاحظه کنید با این که کلیّه اسباب اصلاح معاشرت تشکیل شده است و با قلم برای اصلاح جامعه تلاش می شود لیکن انواع مفاسد روز بروز بیشتر می شود ومسائل جدید جرایم حادث می گردد. توجّه فرمایید و این منظره را مورد ملاحظه قرار دهید و فکر کنید که اصلاح عرت و سیله قرآن با این صورت حال چه قدر مشکل بود بخصوص در زمان سیزده سال زندگی مکّی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم که این ایام از مجموع 32 ساز زمان نبوّت سخت ترین زمان بود. این زمان، زمان ممانعت اصلاح قرآنی بود که قدرت جابرانه کفّار مکّه صدای قرآنی را در تمام مدّت این سیزده سال تحت فشار خود قرار داده بودند وتمام طرق تبلیغ قرآنی مسدود بود؛ امّا پس از هجرت تا حدودی آزادی تبلیغ نصیب قرآن شد، لیکن از یازده سال زندگی مدنی در هشت سال یعنی تا فتح مکه حالتی برای قرآن پیش آمد که خود دشمنان آن بر مدینه هجوم آوردند و خواستند که تبلیغ قرآنی و صدای حق کلام الهی را به وسیله جنگ و نبرد متوقف سازند تا بدین وسیله در این محیط جنگی هشت ساله آزادی نصیب صدای حق قرآن نشود. از مدّت 32 سال که ایام و زمان نبّوت وقرآن بو فقط دو ونیم سال باری تبلیغ وتأثیر قرآن میسّر شده است. در این مدّت بسیار کوتاه قرآن به وسیله تعلیم وصدای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورده است که از نظر جهان مخفی نیست و در صفحات تاریخ درج شده است و دوست و دشمن برآن اعتراف دارد.

صورت حال اقامه حقوق الهی این بود که بت پرستی یکسره نا پدید گردید و در هر خانه، خدا پرستی وتوحید چنان نفوذ کرد که خود بت پرستان بت شکن شدند و هر وقت بر زبان آنها کلمه تو حید الله جاری بود و سرها در عبادت واحد لا شریک خم شدند، ودلها از عظمت الهی آکنده گشت، خوف و هراس غیر الله به کلّی از قلوب خارج شد. صورت حال حقوق انسانی این بود که کسانی که دشمن برادران حقیقی خود بودند، به علّت رشته اسلامی و قرآنی، بلال حبشی، صهیب رومی، سلمان فارسی را از برادران حقیقی خود محبوب تر تصوّر نمودند. خانه جنگی خاتمه یافت قوم و ملّت عرب کلاّ در رشته محبت و اخوّت منسلک گردیدند و به صورت یک دیوار فولادی در آمدند. قمار بازی، رباخواری، می گساری، سرقت، غرتگری، قتل،ظلم،وستم نه تنها از عرب برچیده شد که هر جانی قدم این ملّت عرب متأثر از قرآن واقع شد آن جای از این مفاسد اخلاقی و عقیدتی و عملی به کلّی پاک ومبرّا گشت. یکنفر اهل قلم اروپایی می نویسد: گویا بعد از قرآن عربها در صورت و شکل انسان به ملائکه تبدیل شدند. این یک حقیقت گویی تاریخی است که چنین برنا.ه اصلاحی پیاده نمودن که کلّاً معجزه باشد فقط خاصّ قرآن کریم است وحصول این مطلب از مجموعه قوّت کتب انسانی وکلیِه طاقت حکومتهای دنیا ممکن نبود. آیا به وسیله تأثیری است بر این که قرآن کلام الهی است،در این مورد ما هرچه نوشتیم، خود مسیحی های زمان حاضر که دشمنان اسلام میباشند، بر آن اعتراف کرده اند.

 

تأثیر قرآن از دیدگاه اروپا

دکتر مارلیس می نویسد: قرآن بر دنیا نقاب مؤثری انداخته است که بهتر از آن امکان ندارد. لیسیان فرانسوی می نویسد که قرآن چنین جاذبه ایمانی و با قدرتی را به وجود آورده است که اصلا جای شک و تردیدی در آن باقی نمانده است.

سرولیم میور می نویسد: قرآن با دلادل فطرت خدارا بالاترین وجود هستی را اثبات نموده وانسان را برای اطاعت او مجبور ساخته است.

مسترجی. تی .می نویسد: قرآن تعداد نا محدودی از افراد بشر را مورد اثرخود قرار داده است. ابتکار و اکتشافات دنیای جدید هم نیاز به قرآن را واضح نموده است.

مستر امانوئل دی انش می نویسد: نور قرآن در این وقت در اروپا نمایان شده است وظهور این نور از زمانی است که تاریکی بر دنیا احاطه کرده بود واز این نور علم، عقل مرده یونان زنده شد.

 

مستر ایچ الیس لیدر می نویسد: توسط قرآن حکمت و فلسفه به ظهور پیوست وچنان ترقّی کرد که بر حکومتهای بزرگ اروپا برتری یافت.

 

حدیثی از پیامبر اكرم (ص) درباره تاثیر قران بر موفقیت انسان

پیامبر اسلام فرمودند:حکایت قران ومردم حکایت زمین وباران است :درحالیکه زمین مرده وخشکیده است،ناگاه خداوند بر آنباران میفرستد وزمین تکان میخورد ،سپس بارانهای تند را فرو میریزاند وزمین تکان دیگری میخورد ورشد میکند ،آنگاهپشت سر هم نهرها را از دره ها جاری میسازد تا آنکه زمین میروید وگیاهان بالیدن میگیرند وخداوند آنچه را مایه آراستگی زمین وخوراک مردم وحیوانات است از دل آن بیرون میآورد .قرآن نیزمردمی را که آن را بپذیرند چنین میکند .کنز العمال 

 

 رموز موفقیت از زبان خداوند

 در كتاب آسمانی قرآن 12 آیه بسیـار معجزه آسا وجود دارد كه شاید كسی تا به حـال بـه آن تـوجه باشد. سخنانی به نهایت جالب و هدایت گر كه هر فردی را بـطور یقین در زندگی موفق نموده و به بالاترین درجات سوق می دهد. به نظر من اسـرار كامیابی در تمامی مراحل و جنبه های زندگی در این 12 آیه ارزشمند نهفته است.بـرای رسـیـدن بـه مـوفـقـیت كـافی است این آیات را با قلبی روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نمایید. به خداوند فرصت دهید، خواهید دید كه زندگی شما دچار تحول شگرفی خواهد شد

 

 

 

قرآن راهنمای زندگی انسان

خداوند یکتا،برای هدایت بندگانش راه‌های زیادی گشوده و مسیرهای هموار متعددی قرار داده است،تا بندگانش با تأمل در نشانه‌ها و ایات خداوندی که در همه آفریده‌هایش مانند نقطه‌ای نورانی می درخشد، راه راست و مستقیم را برگزیده و به سعادت دنیا و آخرت ره یابند.

خداوند انعکاس عظمت خود را در جهان طبیعت، به تصویر کشیده، تا انسان با تفکر در دل ایات مشهود خداوندی، نشانه حق و حقیقت را دریابند.با تأمل او در قرآن، مثال‌هایی از حشرات و حیوانات آورده است،که انسان دانا حق را می‌یابد،ولی انسان نادان ظاهر مثال را دیده و از یافتن عظمت در این نشانه‌ها، ناتوان می‌باشد.در کتاب خدا،سوره‌هایی با نامهای حیوانات وجود دارد که در این سوره‌ها،به شکلی،به زندگی این حیوانات برای رهنمود انسان‌ها، اشاره شده است.به عنوان مثال،در ایه 41سوره عنکبوت خداوند به حشره کوچکی اشاره می‌فرماید که از طریق ماده‌ای که در معده‌اش وجود دارد،با زحمت فراوان، برای بنیان خانه‌اش تارهایی را بر روی شاخه و یا برگ‌های درختان و یا در و دیوار می‌تند.این تارها به اندازه‌ای نازک است که حتی با وزش نسیمی از بین می‌رود.خداوند سستی و ناپایداری این خانه همچون ناپایداری روزگار افرادی می‌داند که پرستش خداوند را کنار گذاشته و به اطاعت غیر خدا روی آورده‌اند؛آنانی که عظمت و بی‌همتایی خداوند را نادیده گرفته و به پرستش و عبادت چیزی می‌پردازند که از ناپایداری و بی‌ریشه‌گی آن باخبرند.

همچنین،در سوره نمل به پشتکار مورچه اشاره می‌کند و تلاش او را برای انسان‌هایی مثل می‌زند که راه رسیدن به خداوند را کوتاه می‌پندارند و هنگام مواجه شدن با کوچک‌ترین مشکلی روحیه خود را می‌بازد و از ادامه راه منصرف می‌شوند،در حالی که این حشره کوچک برای رسیدن به هدف خود بارها و بارها تلاش را از سر می گیرد و دانه‌ای را که افتاده است، باز برمی‌دارد و هیچ گاه،از این تلاش که در هر ثانیه تکرار می‌شود،فروگذار نیست. خداوند، در واقع از بندگانش می‌خواهد تا مانند این حشره کوچک،با تحمل مشقّات، سعادت آخرت را از آن خود کنند.

همچنین در سوره نمل تلاش و کوشش زنبور عسل را ترسیم می‌کند که با ظرافت خاصی شیره گلها را می‌مکد و با کمک مواد داخل دستگاه گوارشش ماده‌ای را تهیه می‌کند که انسان نیز می‌توانداز حلاوت آن کام خود را شیرین کند.این حشره کار روزانه خود را چنان زیبا و ظریف انجام می‌دهد که بنده دانا با تأمل در رفتار آن و دقت در جثه کوچک این حشرات،می‌تواند به عظمت و بزرگی خداوند پی ببرد و با نظر دوختن به درون این ایات به تحول عظیمی دست یابد.

این چنین،پروردگار هستی،قدرت و عظمت خود را در اندام حتی ناچیزترین حشرات و موجودات،به رخ انسان‌های غافل می‌کشد.او این موجودات را با وجود کوچکی،پیچیده آفریده است تا هم توانایی آن داشته باشند که چرخه زندگی انسان را بگردانند و هم پیچیدگی وجودشان ذهن انسان را روشن کند و مسیر رسیدن به سعادت اخروی را که در شناخت خداوند نهفته است، صاف و هموار سازند.به راستی، پروردگاری که قادر است،از بزرگترین و پیچیده‌ترین موجود (انسان) تا ناچیزترین حشره(پشه) را بیافریند،سزاوار پرستش است.

 

اثرات یاد خدا در زندگی انسان

یاد خدا به عنوان روح و هدف عبادت

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آنرا آماده تجلیات الهی قرار می دهد. امام علی علیه السلام درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: « ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده و ما برح لله _عزت آلاوه _ فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم »(خطبه 222): خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا می گردد.

در همين خطبه حالات و مقامات و كرامتهائی كه برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می دهد توضيح داده شده است، از آن جمله می فرمايد: تنزلت علي«قد حفت بهم الملائكه و هم السكينه و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فی مقعد اطلع الله عليهم فیه فرضی سعيهم و حمد مقامهم يتنسمون بدعائه روح التجاوز... »فرشتگان آنان را در ميان گرفته اند، آرامش برايشان فرود آمده است، درهای ملكوت بر روی آنان گشوده شده است، جايگاه الطاف بی پايان الهی برای شان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه بوسيله بندگی به دست آورده اند ديده و عملشان را پسنديده و مقامشان را ستوده است، آنگاه كه خداوند را می خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام و پس رفتن پرده های تاريك گناه را احساس می كنند. یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

 

یاد خدا باعث خودیابی

در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می کند، خود را واقعاً باز می یابد. بنابر این یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. یعنی محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود مقدم بر وجود او است از خودش به خودش نزدیکتر است.« و نحن اقرب الیه من حبل الورید و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم. سوره ق آیه 16 و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه» و بدانید که خدا میان انسان و دل او حایل می گردد.سوره انفال آیه. 24 نکته بسیار جالبی که از تعبیرات قرآن کریم استفاده می شود اینست که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی. " « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم » و مانند کسانی نباشید که خدارا فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد سوره حشر آیه 19. از اینجا معلوم می شود که چرا یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

         

یاد خدا سبب قوت قلب

« يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون، سوره انفال ایه 45 ». ای اهل ايمان! آنگاه كه با دشمن در ميدان جنگ روبرو می شويد، پابرجا و محكم بمانيد.« و اذكروا الله كثيرا »در همان حال خدا را زياد ياد كنيد، اول دستور ثبات است شپس می فرماید: ياد خدا را فراموش نكنيد. یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می کند. « یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه » سوره بقره، آيه 153 نماز ذکر خداست. قرآن می گوید از نماز مدد و نیرو بگیرید. اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو، آنوقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویتر می شود. چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی دهدبهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد و ذکر خدا بگوید؟ مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید. قرآن به مجاهدین می گوید: « یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون »ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان می دهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. نگفت: " پابرجا باشید، اینجا دیگر جای یاد خدا نیست "، نگفت: " بروید در خانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید "، گفت: پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید، و در این صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.

 

یاد خدا باعث بینائی و روشنایی

خداوند در سوره اعراف می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشيْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون َاعراف، 201»« وَ إِخْوَنُهُمْ يَمُدُّونهُمْ فى الْغَىِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ،اعراف، 202»: پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا و پاداش و كيفر او مى افتند ودر پرتو ياد او راه حق را مى بينند و بينا مى گردند.ولى ناپرهيزكاران برادرانشان يعنى شياطين آنان را پيوسته در گمراهى پيش مى برند و باز نمى ايستند!. در روايات كرارا به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسه هاى شيطان اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شيطانى مى كردند، و از طريق مراقبت كه در علم اخلاق بحث مشروحى دارد با آن مى جنگيدند. اصولا وسوسه هاى نفس و شيطان همانند ميكربهاى بيمارى زا است، كه در همه وجود دارند، ولى به دنبال بنيه هاى ضعيف و جسمهاى ناتوان مى گردند، تا در آنجا نفوذ كنند اما آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند، اين ميكربها را از خود دفع مى كنند. جمله اذا هم مبصرون به هنگام ياد خدا چشمشان بينا مى شود و حق را مى بينند اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى افكند، آنچنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى شناسد، ولى ياد خدا به انسان بينائى و روشنائى مى بخشد، و قدرت شناخت واقعيتها به او مى دهد، شناختى كه نتيجه اش نجات از چنگال وسوسه ها است.

پرهيزكاران در پرتو ذكر خدا از چنگال وسوسه هاى شيطانى رهائى مى يابند، و اين در حالى است كه گناهكاران آلوده، كه برادران شيطانند در دام او گرفتارند، قرآن در آيه بعد در اين باره چنين مى گويد: برادرانشان - يعنى شياطين - پيوسته آنها را در گمراهى پيش مى برند، و از گمراه ساختن آنها باز نمى ايستند، بلكه بيرحمانه حملات خود را به طور مداوم بر آنها ادامه مى دهند و اخوانهم يمدونهم فى الغى ثم لا يقصرون(سوره اعراف ایه 202) اخوان كنايه از شياطين است و ضمير هم به مشركان و گنهكاران باز مى گردد، چنانكه در( آيه 27سوره اسراء) مى خوانيم ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين: تبذير كنندگان برادران شيطانند!. يمدونهم از ماده امداد به معنى كمك دادن و ادامه دادن و افزودن است يعنى پيوسته آنها را به اين راه مى كشانند و پيش مى روند. جمله لا يقصرون به معنى اين است كه شياطين در گمراه ساختن آنها از هيچ چيز كوتاهى نمى كنند. سپس حال جمعى از مشركان و گنهكاران دور از منطق را شرح مى دهد و مى گويد هنگامى كه آيات قرآن را براى آنها بخوانى آنرا تكذيب مى كنند و هنگامى كه آيه اى براى آنها نياورى و در نزول وحى تاخيرى افتد مى گويند پس اين آيات چه شد؟ چرا از پيش خود آنها را تنظيم نمى كنى؟ مگر همه اينها وحى آسمانى است؟ و اذا لم تاتهم باية قالوا لو لا اجتبيتها. اما به آنها بگو من تنها از آنچه به سويم وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز آنچه خدا نازل مى كند، چيزى نمى گويم قل انما اتبع ما يوحى الى من ربى. اين قرآن و آيات نورانيش وسيله بيدارى و بينائى از طرف پروردگار است، كه به هر انسان آماده اى ديد و روشنائى و نور مى دهد هذا بصائر من ربكم. و مايه هدايت و رحمت براى افراد با ايمان و آنها كه در برابر حق تسليمند مى باشد و رحمة لهدى وقوم يؤمنون.(سوره اعراف ایه 203)



:: برچسب‌ها: نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست , ؟نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست؟ , نقش , قرآن , در , زندگی , انسان , چیست؟ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393
مقاله ای در مورد حجاب

اهمیت  حجاب دراسلام

 

مقدمه :

 

حجاب دراسلام اهمیت ویژه ای داردوازنصوص قرانی است .

به همین خاطرمسائل ریزدرباره ی حجاب درقران کریم مطرح شده ومامسلمانان هم به آن مومن وپایبندبوده ایم اماعلیرغم ایمان وپایبندی اغلب ان رابه خوبی نمی شناسیم حتی بعضا"نمی دانیم که آیاقرآن کریم حجاب را مطرح کرده است یا خیر؟!مسلم است که در این صورت دچار مشکل خواهیم شد و نمی توانیم از آن به خوبی دفاع کنیم و مانند گذشته اندیشه های  غلط و بی اساس به نام آن رواج خواهد یافت .عشق وایمان به دین در جامعه ی ما قوی است و اشکال مادر ایمان یا عدم ایمان نیست بلکه در نشناختن اسلام و قرآن است که به آن ایمان داریم.

لغت واصطلاح حجاب

لفظ حجاب یعنی پرده حائل وساتر واصطلاحا"بببببه پوشش بانوان ((حجاب ))گفته می شود .در قرآن لفظ حجاب وجود دارد ولی فقط درباره ی همسران پیغمبر (ص)به کار رفته آن هم نه به معنی پوشش زنان .قرآن مصداق ونوع حجاب ومباحث دیگر آنرا دقیقا"بیان می کند اما نه تحت عنوان حجاب .قرآن مبحثی تحت عنوان حجاب ندارد چنان که اکثر مطالب را تحتعنوان خاصی مطرح نمی کند .این از ویژگی های خاص قران است که در عین حالی که جوانب مختلف یک مسئله را توضیحمی دهد آن ها را تحت عناوین فصل بندی شده مطرح نمی کند .این متکلمان و علما هستند که موضوعات را دسته بندی و نامگذاری می کنند واز آنها بحث میکنند .درفقه هم لفظ حجاب برای پوشش بانوان به کار نمی رود بلکه به جای آن لفظ ((ستر))به کار می رود .ولی کلمه ی حجاب برای پوشش زن شایع واصطلاح شده ودر مبحث پوشش بانوان درهمین معنی اصطلاحی که پوشش است به کار می رود نه معنی لغوی ان که پرده باشد .

بعضی گمان کرده اند که حجاب اسلامی از آن جا که لغت حجاب به معنی پرده است یعنی در پرده بودن زن !

وحجاب یعنی ((پرده نشینی))وزن خوب زنی است که همیشه درخانه وپشت پرده باشد وبیرون نیاید !همین تلقی از حجاب موجب افراطی هایی شده ونیز موجب شده تا بعضی که از اندیشه قرآنی اطلاع ندارند ویا دارند وخود را به نادانی می زنند حجاب را به ((پرده نشینی ))تعبیرکرده وبه آن حمله کنند .در مکتوب حاضر هرجا لفظ حجاب به کار می رود معنی اصطلاح آن درنظر است یعنی پوشش نه معنی لغوی آن یعنی پرده

 

حجاب برای مرد

 

اولین آیات حجاب برای مردهاست .نخست دستوراتی راجع به رعایت حریم خانه ی دیگران می دهد به این که هر کسی می خواهد وارد خانه ی دیگری شود باید اجازه بگیرد وبراهل خانه سلام کند وبعد وارد شود ونیزمی فرماید اگر به در خانه ای بدون اطلاع رفتید وصاحب خانه گفت بازگردید بدون ناراحتی بازگردید. سپس می فرماید:((ای پیامبر گرامی به مردان مومن بگو دیدگان خودرافرو پوشند دامن های خود را حفظ کنندکه برای ان ها موجب پاکی وطهارت بیشتر روح وجسم است .به درستی که خدا به انچه می سازند اگاه است )) .

چنان که دیده میشود اولین ایه امر به مردان است .قسمت اول ایه ی شریفه حجاب باطنی یعنی عفت وحیا وقسمت دوم حجاب ظاهری را بیان فرموده است .یعن نه خود به نامحرم نگاه کنند ونه خود را در معرض نگاه دیگران بگذارند.

 

 

    حجاب برای زن

 

 

تا این جا حکم حجاب برای مردها تمام شده وحکم برای زنان شروع می شود .در ایه ی31سوره ی نور می فرماید :

((وبهزنان مومن بگوکه دیدگان خود را فرو پوشند ودامن های خود را حفظ کنند وزینت های خودرا اشکار نکنند مگر زینت های ظاهر را وسرو گریبان های خود را با مقنعه یا روسری بپوشانند وزینت های خود را اشکار نکنند مگر برای شوهران خود یاپدران خود پدران شوهرهای خود یا برادران خود یا پسران برادران خود یازنان خود یامملوکان خود یا مردان طفیلی که گرایشی به زن ندارند یا کودکان غیر ممیزونیز پاهای خود راطوری به زمین نزنندکه زینت هایی که پنهان کرده اند اشکار شود وای مومنان همگی به سوی خداوند توبه کنید شاید که رستگار شوید )).

چنان که دیده میشود قسمت اول ایه که می فرماید :

((بهزنان مومن بگو که دیدگان خود را فرو پوشند ودامن های خود را حفظ کنند وزینت های خود را اشکار نکنند مگر زینت های ظاهر را ))

منهای تغییر ضمایر از مذکر به مونثدقیقا"مطابق با ان چیزی است که برای مردان بیان فرمود یعنی زنان هم باید از نامحرم وبلکه ازاندام ممنوعه ی زنان دیگرچشم پوشی بکنند وهم چنین حواس دیگر خودرا نیز مواظبت کنند و دامن های خود راهم حفظ کنند واندام خودرا درمعرض دید نا محرم وبلکه اندام ممنوعه خود را درمعرض دید زنان دیگر هم نگذارند.

 

حضرت فاطمه(س) وحجاب

 

فاطمه (س)مظهرعفاف وتقوی سرمشق وسرور تمامی زنان مسلمان است .روزی پیا مبر (ص ) ازصحابه پرسید :

چه چیز برای زنان از همه بهتر است .یاران ندانستندعلی(ع)خدمت فا طمه(س) پاسخ داد :

از همه بهتر این است که نه آنها مردان بیگانه را ببیند ونه مردان بیگانه انها را .چه کسی این پاسخ را برای تو بیان کرد ؟عرض کرد:فاطمه(س)وحضرت فرمود :او پاره تن من است .

روشن است که علی (ع)پاسخ رامی دانست وسوال از ان بزرگوار برای طرح مقام والا ومکانت عظیم فاطمه اطهراست .

جایگاه بلند و شخصیت والای حضرت زهرا (س)روشن تر از ان است که نیاز به گفتگو داشته باشد در روایاتی امده است که به هنگام تولد لباسی از بهشت برای ان حضرت اورده شد و جسمش پوشش کامل یافت تازمینه برای تعالی روحش باشد.  زهرای اطهر این برترین الگوی زن وعالیترین چهره ی بشریت گواینکه فریادگری علیه ظلم راپیشه داردوستم برامام خویش را  برنمی تابدوازمحدوده خانه پابه بیرون مینهدودراجتماع حضورمی یابدوبابلیغ ترین جمله هاازحق وحقیقت دفاع می کندامااین همه درنهایت آرزویم حیاوعفاف است :         اودرحالی که مقنعه رامحکم به سربسته وخودرادرجامعه ای       فراگیرپیچیده بوددرجمع زنان بنی هاشم درحالی که جامه های بلندش قدمهاراپوشیده داشت باابهت آزرم ومتانت شگرفی قدم برمیداشت وبرای همگامان راه رفتن اوگام زدن رسول الله (ص) رابه یادمیاوردو...

آن حضرت این شهادت راپس ازرحلت نیزپاس می داردودستور    میدهدقامت بی جانش رادرحفاظی قراردهندکه حجم بدن  نمایان نباشد.اسمابنت عمیس میگوید:روزی فاطمه (س)به من فرمود:من ازکارمردم مدینه که زنان خودرابعد ازوفات به صورت ناخوشایندی برای دفن می برندوتنهاپارچه ای براو می افکنندکه حجم بدن ازپشت آن نمایان است ناراضی ام .

اسماگفت:من درسرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه   مردگان راحمل میکنندشاخه هایی ازدرخت نخل رابرمیدارندو    به صورت تابوت مخصوصی درمی آورندپارچه ای روی چوبهای    آن می افکنندسپس بدن رادرون آن می گذارندبه گونه ای که بدن پیدانمی شود.

هنگامی که فاطمه (س)این مطلب را شنیدتبسم نمودواین تنها تبسم اوبعدازوفات رسول(ص)بود.

به جهت اهمیت موضوع چنین وصیت فرمود :برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه بدنم پیدا نباشد وطرز ساختنش چنین و چنان باشد .                          این بانوی اطهر با این همه عظمت و جلالت وحراست از جایگاه بلند عفاف در زندگی چونوارد قیامت شود فریادی بر خواهد آمد که:ای مردم چشمهایتان را ببندید تا فاطمه (س)دختر رسول اکرم عبور نماید .پیروی از آن بزرگوار والگوگیری آن حضرت درگرو آن است که زن مسلمان چون اوحق راپاس دارد و بسان اوازعفاف وحرمتشحراست کند وهمانندآن حضرت پوشش کامل را رعایت نماید ووجودوزندگی ورفت وآمد وحضورش درجامعه نمادی از عفاف آزرم وشکوه باشد.

 

 

حجاب و نهضت عاشورا

 

در نهضت عاشورا نیز زنان حضوری جدی ونقشی عظیم دارنددرعین عفاف آزرم وبا شکوه پوشش.

آنان در اوج مصائب و سختیها حریم عفاف وحجاب را پاس داشتند وبه آخرین وصیت پیشوای بزرگ شهامت معلم بی بدیل شهادت امام حسین (ع) را که در استانه رفتن به میدان نبرد آویزه گوش قرار دادند که فرمود:آماده مصیبت باشید لباسهای (روی) خودرا بپوشید بدانید خداحامی شماست وازشمامحافظت میکند وازشر دشمنان نجاتتان

میدهد وعاقبت امورتان را خیرمیکند...بنگریدامامحسین(ع) در اخرین لحظات حیات زنان رابه حجاب وپاس دا شتن حرمتشان سفارش میکند .انان نیز چنین می دانستند که غداره بندان سپاه یزید وازمندانوبد سگالان ارتش بنی امیه اسیر زرق وبرق دنیاست زیورالاتخود را بسوی انان پرتاب کردند تا در پی غارت انان قدریبیاسایند.زینب (س)که پیام اور این حماسه وقا فله سالار این پیامبراننور است در کو فه و برای بیدار و جدانها و لرزاندن دلها وبهوشاوردن خفتگاندر عین عفاف و از رم سخن گفت:کلام زینب (س)و منش والایاو به هنگام سخن گفتن به گو نه ای بود که گفتند:بخدا سو گند هرگز زن با ازر میرا ند یدم که از زینبشیواتر سخن بگو ید .ان حضرت با همه ی شکوه وشهامت در مجلس یزید بپا خاست وپرده دری ان مدعی خلافت را برسرش کوفت و فریاد زد که:ایا عدالت همین است که زنان و کنیزان خود را در پس پردهبنشانی و دختران رسول خدا (ص)را در مجلس بیگانگان بر پابداری .پرده زنان ما را هتک کردی ونقاب از چهره شان به غارت...

 

عوامل بد حجابی وبی حجابی

 

بی حجابی پدیده ای است اجتماعی که برای رسیدن به عوامل  و علل آن باید با نگاهی اجتماعی مسائل و زمینه های آن راکاوید.این بحث از جهات مختلفی قابل توجه است وبی گمان در چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن نمی توان به یک یا چندعامل بسنده کرد.چنانکه راه حلهای این معضله ی اجتماعی را نیز نمی توان ساده انگارانه در مطالبی محدودکرد.

1-تلاش استعمار درزدودن پوشش

2-دگرگونی ارزش ها

3-الگوهای نا هنجار

4-خلأ های درونی

منابع:

1-آیات حجاب،عباس فتحی،جلد اول،انتشارات نسل سومتهران،زمستان1381

2-حجاب از دیدگاه قرآن و سنت،فتحیه فتاحی زاده،جلداول،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم،زمستان1379

3-مجله خانواده ی سبز،بهار83،شماره ی107



:: برچسب‌ها: مقاله ای در مورد حجاب , مقاله , ای , در , مورد , حجاب , مقاله ای , در مورد حجاب , مقاله ای در , مورد حجاب ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب
نویسنده : میلاد راجی
تاریخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393